پزشکان در شرایط تحریم با دستان خالی به جنگ کرونا رفتند
ايران/ متن پيش رو در ايران منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
فريبا خاناحمدي/ جامعه پزشکان به همراه کادر درمان بيش از 180 روز است که در مراکز درماني با ايستادگي و از جانگذشتگي براي بهبود بيماران مبتلا به کرونا در خط مقدم ايستادهاند. آنها از جانشان گذشتند تا جاني را نجات دهند و سلامت را به مردم هديه کنند. در ايامي که بلاي ويروس کرونا در همه کشور فراگير شد و به دليل تحريمها دست جامعه پزشکي از هرگونه وسايل حفاظتي تقريباً خالي بود، اين مدافعان سلامت بودند که در ميدان مبارزه با کرونا جانفشانيها کردند و کمتر روزي بود که خبر ابتلا و فوت کادر درمان در کشور به گوش نرسد با اهمه اين اوصاف بايد گفت که هنوز هم پزشکان مجبورند دو يا سه شيفت کار کنند و روزهاي طاقتفرسايي را در مراکز درماني پشت سر بگذارند اما در عوض از مردم ميخواهند شيوهنامههاي بهداشتي را رعايت کنند تا چرخه ابتلا شکسته شود. عدم رعايت استاندارد سرانه پزشکان و پرستاران نسبت به بيماران بستري يکي از دلايلي است که کادر درماني را خستهتر از قبل کرده است. رئيس ستاد مقابله با کروناي پايتخت به «ايران» ميگويد: ارتباط مکرر کادر درمان با دوز بالاي ويروس در مراکز درماني زمينهساز ورود ويروس و عفونت به بدن اعضاي پرستاران و پزشکان است. همچنين خستگي مفرط و کمرنگ شدن انگيزه کار باعث کاهش سطح ايمني بدن آنها شده و همين مسأله ابتلا به کوويد 19 را بالا ميبرد. دکتر عليرضا زالي جراح و متخصص مغز و اعصاب قريب به 6 ماه است فرماندهي مديريت مقابله با کرونا در پايتخت را بر عهده گرفته است. وقتي از او درباره تلخترين خاطرات روزهاي کرونايي ميپرسيم؛ جواب ميدهد: «ابتلاي همزمان کادر درمان در بيمارستانها کار را بسيار سخت کرده بود اما پزشکان و پرستاران ماندند تا بيماران به سختي نيفتند. فوت تيم درمان خاطرات ناخوشايندي را براي همه ما بر جاي گذاشت.» با او به مناسبت روز پزشک درباره موضوعاتي همچون مشکلات و چرايي افزايش ابتلا و مرگ و مير کادر درمان به ويروس کرونا، وضعيت بيماري کرونا در شش ماهه دوم سال و برنامههاي ستاد مقابله با کرونا در موج دوم اين بيماري گفتوگو کردهايم که ميخوانيد.
با توجه به سوابقي که داشتيد؛ آيا ميزان ابتلا به بيماري کرونا در کادر درمان در ايران نسبت به جهان کمتر بوده است يا زياد ؛نکته ديگر اينکه درموج اول بيماري کمبود وسايل حفاظت ايمني موجب افزايش موارد ابتلاي کادر درمان به کرونا شد اما در موج دوم تجهيزات در دسترس بود اما بازهم ميزان ابتلا بالاست و البته در بين پزشکان هم بالا است. چرا؟
اگر بخواهيم معدل ميزان ابتلاي کادر درمان ايران را نسبت به جامعه جهاني بسنجيم طبيعتاً در کشور ما اين نسبت به ميزان قابل توجهي بيشتر است. آمار تطبيقي نشان ميدهد؛ ايران، امريکا و روسيه سه کشوري هستند که از نظرقدر مطلق ابتلا، ميزان ابتلاي کادر درمان در اينها بالاتر است. در دور اول زمان کوتاه بود. شروع بيماري بود و تجهيزات حفاظتي به اندازه مکفي در بيمارستانها توزيع نشده بود طبيعتاً جامعه پزشکي هم با آموزشهاي لازم در زمينه مقابله با اپيدمي و نحوه ابتلا به بيماري و حفاظت عمومي کمتر برخورد کرده بودند. اما نکتهاي که قابل توجه است الان عليرغم اينکه وسايل حفاظت فردي در دسترس است و آموزشهاي لازم ديده شده و تجربه گروههاي پزشکي هم افزايش پيدا کرده ميزان ابتلا بالاتر است. به چند دليل. شايد مهمترين دليل فرآيند خستگي مزمن تيم پزشکي است که يک مسأله غير قابل اجتناب است و موجب شده سطح دفاعي و ايمني افراد کاهش پيدا کند طبيعتاً افراد وقتي خسته ميشوند و انگيزههاي لازمشان کمرنگ ميشود از نظر سيستم ايمني بدن هم در معرض خطر بيشتري قرار ميگيرند. نکته دوم اين است که سطح بالاي خستگي و فرسايشي بودن اين بيماري موجب شده که انگيزههاي افراد براي استفاده از وسايل حفاظتي کاهش پيدا کند. مطالعه ميداني در سه دانشگاه علوم پزشکي مستقر در تهران نشان ميدهد 23 درصد گروههاي پرستاري و پشتيباني عليرغم وجود وسايل حفاظتي در بيمارستانها به اندازه کافي از اين وسايل استفاده نکرده بودند در جامعه پزشکي اين عدد حدود 12 تا 18 درصد است. به اين دليل که پوشيدن لباسهاي کاور در فضاي گرم با تهويه نامناسب سخت است البته اگر به زيرساختهاي بيمارستاني رجوع کنيم بسياري از بيمارستانها قديمي و مستهلک هستند و سيستم تهويه بيمارستانها با مشکلات جدي روبهرو است بنابراين فضاي تهويه نامناسب بيمارستانها در افزايش ميزان ابتلا هم کمتأثير نيست. نکته بعدي اين است؛ بسياري از همکاران ما به دليل فشار کاري خيلي زيادي که داشتنند در معرض دوز بالاي ويروس بودند و حتي برخي از همکاران ما بدون داشتن بيماري زمينهاي فوت شدند که متأسفانه در معرض حجم بالاي ويروس بودند. در دور دوم بيماري مسائل انگيزشي و خستگي موجب شد وسايل حفاظتي را کمتر مورد استفاده قرار بدهند و اين ميزان ابتلا را افزايش داد.
آيا کادر درمان آماده مواجهه با چنين بحراني بودند؟
در حوزه بهداشت و درمان بايد بتوانيم با ايجاد فرآيندي، نيروي انساني ماهر، مجرب و تکنيکال تربيت کنيم. در تهران به ازاي هر تخت معدل نيروي انساني بين 1.4 تا 1.6 است و اين ميزان تخت در نيروي پرستاري 1.7 تا 1.9 تقليل پيدا ميکند که به مراتب با استاندارد جهاني فاصله جدي داريم ما با اين لجستيک و سازوکار به استقبال کرونا رفتيم. وقتي وارد مقابله با کرونا شديم که نيروي انساني کافي نداشتيم و همين نيرو انگيزه کافي هم نداشت براي اينکه به مدت طولاني کارانه و جبران خدماتش انجام نشده بود. نيروي انساني قبل از کرونا هم شرايط مطلوب و مناسبي را نه از نظر کاري و نه از نظر مالي نداشتند بسياري از همکاران ما مجبور بودند دو يا سه شيفت کار کنند وقتي وارد بحران کرونا شدند که با يک خستگي مزمن مواجه بودند.
چه برنامهاي براي تجديد قواي نيروهاي پزشکي و پرستاري در بخشهاي کرونا داريد؟
براي خستگي کادر درمان يک راه بيشتر وجود ندارد. با توجه به اينکه سرانه نيروي انساني در حوزه بهداشت و درمان حداقل آنچه از وضعيت تهران باخبر هستم بسيار کم است و در تناسب با استانداردهاي جهاني نيست چارهاي جز افزايش و تربيت نيروي انساني نداريم همه راهها را بررسي کرديم. البته در اين ميان هم بوروکراسي جذب نيرو مسأله ديگري است. از زماني که مجوز جذب نيرو بدهند تا زماني که نيرو در محيط و مجموعه ميداني به تيم قبلي اضافه شود فاصله قابل توجه اداري و ديوانسالارانهاي وجود دارد و اين مشکلي است که ما در سالهاي اخير از آن رنج برديم و در دوران کرونا هم بيشتر بود.
ارزيابي و تحليلتان را از فضاي بهداشت و درمان کشور در رابطه با ويروس کرونا در شش ماه دوم سال بفرماييد بهطور کلي وضعيت و تابلوي اپيدمي کرونا در پاييز و زمستان را چگونه ترسيم ميکنيد؟
من پيشبيني ميکنم ما يک شرايط سينوسي را کاملاً طي خواهيم کرد و با فراز و فرودهاي متعدد آماري روبهرو خواهيم شد. طبيعتاً مسائلي درخصوص سفرهاي بين شهري و برگزاري بسياري از تجمعات در تهران ميتواند آثار خودش را حتي در هفتههاي آتي نشان دهد. علاوه بر اين بازگشايي مشاغل و ريتم زندگي که اتفاق افتاده يک بخشي از آن بويژه سفرهاي بين شهري باري را اضافه خواهد کرد. در مقاطع مختلف رعايت شيوهنامههاي بهداشتي در کشور بويژه در استان تهران بشدت کمرنگ شد که ميتواند آثار زيانباري را در آينده داشته باشد. پيشبيني ميشود ما پاييز بسيار سختي داشته باشيم. به دليل اينکه هم در پاييز به دليل شرايط سردي هوا تراکم بيشتر جمعيتي را شاهد خواهيم بود حضور افراد در فضاي مسقف با تهويه ناکافي در پاييز و زمستان ميتواند مسأله جدي باشد. دوم اينکه در پاييز و زمستان هجوم ساير بيماريهاي تنفسي را خواهيم داشت که يا مستقيماً با تضعيف سيستم دفاعي بدن فرد را در معرض ابتلا به کرونا قرار دهند يا اين بيماريها ميتوانند با تغيير علائم بيماري کرونا يک سيماي باليني مخدوش را براي بيمار ترسيم کند و امکان دارد مسأله مواجهه بيماري را به چالش بکشد. همچنين ما با امواج بسيار مهم بيماري فصلي آنفلوانزاي اچوان انوان در کشور روبهرو خواهيم بود که ميتواند بخش زيادي از مشکلات را ايجاد کند. با توجه به زمان طولانيتر که معمولاً در تابستان از اشعه ماوراي بنفش استفاده ميکنيم اما شرايط اقليمي و زيستي براي ويروس کرونا در پاييز مستعدتر و مساعدتر خواهد بود براي همين پيشبيني ميکنيم که پاييز سختي را در پيشرو خواهيم داشت.
شما به پاييز سخت امسال اشاره کرديد آيا در شش ماه دوم سال برنامههاي ستاد مشابه همان برنامههايي خواهد بود که در نيمه اول سال جاري براي مقابله با کرونا انجام داد؟ چه راهکار تازهاي براي عبور از اين بحران پيشنهاد ميکنيد؟
مهمترين مسأله اين است که ما بايد چند برنامه داشته باشيم. يکي اين است که ما بايد روي آموزش همگاني بيشتر کار کنيم. مشخصاً هنوز هم نياز به اين است با استفاده از مشارکت مردم، بالا بردن سطح آگاهي مردم، تنوير افکار عمومي مردم در حوزه بهداشت و در استفاده از مداخله کم هزينه پيشگيرانه و با اثر بخشي بيشتر هم در حوزه فردي و هم در حوزه خانوادگي و اجتماعي بيشتر کار کنيم. با توجه به اينکه تجربه دور اول به ما نشان داد که بعد از مدتي معمولاً مردم خسته ميشوند و انگيزههاي شان کمتر ميشود و يا ممکن است بهخاطر طولاني شدن موضوع، التزاماتشان کمرنگتر شود، بايد مرتباً کار فرهنگي کنيم. مثلاً زدن ماسک الان وضعيت خوبي دارد اما ممکن است مجدداً يک هفته تا 10 روز ديگر در تهران زدن ماسک کمرنگ شود مهمترين مسأله اين است به مردم صادقانه بگوييم فعلاً الگوي زندگي کرونايي با الگوي زندگي غير کرونايي متفاوت از هم است. بايد اينها را بپذيريم. تمام سختيها و چالشها و معذوريتهايش را بپذيريم. دومين مورد از مسائلي که شايد موج هيجاني در جامعه ايجاد کند و منجربه شکلگيري نافرماني در جامعه شود اين است که بايد پرهيز کنيم. البته احتمال دارد ما به اين جمعبندي برسيم که مثلاً مردم تهران تمايلي به بازگشايي مدارس ندارند اما اينکه بر روي افکار عمومي مردم فشار وارد کنيم اين مسأله ميتواند اثر رواني منفي واجتماعي داشته باشد. لزومي ندارد تصميماتي بگيريم که مردم از آن حمايت نميکنند يا در تقابل با افکار عمومي باشد. چون در حوزه کنترل اجتماعي نبايد اعتماد اجتماعي را از دست بدهيم.
به هر حال همين الان هم مراکز درماني با کمبود نيروي انساني و تخت براي بيماران کرونايي مواجهاند براي موج دوم کرونا در نيمه دوم سال چه تدابيري انديشيده شده است؟ قرار است مراکز درماني با همين وضعيت به استقبال پاييز و زمستان سخت بروند؟
نکته مهم اين است که ما بايد همه ملزومات و آمادگي پزشکي لازم را داشته باشيم.در ستاد مقابله با کرونا در تهران و وزارت بهداشت تلاش ميکنيم با يک نگاه لجستيک نيازها را دپو کنيم اين هم در حوزه تجهيزات مصرفي هم در حوزه وسايل حفاظتي و دارو و هم در حوزه منابع انساني است. مسأله بعدي اين است در تهران شرايط بسيار خوبي را براي بازگشايي تعداد زيادي بيمارستانهاي در شرف اتمام داريم. من پيشبيني ميکنم اگر کارهاي عمراني که در شرف اتمام است در تهران و در سه دانشگاه علوم پزشکي انجام شود ميتوانيم بالغ بر 2500 تخت را به مجموعه کرونا اضافه کنيم. اين تختها يک ظرفيتسازي جديد را براي ما ايجاد ميکند. در وزارت بهداشت و ستاد تهران در حالي پيگيري اين پروژهها هستيم که خوشبختانه بخش زيادي از آنها در هر سه دانشگاه علوم پزشکي محقق شده، در بعضي جاها 80 و 90 درصد پيشرفت فيزيکي دارند ولي نياز است دولت روي اين پروژهها سرمايهگذاري کند در اينصورت تختهاي بيشتري براي کرونا ميتواند در ميانه فصل پاييز به مجموع ناوگان درماني اضافه شود. البته دولت نيز بايد تأمين منابع مورد نياز و نيروي انساني اين مراکز را در دستور کارش قرار دهد و حمايت مجلس را در فضاي بودجهاي و تأمين نيروي انساني ببينيم.
پزشکان از مشکلاتشان ميگويند
دکتر افشين جعفرزاده، متخصص مراقبتهاي ويژه با اشاره به مهمترين مشکلاتي که اين روزها پزشکان با آن دست و پنجه نرم ميکنند، به «ايران» ميگويد: متأسفانه ارائه يک تصوير غلط از جامعه پزشکي از طريق برخي رسانهها و بويژه برنامههاي مطرح طنز تلويزيون، موجب شده تا مردم نگرش متفاوتي نسبت به اين قشر داشته باشند. درحاليکه اگر حساب 5 درصد از پزشکاني که در رفاه مطلق، آسودگي کامل و با درآمدهاي ميلياردي هستند را از عموم پزشکان دلسوز و زحمتکش جدا کنيم، متوجه ميشويم که حدود 95 درصد آنها در شرايط مطلوب معيشتي قرار ندارند. اين درحالي است که يک پزشک بعد از طي دوران سخت و طولاني تحصيلي در سن 35-36 تازه شروع به کسب درآمد ميکند.
او با انتقاد از عدم افزايش کارانه پزشکان طي دو سال اخير ميافزايد: در اين دو سال اخير نرخ همه کالاها و خدمات براساس تورم بالا رفته است اما تعرفه پزشکان داراي کمترين افزايش بوده است. بنابراين اگر بخواهيم کارانه 95 درصد پزشکان را بر مبناي تورم محاسبه کنيم، حتي 20 درصد 4 سال گذشته هم نخواهد شد. درحاليکه هيچ کالايي درحال حاضر متناسب با تورم 4 سال گذشته عرضه نميشود. چرا پزشکان بايد اين فشار و ظلم مضاعف را تحمل کنند؟ قطعاً جامعه پزشکي هم مانند ساير صنوف، داراي افراد متخلف و زياده خواه است، اما نبايد حساب 5 درصد را پاي آن 95 درصد نوشت.
گذراندن طرح پزشکي در دور افتادهترين نقاط کشور
دکتر مسعود اسلامي رئيس بخش قلب بيمارستان امام خميني(ره) هم درباره سختي کار پزشکان به «ايران» ميگويد: سختي رشته پزشکي از همان دوران دانشجويي شروع ميشود. يک دانشجوي پزشکي علاوه بر اينکه بايد در بيمارستان کشيک بماند، در کلاس تئوري نيز بايد شرکت کند و شبانهروز در حال مطالعه باشد بنابراين پزشکان از همان دوره دانشجويي نميتوانند از دوران جوانيشان لذت ببرند. بعد از 7 سال اتمام پزشکي عمومي ميبايست دوره طرحشان را در دورافتادهترين نقاط محروم کشور و بدون امکانات رفاهي سپري کنند و به مدت سه سال ضمن دوري از خانواده به درمان بيماران محروم بپردازند. اسلامي در ادامه ميافزايد: بعد از آنکه پزشک عمومي طرح اجبارياش را تمام کرد و وارد دوره تخصصي شد، مسئوليت درمان بيماران بسيار سخت و پيچيده را در مراکز درماني بر عهده دارد بهطوريکه در يک ماه اول 15 روز در بيمارستان کشيک ميماند و شبهاي زيادي نميخوابد در واقع دوره سختي از نظر جسمي و روحي است. به گفته رئيس انجمن آترواسکلروزيس؛ پزشکان متخصص نيز مجدداً بعد از اتمام دوران تخصص بايستي بين سه تا 5 سال در نقطه دور از مرکز استان طرحشان را بگذرانند تازه به سن 35 تا 40 سالگي که ميرسند ميتوانند زندگي مستقل کاري داشته باشد. او در ادامه ميگويد: از جمله مشکلاتي که پزشکان بعد از ورود به زندگي مستقل کاري پيدا ميکنند برخي امکانات محدود پزشکي در کشور است که جامعه پزشکي را بسيار آزار ميدهد. گاهي به دليل تحريمها دسترسي به دارو سخت است يا اينکه قيمت خيلي از داروها بسيار گران است و اين براي پزشک عذابآور است.