سرمقاله حمایت/ انفجار بیروت از زاویه ای دیگر

حمايت/ « انفجار بيروت از زاويه اي ديگر » عنوان سرمقاله روزنامه حمايت نوشته سيد جعفر قناد باشي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
انفجار مهيب بيروت که عصر سهشنبه رخ داد، قطعاً يکي از بزرگترين انفجارهاي غير اتمي است که شعاعي به وسعت حداقل 10 کيلومتر را تخريب و تحت تأثير قرار داد. بررسي اين حادثه مشکوک شايد ماهها به طول بينجامد تا به نتيجهاي قطعي منتهي شود اما آنچه بيش از هر چيز جلبتوجه ميکند، وقوع اين انفجار در بحبوحه چالشهاي اقتصادي – سياسي اين کشور است. لبنان از پائيز سال گذشته، همزمان با آغاز ناآراميها در عراق، دستخوش تلاطمات سياسي ناشي از ناکارآمدي دولت سعد حريري براي رتقوفتق مشکلات اقتصادي بود. «سيد حسن نصرالله»، دبير کل حزبالله لبنان در آن مقطع، به چند دليل، مخالف استعفاي نخستوزير منتسب به جريان 14 مارس بود. اول اينکه کنار کشيدن مقام نخست کابينه، شانه خالي کردن از زير بار مسئوليت و قرار دادن لبنان در معرض آشوبهاي بيشتر محسوب ميشد و ثانياً، استعفاي حريري تنها دو هفته پس از اعتراضات، مشکوک بود، چراکه لبنان پس از آن، روي آرامش نديد و هر هفته چندين تجمع اعتراضي در نقاط مختلف اين کشور برگزار ميشد که در برخي از آنها، دفاتر حزبالله نيز هدف حمله تظاهرکنندگان قرار گرفت.
مقاومت دلايل متقني براي حفظ و ادامه کار دولت داشت و ميدانست که آمريکا با شکست در پروژه سنگين امنيتي در سوريه و ناتواني در کامل کردن پازل خود بهمنظور بهاصطلاح قلعوقمع حزبالله، قطعاً تحريم اقتصادي و بحران سازيهاي امنيتي را در دستور کار خود قرار خواهد داد. «دوروتي شيا»، سفير جديد آمريکا در لبنان از اواخر اسفند سال گذشته مأموريت تخريبي خود را آغاز و طي حدود 6 ماه گذشته، بارها حزبالله لبنان را مسئول مشکلات اقتصادي اين کشور معرفي کرد. او در 8 تيرماه سال جاري در يک نطق تلويزيوني، حزبالله لبنان را عامل تهديدکننده ثبات لبنان و مانع حل بحران اقتصادي اين کشور دانست. «شيا» همچنين تهديد کرد که طوايف و جريانات لبناني حامي حزبالله ممکن است در ليست تحريمي آمريکا قرار گيرند و افزود که واشنگتن از دولتي حمايت ميکند که مقاومت در آن حضور نداشته باشد.
بحران اقتصادي لبنان مشخصاً از زماني تشديد شد که آمريکا نتوانست در عرصه نظامي حريف حزبالله شود و هر روز دسترسي اين کشور به منابع مالي و تأمين کالاهاي اساسي را تنگتر کرد. مشکلات اقتصادي و ضعف زيرساختهاي اين کشور از حدود سه دهه پيش نيز بهمثابه بيماري زمينهاي عمل کرد و طبق گزارشها، اين کشور در سال گذشته ميلادي، 85 ميليارد دلار بدهي به بار آورد. افزون بر اين، 15 سال جنگ داخلي برافروخته شده توسط غرب و رژيم صهيونيستي، عملاً چيزي براي لبنان باقي نگذاشت و مقامات بيروت مجبور شدند براي بازسازي کشورشان دست به دامن منابع خارجي شوند. اين مشکلات طي دو سال گذشته همزمان با کمپين آمريکا براي تحريم شاخه سياسي و نظامي حزبالله به شکل بيسابقهاي افزايش پيدا کرد و در اين ميان، مقامات آمريکايي انگشت اتهام را بهسوي حزبالله نشانه رفتند و صراحتاً مقاومت را باعثوباني مشکلات اقتصادي و معيشتي مردم معرفي کردند. سفير آمريکا حتي پا را از گليم خودش فراتر گذاشت و در جريان تشکيل کابينه «حسن دياب»، خواستار انتصاب نامزد موردحمايت کاخ سفيد به رياست بانک مرکزي – گلوگاه اداره مالي و پولي لبنان – شد. انفجار اخير بيروت که به گفته مقامات لبنان بين 3 تا 5 ميليارد دلار خسارت وارد کرده، پس از آن بود که سيد مقاومت، حدود يک ماه پيش در برابر خباثت اقتصادي آمريکاييها رسماً موضوع گرفت و جبهه جديدي در برابر آنها گشود. تصميم حزبالله براي ورود به جنگ زراعي و صنعتي لبنان در مقابله با سقوط مالي و گرسنگي، وعدهاي بود که سيد حسن نصرالله به يانکيها داد و در کنار نبرد نظامي، ورود مقاومت به نبرد اقتصادي را اعلام کرد. لبنان درگير با چالشهاي اقتصادي که حتي براي تأمين مخارج روزانه خود دچار مشکل بود، اکنون با چالش بزرگ بازسازي اماکن تخريبشده ناشي از انفجار بندر بيروت روبروست و قطعاً در روزهاي آينده شاهد هجمههاي بيشتر به حزبالله از اين منظر خواهيم بود. با اين بهانه که اگر مقاومت، سلاح خود را بر زمين ميگذاشت و از صحنه سياست نيز کنار ميرفت، لبنان درگير تحريم و کارشکني آمريکا نميشد و اوضاع، آنقدر رو به وخامت نميرفت که براي جبران خسارت انفجار بندر بيروت، باز هم دست نياز بهسوي طرفهاي خارجي دراز کند! اين انفجار در حقيقت، سوزاندن آخرين برگ برنده آمريکا، رژيم صهيونيستي و پادوهاي آل سعود براي تسليم کردن مقاومت بود. از سوي ديگر، تراژدي بندر بيروت، در هم تنيدگي کاملاً معنادار اين حادثه با امنيت کريدور تهران، بغداد، دمشق و بيروت براي مقاومت را بار ديگر اثبات کرد. اگر به سلسله حوادث طي روز گذشته نگاه کنيم ميبينيم که نظير همين اتفاق در مقياس کوچکتر در آتشسوزي انبار مواد غذايي شهر نجف عراق روي داد و در سوريه نيز در طول هفتههاي گذشته، چندين مورد انفجار تروريستي به وقوع پيوست. در همين راستا، مزاحمت کاملاً معنادار جنگنده آمريکايي براي هواپيماي مسافربري ايران در آسمان سوريه نيز اين پيام را داشت که نبايد اين کريدور بسيار راهبردي براي جمهوري اسلامي و جبهه مقاومت امن بماند. علاوه بر اين، نميتوان نسبت به اظهارات معنادار «دونالد ترامپ»، رئيسجمهور آمريکا در اين مور بيتفاوت بود. وي برخلاف نظر مقامات پنتاگون، صراحتاً اعلام کرد اين اتفاق، يک حادثه کارخانهاي نيست بلکه آن را ناشي از يک حمله و يا انفجار بمب دانست تا از اين طريق، فضا را امنيتيتر جلوه دهد. ترامپ حدود سه ماه ديگر با انتخابات رياست جمهوري که بسياري وي را بازنده اين رقابت سياسي ميدانند، فاصله دارد. ازاينرو، همزمان با مطرحشدن احتمال طرح الحاق در ماه جاري در راستاي اجراي معامله قرن، کاملاً محتمل است که اين حادثه با هدف اجراي طرح بهاصطلاح صلح ترامپ بهمنظور بهرهبرداريهاي تبليغاتي صورت گرفته باشد. کليددار کاخ سفيد به دليل افزايش انتقادات داخلي در مورد کنترل پاندمي کوويد-19، اعتراضات بيسابقه ضدنژادپرستي و کاهش رشد توليد ناخالص داخلي، تقريباً هيچ آوردهاي براي انتخابات ندارد و ازاينجهت، انفجار بيروت ميتواند فشار بر روي مقامات لبنان و ديگر کشورهاي مخالف معامله قرن براي همراهي با آن را افزايش دهد. چيدن پازلهاي منطقهاي و تکميل آن با اتفاقي که عصر سهشنبه در بيروت روي داد، نشان از طرح جايگزين محور عبري، عربي و غربي براي روزها و ماههاي آتي است اما بر اساس شواهد تاريخي، ترديدي وجود ندارد که وقوع چنين حوادثي، عزم کشورها و مردم را براي تقويت روحيه استکبارستيزي تقويت خواهد کرد.