سرمقاله فرهیختگان/ تراژدی روستای ابوالفضل، از مالکیت تا صدقه
فرهيختگان/ « تراژدي روستاي ابوالفضل، از مالکيت تا صدقه » عنوان يادداشت روزنامه فرهيختگان به قلم ابوالقاسم رحماني است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
روايتي از تازهترين معضل استان خوزستان
هنوز بغض ماجراي تلخ غيزانيه را فرو نبرده و فراموش نکرده بوديم که زخم جديدي در استان خوزستان سر باز کرد. 5 شهريورماه و در ايام ماه محرم بود که تصاوير و فيلمهاي کوتاهي از روستاي ابوالفضل اهواز بهسرعت در فضاي مجازي و رسانهها دستبهدست ميشد. در اين فيلم و تصاوير شواهدي مبنيبر تيراندازي به مردم اين روستا وجود داشت که حسابي حساسيتها را بالا برد و خيلي زود ماجراي خانههاي روستاي ابوالفضل و درگيري مردم اين منطقه با نيروهاي انتظامي به مساله اصلي مردم تبديل شد. در ساعات و لحظات اوليه اخبار ضدونقيض بسياري مخابره شد اما مثل هميشه بسياري از اين اخبار و اطلاعات خيلي زود با تاييد و تکذيبهاي مکرر همراه بود. بههرحال اما آن چيزي که واقعيت داشت اصل درگيري و تيراندازي بهسمت مردم ساکن در اين منطقه بود.
روستاي ابوالفضل با ۳۰۰ خانوار در حدفاصل بين شهرک زردشت و پدافند کيانشهر قرار گرفته و حدود ۲ کيلومتر با اهواز فاصله دارد. اصل مساله درگيري و مشکلات ايجادشده حول مالکيت خانههايي است که در اين روستا قرار دارد. اهالي اين روستا ميگويند بيش از 30 سال است که در اين محدوده ساکن هستند و براساس اطلاعات موجود هم سالها به کشاورزي مشغول بودهاند، هرچند بهدليل کمبود منابع آبي و خشکسالي مدتهاست در اين پيشه هم دچار مشکل شدهاند. با اين اوضاع حالا اهالي ميگويند بنياد مستضعفان قصد تصرف اين زمينها را دارد و آنها همين سرپناه خودشان را هم از دست ميدهند. البته براساس اطلاعات موجود، اهالي اين روستا هيچ نوع سندي مبنيبر مالکيت زمينها ندارند. گمانههايي هم وجود دارد که اهالي سابق اين روستا زردشتى بودند و بعد از انقلاب متواري ميشوند و در نتيجه اين زمينها به بنياد مستضعفان تعلق گرفته و در سالهاي ۵۸ و ۵۹ براي اين اراضي سند صادر شده است. منتها آن چيزي که حالا محل مناقشه اصلي است حضور ضلع سومي در اين ماجرا يعني سودجويان و زمينخواران است؛ مسالهاي که فعلا بهعنوان دستاويز اصلي بنياد مستضعفان براي تصرف اين زمينهاست و باعث بروز مشکلاتي براي ساکنان شده.
اينها چکيدهاي از اظهارات مردم محلي و برخي مسئولان در ارتباط با وضعيت اين منطقه است اما اصل مساله و ايراد، يکي همين ماجراي تصرف زمينها و عاقبت خانوادههايي است که مجبور به ترک اين روستا ميشوند و ديگري اما نوع برخوردي است که ازسوي نيروهاي انتظامي با مردم صورت گرفته. همانطور که پيشتر گفتيم، نه اصل مساله بلکه ماجراي مجروحشدن مردم توسط نيروهاي انتظامي با گلوله ساچمهاي باعث شد اين ماجرا بعد رسانهاي پيدا کند و حساسيتهايي را بهدنبال داشته باشد. هرچند فرمانده انتظامي کلانشهر اهواز هرگونه تيراندازي بهسمت مردم روستاي ابوالفضل اين شهرستان را تکذيب کرد و گفت: «ماموران اين فرماندهي تنها براي اجراي حکم قضايي به اين روستا مراجعه کردند. اين افراد به تحريک ساکنان منطقه و توسط اشخاصي با هويت معلوم از ورود عوامل به زمينهاي بنياد مستضعفان جلوگيري کرده و با حمله به عوامل اجرائيات شهرداري، سنگپراني کردند و جاده را نيز بسته و از ورود خودروهاي شهرداري و ساير عوامل جلوگيري کردند.» سيديوسف موسوي، امامجماعت روستاي ابوالفضل در روايت ديگري از ماجرا گفت: «عوامل اجرايي شهرداري بدون هماهنگي با اهالي و بنده بهعنوان نماينده اهالي روستاي ابوالفضل به روستا آمدند و قصد تخريب داشتند. چون جزئيات تخريب براي اهالي مبهم بود، همين مساله باعث درگيري بين مردم و نيروهاي انتظامي شد. هدف اهالي از پخشکردن کليپهاي مربوط به اين درگيري در رسانهها و فضاي مجازي، لطمه به نظام نبوده و قصد داشتند از اين طريق مظلوميت خود را به گوش مسئولان برسانند. اين مساله بهخاطر بيتدبيري برخي مسئولان اتفاق افتاده که بدون هماهنگي و اطلاع قبلي اقدام به تخريب کردند.» فضاي سنگين رسانهاي و اخبار متعدد پيرامون اين مساله نوک پيکان حملات را متوجه بنياد مستضعفان بهعنوان ضلع اصلي اين ماجرا کرد و درنهايت بنياد نيز مجبور به صدور اطلاعيهاي در اين رابطه شد. در بخشي از اين اطلاعيه آمده است: «با توجه به تصرفات صورتگرفته طي ساليان گذشته در اراضي زردشت اهواز که باعث سوءاستفادههايي از خانوادههاي نيازمند و محروم ساکن در اين اراضي شد، مراجع قضايي براي جلوگيري از سودجوييها و زمينخواري در اين اراضي، حکم به رفع تصرف اين زمينها را صادر کردند. بر همين اساس اقدامات اخير، گرچه در جهت جلوگيري از توسعه ساخت و سازهاي غيرمجاز و با هماهنگي کامل استاندار، دادستان، شهرداري و ساير مسئولان مربوطه انجام شد ولي بنياد مستضعفان به محض اطلاع از موضوع، درخواست توقف اجراي احکام صادره را خواستار شد. لذا بهدنبال توقف اجراي احکام صادره مقرر شد با همکاري کميته امداد امامخميني(ره) طي دو هفته، خانوادههاي محروم ساکن اين اراضي شناسايي شوند و پس از فراهمشدن زمينه انتقال اين خانوارها به منطقهاي مسکوني و تامين هزينه پيشپرداخت مسکن اين خانوارها توسط بنياد مستضعفان، اجراي احکام قانوني درخصوص اين اراضي انجام شود.» اما اين اطلاعيه خود نکات مبهم و عجيبي دارد و بهخوبي نشان ميدهد عقبنشيني و لطفي ازسوي بنياد براي مردم اين منطقه صورت نگرفته است. مثلا گفته شده با همراهي کميته امداد و تامين هزينه پيشپرداخت مسکن توسط بنياد مستضعفان مردمي که سالهاست در اين روستا زندگي کردهاند به منطقه ديگري انتقال پيدا ميکنند. يعني خانهاي را که براي خودشان بوده است از دست ميدهند و با منت بنياد مستاجر ميشوند؛ اما هيچ توصيف و تشريحي در ارتباط با آينده هم صورت نگرفته است. مثلا بعد از يکسال اجارهنشيني اين افراد عاقبت آنها چه ميشود؟ به امان خدا رها ميشوند و بنياد مستضعفان هم وديعه مسکنش را ميگيرد و با دست پر از تصرفاتش لذت ميبرد؟