سرمقاله کیهان/ انتظار بیفرجام کاظمی
![سرمقاله کیهان/ انتظار بیفرجام کاظمی](https://app.akharinkhabar.ir/images/2020/08/23/3dcff938-3751-483f-87ad-fc32066998e7.jpeg)
کيهان/ « انتظار بيفرجام کاظمي » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم سعدالله زارعي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
سفر «مصطفي الکاظمي» به واشنگتن، بيش از يک سفر معمولي نبود اما «دونالد ترامپ» که به دليل قرار داشتن در موضع ضعف به موفق نشان دادن «سياست خارجي آمريکا» نياز مبرم دارد اين سفر را خيلي مهم و چند وجهي جلوه داد. واقعيت اين نيست و از قضا ميتوان از خطوط مباحث درز يافته به رسانهها متوجه سطح پايين اين سفر شد. در اين خصوص گفتنيهايي وجود دارد:
1- سفر الکاظمي به آمريکا در شرايطي صورت گرفت که از يک سو طي ماههاي روي کارآمدن نخستوزير جديد عراق بر ميزان حملات عراقيها به پايگاههاي آمريکا در عراق افزوده شده و از سوي ديگر تنها پنج ماه به پايان دوره رياست جمهوري دونالد ترامپ و فقط حدود دو ماه تا انتخابات رياست جمهوري آمريکا، زمان باقي است و از اين رو در چنين شرايطي صحبت کردن از «رابطه راهبردي» بين بغداد و واشنگتن، بيش از يک «تعارف ديپلماتيک» نيست. مطالعه بيانيه پاياني و اظهاراتي که نخستوزير عراق پس از ديدار با ترامپ داشت هم بيانگر آن است که تقريباً هيچ توافقنامهاي در اين سفر بين دو دولت به امضا نرسيده است و آنچه گذشته بيش از امضاي «يادداشت تفاهم» در امور اقتصادي و نظامي امنيتي نبوده است. در بيانيه پاياني ديدار الکاظمي روي «شراکت راهبردي و استراتژيک ميان آمريکا و عراق بر پايه تمايل مشترک دو طرف به امنيت و شکوفايي» صحبت شده که عبارات آن بيش از اشاره به يادداشت تفاهم نيست چرا که در اين عبارات هيچ نشانهاي از «حجم» و «زمان» و «نوع توافق» نيست و مفهوم «تمايل مشترک دو طرف» هم دقيقاً همين موضوع را تداعي مينمايد. اين موضوع چندان عجيب هم نيست چرا که با پيگيري خبرها در مييابيم که پيش از سفر کاظمي به واشنگتن هيچ اقدامي در سطح وزارتخانههاي خارجه و اقتصادي و نظامي عراق که زمينهساز امضاي توافقات بين دو کشور باشد، صورت نگرفته است و اصولاً او فرصتي نداشته تا در ديدار با ترامپ و يا کابينه آمريکا بتواند روي موضوعاتي بحث کرده و به توافق برسد ممکن است گفته شود دولت کاظمي بر بستر گفتوگوهاي ميان نخستوزيران سابق عراق با طرف آمريکايي وارد واشنگتن شده و کار ناتمام دولتهاي قبل را به جايي رسانده است که اين تصور هم درست نيست چرا که نخستوزير پيش از الکاظمي يعني عادل عبدالمهدي اصولاً در دوره خود با مقامات ارشد آمريکا در واشنگتن يا بغداد ديداري نداشته و آخرين ديدار نخستوزير اسبق يعني «حيدر العبادي» که به آمريکا هم تمايلاتي داشت، از واشنگتن با دلخوري او به پايان رسيد و هيچ توافقي ميان آنان در هيچ زمينهاي امضا نشد. بنابراين ميتوانيم بگوئيم حداکثر چيزي که در سفر چند روزه الکاظمي به واشنگتن اتفاق افتاده، امضاء چند يادداشت تفاهم بوده است. تکرار يادداشت تفاهمهايي که پيش از او در زمان نخستوزيري نوري المالکي بين دو طرف امضا شده بود.
2- در اين سفر، هيئت عراقي از مذاکرات طرفين در زمينه نفت و گاز و برق صحبت کرد و منظور آن اين بود که آمريکا در زمينه تأمين گاز عراق که براي تأسيسات برق بشدت مورد نياز اين کشور است، وعدههايي براي مشکل برق عراق و يا کاهش آن دادهاند. ميتوان گفت هيئت عراقي، با همين حاجت وارد واشنگتن شده است و آمريکاييها هم قاعدتاً وعدههايي دادهاند، اما خود هيئت عراقي به خوبي ميداند که آمريکاييها در زمان رياست جمهوري بوش و اوباما متعهد شده بودند که مشکل برق عراق را حل کنند اما به اذعان وزير برق عراق عليرغم گذشت بيش از ده سال از توافق طرفين، آمريکاييها حتي در حد تأمين يک وات به عراق در زمينه تأمين برق کمک نکرده و کليه تعهدات خود را ناديده گرفتهاند. در زمان نخستوزيري نوري المالکي، آمريکاييها قرار بود در زمينه - انرژي، نفت، گاز و برق- 12 ميليارد دلار در عراق سرمايهگذاري کنند اما حتي يک دلار سرمايهگذاري نکردند و آن را به وجود اختلاف بين شرکتهاي جنرال الکتريک، زيمنس و... ربط دادهاند و حال آنکه شرکتهاي آمريکايي از يک سو از حمايت تمام عيار سفارت و فرماندهي نظامي آمريکا در عراق بهرهمند هستند و از سوي ديگر دولتهاي عراق از هر جهت از آنان حمايت کردهاند. آمريکاييها در آخرين ديدارهاي خود با مقامات عراقي در بغداد با صراحت گفتهاند شرط سرمايهگذاري شرکتهاي آمريکايي نظير جنرال الکتريک، اخراج ساير شرکتهاي تجاري و توسعهاي نظير «زيمنس آلمان» است بنابراين در خوشبينانهترين حالت ميتوان گفت آمريکا دنبال «انحصار اقتصادي در عراق» است اما يک وجه بدبيني که با سابقه فعاليت آمريکاييها سازگارتر ميباشد، حکايت از بيميلي آمريکاييها از حل مسايل و مشکلات اقتصادي عراق دارد. آمريکا در تصوير 2030 که نهادهاي ارشد اطلاعاتي آن از عراق به نمايش گذاشتهاند، اين کشور را «ورشکسته» و «فشل» ميخواهد چرا که به گمان آنان يک پيوند ذاتي و ناگسستني ميان شيعيان ايران و عراق وجود دارد و حل مسايل اقتصادي عراق در حکم حل مسايل اقتصادي شيعيان منطقه است و همه ميدانند که غير از خود آمريکا، رژيم صهيونيستي، رژيم سعودي و بطور کلي دولتهاي عربي وابسته به غرب بشدت با آن مخالف ميباشند. تداوم اين خط در دورههاي بوش، اوباما و ترامپ نشان ميدهد، آمريکا تصميم خود را براي عقبنگهداشتن عراق گرفته و چيزي غير از همان تصوير «عراق 2030» را براي اين کشور نميپسندد.
3- سفر الکاظمي به آمريکا چند روز تمديد شد و در اين خصوص گمانهزنيهايي به وجود آمد و به بعضي رسانهها هم راه يافت. خود اينکه تعداد روزهاي سفر کاظمي به آمريکا از قبل مشخص نبود از عدم وجود «برنامه معين» خبر ميدهد بنابراين ميتوانيم بگوييم تکليف دولت کاظمي در اين سفر معلوم نبوده کما اينکه ميتواند بيانگر آن باشد که کاخ سفيد و وزارت خارجه آمريکا نتوانسته و يا نخواسته چارچوبي براي اين سفر تعيين کند. يک گزارش بيانگر آن است که الکاظمي در ديدار با ترامپ و اعضاي دولت او نتوانسته است چنين توافقي در زمينه اقتصادي که مهمترين موضوع سفر کاظمي به واشنگتن بوده برسد و لذا با تمديد سفر در صدد برآمده به «حداقلي» دست يابد. يک گزارش ديگر بيانگر آن است که حزب دموکرات آمريکا و تيم «جو بايدن» به اعضاي هيئت عراقي يادآور شدهاند که کاظمي نميتواند روي مذاکره با دونالد ترامپ حساب کند و بايد با حزب دموکرات وارد مذاکره شود از اين رو تيم کاظمي با تمديد زمان سفر سعي کرد مواضع خود و مباحث ميان خود و دولت ترامپ را براي تيم بايدن و کنگره توضيح دهد. بنابراين تمديد دوره سفر مصطفي کاظمي به واشنگتن برخلاف بعضي تحليلها به کاظمي تحميل شد و «علامت منفي» به حساب ميآيد. اما آيا الکاظمي ميتواند در اين فضاي اختلافات رو به تزايد ميان جمهوريخواهان و دموکراتها، اطمينان از قولهاي کلي که شنيده داشته باشد؟ مسلما خير. بر اين اساس بايد گفت اولين خطاي کاظمي در اين سفر در نظر نگرفتن «عنصر زمان» بوده و البته خطاي بزرگتر او در ندانستن استراتژي آمريکاييها درباره آينده عراق و به تعبير ديگر عدم توجه به افق عراق در سپهر سياست خارجي آمريکا است.
4- هيئت عراقي ظاهرا در اين سفر علاقه داشته تا آمريکا درباره «خروج نظاميان» خود جدول زماني را مشخص کند و البته اين يکي از دو توقع بزرگ عراقيها در اين سفر هم بوده است. احزاب عراقي توقع داشتند، الکاظمي در اين سفر دو موضوع را به نتيجه رساند يکي حل مسئله حضور نظامي آمريکا و در واقع خارج کردن نيروهاي نظامي آمريکا در زماني کمتر از يک سال و توافق پيرامون سرمايهگذاري آمريکا در امور زيرساختي عراق. سفر الکاظمي علاوه بر ناکامي در زمينه جلب سرمايهگذاري آمريکا در صنايع نفت و گاز و برق عراق، در زمينه انداختن خروج نظاميان آمريکا در يک کانال مشخص و در بازه زماني مورد تاکيد پارلمان هم هيچ موفقيتي نداشته است. مسئله خروج نياز به نقشه راه دارد اما به اين نقشه راه نه در بيانيه پاياني ديدار روساي دولتهاي آمريکا و عراق و نه در اظهارات آنان پس از ديدارها اشاره نشد. البته ترامپ مثل اظهاراتي که در زمان دور اول انتخابات رياستجمهوري خود بيان کرده بود. بهطور کلي گفت آمريکا علاقهاي به تداوم حضور نظامي در عراق ندارد و مصطفي الکاظمي هم گفت ترامپ وعده داده که نيروهاي نظامي خود را طي سه سال آينده از عراق خارج ميکند و جالبتر اينکه او گفت ما براي انتقال نيروهاي نظامي آمريکا به يک کشور خارجي توافق کردهايم!
بنابراين واضح است که بحث خروج نظاميان آمريکا از عراق اگر مورد علاقه کاظمي هم بوده به جايي نرسيده است. با اين حال يکي دو هفته زمان نياز است تا همه آنچه در اين ديدارها «گفته» و «شنيده» شده، کاملا آشکار گردند.