سرمقاله تعادل/ دولت باید از نقد عالمانه استقبال کند

تعادل/ « دولت بايد از نقد عالمانه استقبال کند » عنوان سرمقاله روزنامه تعادل به قلم محمد خوشچهره است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
هرچند اظهارنارضايتي از سوي دولتيها در خصوص انتقادات از طرح گشايشهاي رييسجمهوري، امر قابل قبولي نيست و کارشناسان و تحليلگران در تحليل ابعاد و وزواياي گوناگون موضوعات کلان اقتصادي، سياسي، اجتماعي و... بر اساس قانون آزاد هستند، اما واقعيت آن است که بعد از مطرح شدن طرح گشايشهاي رييسجمهوري شاهد اين امر هم هستيم که برخي افراد و جريانات، احساسي و غيرعلمي از موضوع انتقاد کردند، بدون اينکه از واقعيت موضوع آگاهي کافي و کامل داشته باشند. از سوي ديگران دسته ديگري از اساتيد و کارشناسان هم هستند که معمولا در راستاي منافع ملي و مبتني بر دادههاي مستند اظهارنظر ميکنند؛ اين دسته از تحليلگران در اين فضا ترجيح دادند، صبر کنند تا بعد از فروکش کردن هيجانات اوليه و انتشار دادههاي اطلاعاتي افزونتر در اين زمينه اظهارنظر منطقيتري ارايه کنند. همانطور که اشاره کردم نفس اينکه دولت از انتقادات مطرح شده اعلام نارضايتي کند و بگويد چرا از طرح من انتقاد ميکنيد، منطقي نيست. دولت بايد انتقادات مطرح شده را بشنود، سبک، سنگين کند و بعد اعلام کند که کدام بخش اين نقدهاي مطرح شده درست است؛ کدام بخشش درست نيست. ايراداتش را مشخص کند تا در نهايت اتمسفر تحليلي معقولتري پيرامون بحث شکل بگيرد. اينکه اساس نقد را بخواهند زير سوال ببرند قابل قبول نيست؛ من خودم زماني که خبرنگاران براي گفتوگو درباره موضوع طرح گشايشهاي اقتصادي وعده داده شده، اصرار ميکنند، خاطرنشان ميکنم که من يک چهره آکادميک هستم و بر اساس اسناد مشخص و دادههاي روشن موضوعات را تحليل و ارزيابي ميکنم؛ در مورد اين طرح تا زمان روشن شدن ابعاد مختلف موضوع و نقشه راهي که براي آن تدارک ديدهاند نبايد بصورت هيجاني دست به داوري و نقد بزنيم . بنابراين مسووليت رسانهها هم در شکل دهي مسير طرح موضوعات، يک نقش کليدي است. رسانهها بايد تلاش کنند از طرح موضوعات حاشيهاي و غير ضروري و هيجاني پرهيز کنند و بستر رسانهاي را به گونهاي آماده کنند که فرصت طرح براي ديدگاههاي علمي، آکادميک و عالمانه فراهم شود. برخي افراد گمانه زني ميکنند؛ ممکن است از 10گمانه يکي هم درست باشد اما چون تاييديه اين گمانهها از سوي دولتيها صادر نشده، طرح مباحث هيجاني و نگران کردن افکار عمومي از تصميماتي که قرار است در آينده اخذ شود به نفع کشور نيست. اما در شرايط فعلي که ديگر مشخص شده که طرح گشايشهاي اقتصادي واجد چه ويژگيهايي است؟ بر اساس چه ظرفيتهايي قرار است اجرا شود و چه تعهداتي را در چه بازه زماني براي ساختارهاي اجرايي کشور قرار است ايجاد کند؟ اتفاقا الان دولت بايد منتظر نقدهاي عالمانه و جدي منتقدان و متفکرات وتحليلگران باشد. اين نقدهاي عالمانه بدون ترديد هم به نفع کشور است و هم به بهتر اجرا شدن اين طرح کمک ميکند. چون آفاتي که ما از دولتهاي بعد از جنگ داريم و 4دولت با 4 تابلوي سياسي ظاهرا متفاوت داشتهايم اين است که در بسياري از اين برههها حتي روساي جمهوري و وزرا و...آرمانها، باورها، سلايق و ايدههاي خودشان را به عنوان راهبرد کلان اقتصادي کشور مطرح ميکردند. طرح اين ايدهها براي محيطهاي آکادميک پذيرفتني است اما در نظام تصميمگيري و سياتگذاري بدون اينکه اين آرمان و سليقه و ايده نقد عالمانه وتخصصي شود و کار کارشناسي بر روي آن انجام شود، طرح و اجراي آنها حتي خطرناک است و کشور را دچار گرفتاريها و آسيبهاي فراواني ميکند. مثلا طرح ايجاد مناطق آزاد يکي از اين طرحهاي بدون کار کارشناسي است، هر دولتي روي کار آمد بر تعداد اين مناطق آزاد افزود. ما رکورددار تعداد مناطق آزاد هستيم در حالي که کشور توسعه يافتهاي مثل آلمان تنها يک منطقه آزاد تجاري دارد.چين سه منطقه تجاري دارد، ولي ما اين مناطق را مبادي ورود کالا به جاي صدور کالا بدل کردهايم. مورد ديگر طرحي است که به اسم دلسوزي براي محرومان، مسکن مهر را اجرا کردند. که بحثي ناپخته بود و تخم ساختمان را در سراسر کشور ريختند و مشکلات فراواني را براي کشور ايجاد کرد. در نهايت معلوم شد مکانيابيها اشتباه بود و زيرساختها تدارک ديده نشده است و ساير نقدهايي که به اين طرح وارد کردهاند. در کل شايد 10 الي 15 درصد طرح مسکن مهر اثرگذاري داشت و بيش از 70 درصد از سرمايهگذاريها به سرانجام نرسيد.
بنابراين طرحهايي که بر اساس ايدههاي شخصي و علايق فردي رييسجمهوري در مسير مطرح شدن و اجرا قرار گرفته است، حتما بايد روي آن کار کارشناسي صورت بگيرد تا مردم بهاي تجربه کردن مسوولان را نپردازند. اما نقدها هم بايد شرايط خود را داشته باشد و هر حرف و نقدي را نبايد مطرح کرد.در مورد فروش نفت از طريق بازار سرمايه هم بايدها نقدها و بحثهاي عالمانه صورت بگيرد؛ چون بخشي از موضوع بحث گرفتن پول از مردم است و بخش ديگر آن تعهداتي است که براي دولتهاي بعدي ايجاد ميشود. اين موضوع به اندازهاي مهم است که بايد از منظر تحليلي و تخصصي بررسي شود تا مشخص شود اين طرح چقدر مصالح عمومي کشور را تامين ميکند. دولت بايد آماده انتقادات تحليلگران باشد، نقد هديهاي است که اگر به درستي ارايه شود راهکارهاي تازهاي پيش روي کشور قرار ميدهد. من فکر ميکنم شکوه و شکايت دولتيها از نقدهاي ارئه شده درست نيست و از سوي ديگر هم معتقدم نقدهاي ارايه شده در خصوص طرحهاي اقتصادي و اساسا هر نقدي بايد عالمانه و مبتني بر اسناد و مدارک روشن ارايه شود.