نشنال اینترست: اردوغان میخواهد دولت عثمانی را احیا کند؟

ايسنا/متن پيش رو در ايسنا منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
«تبديل مجدد "ايا صوفيه" به مسجد، در نظر بخش قابل توجهي از جمعيت ترکيه، بخشي از تلاش براي بازيابي تاريخ کشورشان، تلقي ميشود.»
به گزارش "نشنال اينترست"، "محمد ايوب"، استاد روابط بينالملل دانشگاه ميشيگان و از اعضاي ارشد "مرکز سياست جهاني"، در تحليلي براي اين مجله نوشت: «مطالب زيادي درباره دلايل فوري اقدام رجب طيب اردوغان، رئيس جمهوري ترکيه مبني بر تغيير ماهيت "ايا صوفيه" از موزه به مسجد، نوشته شده است. در حالي که عواملي مانند جستوجوي اردوغان براي اقداماتي پوپوليستي به منظور حفظ محبوبيت رو به افول او در پي بيکفايتي اقتصادي، افت شديد ارزش ليره و افزايش بيکاري و نيز شيوه استبدادي او به زمانبندي اين اقدام کمک ميکنند، اين را روشن نميکنند که چرا بخش زيادي از جمعيت ترکيه با اشتياق از اين اقدام استقبال کرده است.
اين موضوع فقط با استناد به تاريخ اخير ترکيه به اندازه ۱۰۰ سال، قابل توضيح است. ترکها خود را وارثان حقيقي امپراتوري عثماني ميدانند. تلاشهاي آتاتورک و جانشينان "کمالي" او براي پاک کردن گذشته عثماني به منظور ساخت جمهوري رؤياهاي خود که به سفارش اروپا ساخته شده است، ممکن است موقتاً اين احساس را زير خاک برده باشد، اما هرگز قادر نبوده آن را از روان اکثريت بزرگي از جمعيت ترکيه پاک کند. در بين چيزهاي ديگر، محبوبيت گسترده فيلمها و سريالهاي ترکي با موضوعات عثماني، مانند "ارطغرل"، که مبتني بر زندگي و فتوحات پدر بنيانگذار امپراتوري عثماني است، گواهي بر صحت اين ادعا است.
اين احساسات ژرف در بين جمعيت سرزمين مرکزي آناتولي، با انتخاب حزب عدالت و توسعه به رهبري اردوغان که به گذشته عثماني و اسلامي ترکيه افتخار ميکرد و در سال ۲۰۰۲ به قدرت رسيد، به شکل دراماتيکي آشکار شد. پيروزي حزب عدالت و توسعه نه تنها نخبگان سياسي سکولار که عمدتاً از کمربند ساحلي غربي برآمده بودند بيقدرت ساخت، بلکه نفوذ افسران ارشد نظامي سکولار را نيز که خود را حافظ ايدئولوژي کماليست در زندگي سياسي کشور تلقي ميکردند، به شدت کاهش داد. اين ائتلافي از جمعيت مذهبي آناتولي و عناصر ليبرال ضد استبدادي در مناطق ساحلي بود که حزب عدالت و توسعه را به قدرت رساند و به از بين بردن ساختار قدرت استبدادي کماليستي تحت سلطه ارتش کمک کرد.
در حالي که عناصر ليبرال از سال ۲۰۱۳ و همزمان با گرايشهاي استبدادي اردوغان، از توهم خود خارج شدهاند، مرکزيت مذهبي سرزمين آناتولي، تاکنون در کنار او ايستاده است. اين بدين معني است که اردوغان ناچار بوده بيشتر و بيشتر به احساسات جمعيت ناظري که حاملان واقعي ميراث عثماني هستند، بپردازد؛ چرا که سلطان عثماني نيز، به ويژه طي سالهاي امپراتوري عثماني، خليفه اسلام و نماد پيروزي مسلمانان بر اروپاي مسيحي تلقي ميشد. در اوج امپراتوري عثماني، سلطان-خليفه بر يک سوم اروپا فرمانروايي ميکرد و ارتش عثماني در سال ۱۶۸۳ بر دروازههاي وين کوبيد. تنها در نيمه دوم قرن نوزدهم بود که امپراتوري عثماني به آهستگي دچار ازهم پاشيدگي شد و به طور پيوسته داراييهاي اروپايي خود در بالکان را از دست داد. سرانجام نيز زماني با ضربهاي مهلک مواجه شد که به دنبال شکست در جنگ جهاني اول، بخشهاي عرب اين امپراتوري از کنترلش خارج شدند.
مانند نمکي که بر زخم پاشيده شود، معاهده "سور" که توسط متفقين پيروز بر رژيم شکستخورده عثماني تحميل شد، آناتولي را هم تحتالشعاع قرار داد. آناتولي غربي، به يونان اعطا شد و آناتولي جنوبي و آناتولي جنوب شرقي هم به ترتيب، به عنوان "مناطق نفوذ" و در واقعيت به عنوان نيمه- مستعمره، به ايتاليا و فرانسه داده شد. علاوه بر اينها، بخشهاي قابل توجهي از آناتولي غربي نيز به دولتهاي در حال ساخت کرد و ارمني تبديل شدند. اين براي جمعيت ترک آناتولي، بيش از قدر تحمل بود؛ به ويژه براي ارتش ترک، که در زمان مصطفي کمال (که بعداً آتاتورک نام گرفت)، در برابر سلطان عثماني که ابزار تسليم را امضا کرده بود، قيام کرد.
در جنگ سخت استقلال که چهار روز به طول انجاميد، ترکها، يونانيها را از آناتولي غربي بيرون کردند و دولتهاي در حال ساخت ارمني و کرد را منتفي کردند. با اين وجود، آتاتورک از اين هوشمندي استراتژيک برخوردار بود که بخشهاي عربي امپراتوري عثماني را برنگرداند چرا که جمهوري ترکيه را در درگيري مستقيم با بريتانيا و فرانسه قرار ميداد.
مرزهاي جديد ترکيه در توافق لوزان که در سال ۱۹۲۳ به امضا رسيد و در پايان موفقيتآميز جنگ استقلال ترکيه و کم و بيش در مطابقت با مرزهايي که توسط مجلس ملي کبير ترکيه تعيين شده بود، مشخص شد.
واکنش همراه با استقبال ترکها به تغيير کاربري ايا صوفيه، نميتواند بدون ارجاع به اين حقيقتهاي تاريخي توضيح داده شود. تلاش قدرتهاي متحد مسيحي براي چند پاره کردن سرزمين ترکيه و نيز جدا کردن قسمتهاي غيرترک و تقسيم آنها بين خودشان، مؤلفههاي قدرتمندي براي ترکيه هستند تا يادآور از دست دادن عظمت گذشته براي نسلها باشند. تغيير ايا صوفيه از موزه به مسجد هم به عنوان بخشي از اين فقدان برداشت شد تا مرهمي براي آن باشد.
مسجد ايا صوفيه نماد مهمي براي پيروزي امپراتوري عثماني در برابر امپراتوري بيزانس در سال ۱۴۵۳ بود و نشان غرور ترکيه به حساب ميآمد. تصميم آتاتورک مبني بر تغيير آن به موزه براي نمايش ميراث دوگانه بيزانسي و اسلامي، تلاشي براي به نمايش کشيدن گسست از آنچه که او به عنوان گذشته مخوف عثماني تلقي ميکرد، و نيز تأييدي بر اعتبارنامه ترکيه به عنوان يک ملت "متمدن" در نگاه غرب، بود. اما، اين تصميم با مخالفت تودههاي ناظر مذهبي که با روح اسلام و عثماني تنيده شده بودند، روبهرو شد.
اين احساسات، تا زماني که نخبگان سکولار و استبدادي کماليست، چه نظامي و غيرنظامي، در قدرت مطلق بودند، خفته باقي ماند. با اين وجود، هنگامي که معادله با ظهور حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۲ عوض شد، اين ديدگاهها به ابراز خود پرداختند.
اردوغان و رهبري حزب عدالت و توسعه در برابر فشار براي تغيير وضعيت ايا صوفيه تنها تا زماني مقاومت کرد که باور داشت ترکيه شانس معقولي براي وارد شدن به اتحاديه اروپا دارد و اقتصاد ترکيه تحت رهبري اردوغان، در حال شکوفايي بود.
با اين وجود، در حال حاضر روشن شده که به لطف قدرتهاي عمده اروپايي که احساس ميکنند شخصيت مسيحي اتحاديه اروپا تحت تهديد شموليت ترکيه مسلمان قرار ميگيرد، در به روي عضويت ترکيه در اتحاديه اروپا کاملاً بسته شده است. "والري ژيسکار دستن"، رئيس جمهور اسبق فرانسه اين احساس را به روشني اينطور خلاصه کرده که "تابعيت اروپايي، تابعيت مسيحي است".
بنابراين، تغيير کاربري اياصوفيه به مسجد، که به مدت ۵۰۰ سال براي اين کاربري تعطيل بوده، به عنوان اقدامي براي احياي محبوبيت روبه افول اردوغان، اقدامي جذاب و نسبتاً بيهزينه براي او بود. با اين وجود، چنين اقدامي نميتواند در خلاء موفقيت ايجاد کند. اين تصميم در نطر اکثريت جمعيت ترکيه، قماري است که اردوعان انجام داده و دليل کافي براي اين نتيجهگيري است که به نفع او عمل خواهد کرد.
چند سال پيش يک فرد آکادميک سکولار ترک و از دوستان خوبم به من گفت: "آتاتورک مرد فوقالعادهاي بود اما براي ما مردمي بدون تاريخ به ارمغان گذاشت". تبديل مجدد ايا صوفيه به مسجد در نظر بخش قابل توجهي از جمعيت ترکيه، بخشي از تلاش براي بازيابي تاريخ اين کشور تلقي ميشود.»
ترجمه فرزانه جوادي