چه وقت این حرفها بود آقای گلمحمدی؟

عصر ايران/متن پيش رو در عصر ايران منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
اين همه فوتبال خارجي از تلويزيون پخش ميشود اگر امثال يحيي گلمحمدي که «معلم» بودهاند از آن چيزي يا نگيرند پس چه کسي ياد ميگيرد؟ پپ گوارديولا شدن که فقط با بستن شال گردن و شلوار لوله تفنگي و زانو زدن کنار زمين نميشود!
احسان محمدي/ هميشه يحيي گلمحمدي را تحسين کردهام، وقتي بازيکن پرسپوليس بود، وقتي به فولاد رفت، وقتي براي صبا بازي کرد، وقتي پيراهن تيم ملي را پوشيد، وقتي بعد از گلزني مقابل ايرلند اشک ريخت، حتي وقتي آن پنالتي نکبت را مقابل چين هدر داد و ميگويند تا صبح نخوابيد و گريه کرد ... به نظرم يک فوتباليست متفاوت ميآمد، محجوب، باهوش، فروتن و فداکار. در دوران مربيگري هم همينطور. هميشه قابل تحسين بود. تنها و خلاق، کمحرف اما پر از ايده، نوگرا و سختکوش.
اما رفتار و گفتارش بعد از شکست مقابل استقلال نشان داد که براي برخي افراد «سکوت» طلاست. از دست دادن يک جام بعد از شکست مقابل حريف سنتي آن هم در ضربات پنالتي البته که تلخ و گزنده و بر هم زننده تمرکز است اما درست در اين زمان است که تمايز مربيان مشخص ميشود. زير فشار سنگين پس از شکست يا سرمستي پس از پيروزي.
گفت که «نميخواستند ما قهرمان شويم»، «داور عليه ما سوت زد»، «يک خبرنگار تمرکز ما را به هم زد» و ... بعد در اينستاگرام هم به جنگ سايهها رفت. پستي که دقايقي بعد آن را حذف کرد. اين حرفها حتي به کام هواداران پرسپوليس هم تلخ آمد و بسياري از آنها گفتند و نوشتند که اين ادبيات بازتوليد همان ادبيات رقيبان بود که قهرمانيهاي سريالي پرسپوليس در ليگ را به حمايت وزير و داوران و دستهاي پنهان ربط ميدادند و حالا فرق ما با آنها چيست که به جاي نقد عملکرد خود، همان بهانهها را رديف کنيم؟
واقعاً تيمي که که يک خبرنگار بتواند با يک شايعه آرامش و تمرکز آن را جوري به هم بزند که اين همه سردرگم بازي کند، نبايد به سست بودن پايههاي خودش نگاه کند؟ اگر بازيکنان پرسپوليس دو دقيقه مقاومت ميکردند و 2-1 بازي را ميبردند آن وقت همين بهانهها بود؟ يادمان نرود که پرسپوليس دقيقاً به همين شکل پيروزي 3-2 مقابل گلگهر سيرجان را در آخرين ثانيهها از دست داد. يحيي بهتر نيست به پاشنههاي آشيل تيم نگاه کند يا در مورد ترکيب عجيبش حرف بزند؟
همين ده روز پيش وقتي منچسترسيتي در حاليکه يک بازي برتر را به نمايش گذاشت 3-1 به ليون باخت و رحيم استرلينگ يک موقعيت باورنکردني را هدر داد، گوارديولا وقتي با سوال خبرنگاران در مورد داور مواجه شد گفت «نميخواهم در مورد داوري حرف بزنم چون اينطور به نظر ميرسد که دنبال بهانهجويي و فرار از مسئوليت درباره شکستمان هستيم». همين! در حاليکه ميتوانست به آمار بازي، درصد مالکيت، مصدومان و محرومان، بدشانسي و فرصتسوزي مهاجمان، عملکرد بد دروازهبان و ... اشاره کند.
اين همه فوتبال خارجي از تلويزيون پخش ميشود اگر امثال يحيي گلمحمدي که «معلم» بودهاند از آن چيزي يا نگيرند پس چه کسي ياد ميگيرد؟ پپ گوارديولا شدن که فقط با بستن شال گردن و شلوار لوله تفنگي و زانو زدن کنار زمين نميشود! گلمحمدي زير فشار است و همه اين را درک ميکنند، در فضاي پر از توهين و متعصبانه هواداراي نميشود کلمهاي در تحسين تيم مقابل گفت، اين را هم ميشود درک کرد ولي اگر جوانهاي خوشنامي مثل گلمحمدي قدمي براي شکستن اين فضاي متعفن برندارند چه انتظاري از ديگران هست؟
يک نفر بايد بزرگي کند، بايد از اين کُريخوانيها و جرزنيهاي سخيف و مقاومت در مقابل پذيرش شکست يک قدم جلوتر بگذارد. فقط تصور کنيد که گلمحمدي بعد از شکست به جاي آن حرفها که حتي به هواداران پرسپوليس هم برخورد ميگفت:«من به عنوان سرمربي مسئوليت شکست را برعهده ميگيرم، چند اشتباه تاکتيکي انجام داديم وقتي متوجه آن شديم سريع اصلاح کرديم و خوشبختانه به بازي برگشتيم. گل مهدي قائدي در نتيجه يک خلاقيت فردي به دست آمد، براي او آرزوي موفقيت ميکنم و ميتواند به تيم ملي کمک کند. درک ميکنم که اين شکست براي هواداران وفادار ما تلخ است، عذرخواهي ميکنم، ما پرسپوليس هستيم و عليرغم همه مشکلاتي که پيش رويمان بود با تمام توان جنگيديم، اما نتيجه را واگذار کرديم. ما اهل بهانهجويي نيستيم اين رفتار سبک من و فرهنگ باشگاه ما نيست، به عملکرد بد خودمان باختيم و درسهاي بزرگي گرفتيم. اين پيروزي را به هواداران استقلال تبريک ميگويم. اميدوارم آنها را در ديدار سوپرجام ملاقات کنيم، جايي که اين اشتباهات را تکرار نميکنيم».
اين رفتار و گفتار به نماد و نشانهاي براي بزرگي يک مربي و باشگاه بزرگي مثل پرسپوليس تبديل نميشد که بقيه هم از آن ياد بگيرند؟ ما جاي يحيي گلمحمدي نيستيم و زهر اين شکست مثل هلاهل است اما يحيي گلمحمدي هم يک مربي بيتجربه نيست، تحصيلکرده است، 75 بازي ملي دارد، در جام جهاني بازي کرده و گل زده، با سه تيم مختلف در ايران جام کسب کرده، روي نيمکت نزديک به ده تيم نشسته و روزهاي خوب و بد بسياري ديده است، اگر او پشت بهانهها پنهان شود از ديگران چه انتظاري ميرود؟
حمله کردن و تاختن به او بعد از يک شکست حتي با عملکرد بد، منصفانه نيست، او از کساني است که آينده فوتبال ايران به شمار مي روند، اين شکست را ميشود فراموش کرد و فوتبال فرصت جبران ميدهد اما حرفها و بهانهجوييها را نه! چون ادامه يک روند باطل است. عدم پذيرش شکست و بهانهجويي و وصل کردن عدم نتيجهگيري به زمين و زمان .... اتهاماتي که ميشود ساده و غيرمسئولانه به زبان آورد اما نميشود اثبات کرد!
*تيتر برگرفته از جملۀ مشهور عادل فردوسيپور پس از هدر دادن پنالتي مقابل چين که گفت: چه وقت چيپ زدن بود آقاي گلمحمدي!