ارزیابی "شورای آتلانتیک" از نفع پایان تحریم های تسلیحاتی برای ایران

ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
روبرت ژولدا/ دکترين نظامي ايران، از جمله فلسفه بازدارندگي اش، بيشتر بر ابزارهاي هوايي، از جمله موشک هاي بالستيک و کروز، همچنين راکت هاي توپخانه اي تاکتيکي و هواپيماهاي بدون سرنشين انتحاري (kamikaze) که به کلاهک هاي کوچک انفجاري مسلحند، متمرکز است. اين ابزارها جبراني براي ناکارمدي و ضعف معمول تهران در سامانه هاي پيشرفته هوايي است، همانند هواپيماهاي جنگي که در فضاي هوايي محافظت شده توسط دشمنان ايران با دشواري کار مي کنند. ايران در ارسال جت هاي جنگنده منسوخش به فضاي هوايي دشمن در مواقع جنگي نيز ناکارا عمل خواهد کرد، چرا که آنها به راحتي رهگيري مي شوند. بنابراين گزينه اصلي ايران در حال حاضر استفاده از ابزارهاي هوايي است.
راهبرد ديگر ايران – که مهمترين برتري اش بر دشمنان نيز محسوب مي شود – اين است که اين ابزارها مي توانند به طور غير مستقيم توسط گروه هاي نيابتي از خاک کشور ديگر مورد استفاده قرار گيرند. اين اساسي ترين جزء فلسفه نظامي ايران است که اجازه مي دهد درگيري هايي پايين تر از آستانه يک جنگ تمام عيار، عملياتي شوند.
با حمله به اهداف متنوع، همانند تاسيسات آرامکو، تهران مي تواند يک پيام سياسي قدرتمند بفرستد و با به رخ کشيدن ناتواني عربستان در حفاظت از دارايي هاي کليدي همانند فرودگاه هاي بين المللي و زيرساخت هاي انرژي، دشمن خود را سرافکنده کند. اين راهبرد همچنين به ايران اجازه حمله به ايالات متحده را نيز مي دهد، مثل حمله به نيروهاي آمريکايي در پايگاه عين الاسد.
با اين حال، اين ابزارها در يک رويارويي نظامي باز براي ايران يک پيروزي را به ارمغان نمي آورند يا حتي اجازه بهره برداري از مزاياي راهبردي ويژه را نيز نمي دهند. مثلا موشک هاي بالستيک دوربرد ايراني را در نظر بگيريد که هم اکنون در عراق، سوريه و يمن مورد استفاده قرار مي گيرند. ايران حداقل دو حمله بزرگ عليه داعش (ISIS) انجام داد. يک سال بعد، ايران هفت موشک کوتاه برد فتح 313 را عليه مواضع کردهاي عراقي به کار گرفت. هر چند اين عمليات توانايي ايران براي حمله و تحميل برخي خسارت ها را نشان مي دهد اما آنها نتوانستند توازن راهبردي را به نفع تهران دگرش دهند.
دقيق ترين ارزيابي از توانايي هاي واقعي حمله اي ايران را مي توان در جنگ يمن ديد که در آنجا انواع مختلفي از موشک ها به وفور توسط حوثي ها مورد استفاده قرار گرفته اند. به گفته عربستان سعودي از سال 2015 تا به حال، 313 موشک بالستيک و 357 پهپاد رهگيري شده اند. برخي از آنها در عربستان منفجر شده اند اما تلفات يا خسارات اندکي بر جاي گذاشته اند. در دو حمله – يکي در سپتامبر 2015 و ديگري در دسامبر 2015 که به ترتيب 60 و 100 سرباز کشته شدند – از موشک هاي بالستيک تاکتيکي توچکا استفاده شد که اساسا موشک هاي ايراني نيستند. به علاوه نه ايران و نه متحدان يمني نتوانستند در زير ساخت هاي انرژي يا صادرات نفت عربستان سعودي اختلال بلندمدت بيافرينند. در فرودگاه هاي عربستان نيز هيچ اختلال قابل ملاحظه اي رخ نداد. حمله به آرامکو استثنا بود اما بازهم توليد نفت رياض طي چند هفته به حالت عادي بازگشت.
آنها لزوما براي يک جنگ تمام عيار کافي نيستند يا حتي نمي توانند به شکل قابل ملاحظه اي توازن راهبردي را به نفع تهران دگرش دهند.
اين موضوع در مورد پهپادهاي ايراني که آزادانه در يمن مورد استفاده قرار مي گيرند نيز صادق است. هر چند پيروزي هاي تاکتيکي گزارش شده است. با اين حال، اين پيروزي هاي تاکتيکي لزوما به منافع راهبردي ختم نشده اند. موقعيت قدرتمند فعلي حوثي ها در يمن – پس از پنج سال جنگ – اساسا نتيجه ضعف نظامي سعودي ها و قدرت خود حوثي هاست، بيش از آنکه به حملات موشکي و راکتي عرضه شده توسط ايران مربوط باشد.
موشک هاي کروز نيز داستان مشابهي دارند. امروزه موشک هاي کروز ابزاري مهم براي بسياري از کشورها هستند. ايران نيز سامانه هاي مختلفي را توسعه داده که بسياري از آنها بر مبناي فناوري چيني است. يکي از اين موشک ها، که در سال 2006 توسط حزب الله پرتاب شد، تخريب قابل ملاحظه اي بر "آي اس ان هانيت" اسرائيل تحميل کرد. ده سال بعد حوثي ها کشتي HSV-2 اماراتي را در سواحل يمن غرق کردند. اما در سال هاي اخير فناوري تکامل يافته و بسياري از کشتي هاي جنگي مدرن به سامانه هاي خود – محافظتي مجهز شده اند که مي توانند موشک ها را رهگيري و منهدم کنند. در سال 2016، دو ناوشکن هدايت شونده ايالات متحده،Mason و Nitze، از خود در برابر چندين موشک ضد کشتي که از يمن شليک شد، محافظت کردند.
سکوهاي ضد کشتي ساحلي ايران نيز به خوبي در برابر تهديدات هوايي محافظت نمي شوند و برخي از آنها را مي توان توسط موشک هايِ دوربرد هوا به زمين دشمن از بين برد. از آنجايي که واحدهاي ايراني متحرک اند و پنهان مي شوند، احتمال اينکه بتوان همه آنها را از بين برد، کم است. با اين حال تخريب آنها امکان پذير است.
اگر تحريم تسليحاتي سازمان ملل در ماه اکتبر برداشته شود، ايران اين فرصت را خواهد داشت تا برخي از فناوري هاي به شدت پيچيده و دقيق را خريداري کند. دستيابي به اين فناوري ها مي تواند توان ايران را چند برابر کند. از جمله اينها، سامانه هاي بهبود يافته مکان يابي براي موشک ها (رادار فعال يا مادون قرمز)، موتور هاي تقويت شده، زير اجزاي الکترونيکي نسل تازه يا جستجو کننده هاي چند حالته مدرن هستند. آنها همچنين شامل فناوري هايي است که به ايران اجازه مي دهد راکت هاي توپخانه اي غير هدايت شونده را به موشک هاي هدايت شونده تبديل کند.
هر چند صنعت دفاعي ايران در حال حاضر روي چنين فناوري هايي کار مي کند، با اين حال، فناوري هاي خارجي يک جهش کوانتومي رو به جلوست. با اين وجود، بنا به دلايلي، از جمله تحريم هاي ايالات متحده و اينکه کشورهاي کمي اين فناوري ها را در اختيار دارند، يافتن يک عرضه کننده، به غير از چين و روسيه، براي ايران دشوار خواهد بود.
ناديده گرفتن پتانسيل مرگبار ِابزارهاي حمله هوايي ايران اشتباه است. با اين حال، اين فرضيه که آنها کاملا کارا هستند و همواره مي توانند توازن راهبردي بيافرينند، درست نيست. اين سامانه ها نه يک ابزار جادويي و نه يک سلاح نهايي هستند. آنها مي توانند بر يک سطح تاکتيکي از يک درگيري با شدت پايين تاثير بگذارند، دشمنان ايران را آزار دهند و هزينه هاي نظامي، اقتصادي و سياسي يک جنگ را افزايش دهند. با اين حال، آنها لزوما براي يک جنگ تمام عيار کافي نيستند يا حتي نمي توانند به شکل قابل ملاحظه اي توازن راهبردي را به نفع تهران دگرش دهند.