نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

سرمقاله خراسان/ دردنامه ای برای این 3 گروه 

منبع
خراسان
بروزرسانی
سرمقاله خراسان/ دردنامه ای برای این 3 گروه 

خراسان/ « دردنامه اي براي اين 3 گروه » عنوان يادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم سيدصادق غفوريان است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:
 
 روزگارشان قبلا هم چندان آش دهان سوزي نبود، کرونا که آمد اولين ضربه اش انگار بر پيکر آن ها فرود آمد. حالا آن قدر آن ها را زياد مي بينيم که گويي ديگر ديده نمي شوند.
در اين دردنامه مي خواهيم درباره سه گروه بگوييم و درد و رنجشان را با هم مرور کنيم، شايد که از ميان اين نوشتارها و يادآوري ها گام هاي جدي تري برداشته شود، چه از سوي مسئولان و چه هر کدام از من و شما که حداقل وظيفه مان رعايت جانب انسانيت و نوع دوستي است.
اما اين دردنامه براي اين 3 گروه است:
1- کودکان خياباني

2- زباله گردها
3- زنان متکدي
کودکان خياباني اين جا، آن جا، همه جا
حالا ديگر آن ها را نمي توان نديد، همه جا هستند در کوچه ها و خيابان ها درحال تکدي گري يا کاري شبيه آن، سر گذرها يا پشت چراغ هاي قرمزبه بهانه نظافت شيشه خودروها به نوعي به همان تکدي گري مشغول اند. حالا ديگر مسئولان هم حرف و ايده جديدي درباره آن ها ندارند. آمار و روايت امروز مسئولان بهزيستي، شهرداري و بعضا نمايندگان مجلس درباره آن ها همان آمار قديمي است که 90درصد کودکان خياباني مهاجران قانوني و غيرقانوني از کشورهاي همسايه شرقي هستند. اين آمار البته در برخي سال ها از 50 تا 90 درصد در حال تغيير بوده است اما به طور مشخص و حداقل از پنج سال گذشته تا امروز هرگاه موضوع اين کودکان در صحبت مسئولان به ميان مي آيد همين اعداد و ارقام تکراري مطرح مي شود و دريغ از طرح و برنامه مشخصي که آثارش به طور عيني و دايمي در جامعه جاري و ساري شود. همواره وجود باندهاي سودجو در پشت پرده حضور اين کودکان در خيابان ها مطرح است اما ظاهرا آن ها آن قدر قدرت دارند که خودشان را بر پيکر جامعه تحميل کنند.
به هر روي اين کودکان بي گناه و به معناي واقعي «مظلوم» که گاهي نيز اخباري هولناک از جنايت هايي که بر آن ها مي رود، منتشر مي شود، تنها سوژه هايي براي تماشا در خيابان ها نيستند. امروز بهزيستي و شهرداري ها براي عملکردشان در قبال اين واقعيت اجتماعي چه پاسخي دارند؟ آيا سامان دهي اين کودکان بي گناه با هر مليتي که هستند، آن قدر امر ناممکن و پيچيده اي است که نمي توان برايش گامي برداشت؟
زباله گردها اين روزها مظلوم تر از هميشه
در اين روزها غم انگيزترين تصاوير شهرها که هرنقطه اش جايي براي جولان ويروس است، آن جاست که زباله گردي را ببينيم که براي يافتن تکه هاي بازيافتي تا کمر در مخزن زباله فرو رفته است. زباله هايي که همه مي دانيم حالا به دليل شيوع بيماري و ملاحظات مردم، بيش از هر زمان ديگري به  منشأ جدي انتشار ويروس تبديل شده است. اما اين گروه که احتمالا بخشي از آن ها معتادان مواد مخدر هستند و چرخ خوراک و اعتيادشان از همين طريق مي چرخد، انگار که مدت هاست به بخش فراموش شده جامعه تبديل شده اند و کسي کاري به آن ها ندارد و آن ها هم گويي کاري با کسي ندارند. بهزيستي و شهرداري ها هم دلشان خوش است که با ايجاد چند گرمخانه به منظور شب خوابي زباله گردها و کارتن خواب ها برايشان کاري کرده اند. نمي خواهم در اين باره داوري کنم اما اگر مسئولان نام اين اقدام را «سامان دهي» گذاشته اند که واي بر آن ها و واي بر ما براي اين مسئولان. همين روزهاي قبل بود که خبر نزاع مرگبار دو زباله گرد بر سر يک تکه زباله بازيافتي که به قتل يکي از آن ها منجر مي شود، در رسانه ها منتشر شد و نمي دانيم وقتي مسئولان مربوط اين خبر را شنيدند آيا تنشان لرزيد يا نه؟ قطعا آن زباله گرد که امروز نامش «قاتل» است، از زباله گردي به دنبال قتل نبوده بلکه براي يافتن يک لقمه نان و زنده ماندن روزگارش به اين تباهي کشيده شده است.
زناني که بايد مادري کنند اما...
هنوز از چند روز قبل تصوير زني دخترکش را پشت چراغ قرمز که تکدي گري مي کردند، در ذهن دارم؛ دخترک هفت هشت ساله با ماسکي کثيف روي صورت که با حالتي نزار و خسته در پي مادرش از اين سو به آن سو مي رفت. من و هيچ کدام از خودروهاي گذري نمي دانيم چه شرايطي آن ها را به اين وضعيت کشانده است و نهايت قدمي که هر يک از ما مي توانيم برداريم همين است که دست در جيب و مبلغي به آن ها کمک کنيم اما هيچ گاه اين کمک هاي خرد، زندگي نابه سامان آن ها را سامان نخواهد داد. کيست که نداند اين زنان آسيب ديده از ناملايمات  زندگي نيازمند شرايط توان يابي و بازآفريني براي زندگي بهتر  توسط انجمن هاي مردم نهاد با حمايت بهزيستي هستند که باز نمي دانيم بهزيستي براي اين بخش اکنون چه پاسخي دارد.
حالا ما...
  در وضعيت کنوني که تنگناهاي معيشتي رو به افزايش است، شمار اين طبقات آسيب پذير نيز رو به فزوني نهاده و از سوي ديگر مسئوليت اجتماعي مردم را دوچندان کرده است. دراين که رفع آسيب ها و حمايت از اين اقشار وظيفه  دستگاه ها و نهادهاي رسمي  است شکي نيست اما اين که من و شما بخواهيم به عنوان شهروندان، با اين بهانه که سامان دهي اين آسيب ها فقط و فقط وظيفه اين بخش هاست، تنها  نظاره گر باشيم قطعا هيچ گاه مشکلي حل نخواهد شد که در هيچ جاي دنيا نيز اين گونه نيست. آري، قطعا دولت ها و سازمان هاي مددکار، مسئوليت سامان دهي و کنترل اين شرايط را دارند اما ورود مردم و به ويژه حمايت هاي هدفمند آن ها  نقش موثري در کاستن از اين  آسيب ها  دارد.شک نکنيم که اين کودکان، اين زباله گردها و اين زنان نيز همچون ما و اعضاي خانواده مان پر از آرزوهايي هستند که مي توانيم بخشي از آن را محقق کنيم...

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar