دفاع هاشمیرفسنجانی: زیر سؤالبردن نبوی، ترور دوم است

شرق/متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
پنج روز پس از انفجار دفتر نخستوزيري و شهادت محمدعلي رجايي و محمدجواد باهنر، هاشميرفسنجاني در خطبه دوم نماز جمعه تهران به رد اتهاماتي که ازسوي منافقين وارد ميشد، پرداخت و از بهزاد نبوي دفاع کرد. پيشتر پس از انفجار مقر حزب جمهوري اسلامي در هفتم تير همان سال، شايع شده بود که هاشميرفسنجاني، بهزاد نبوي و محمدعلي رجايي لحظاتي قبل از انفجار مقر حزب را ترک کردهاند. پس از انفجار دفتر نخستوزيري در هشتم شهريورماه نيز بهزاد نبوي، سخنگوي وقت دولت، بهدليل اينکه او مسعود کشميري را به رجايي معرفي کرده بود، در مظان اتهام قرار گرفت. به گزارش «انتخاب»، هاشميرفسنجاني در آن نماز جمعه گفته بود: «ما نميتوانيم بگوييم ازدستدادن اين دو شهيد [رجايي و باهنر] خسارت نبود بلکه خسارت بزرگي بود و هر فردي مانند اينها را از دست بدهيم، باز هم خسارت است ولي چون در راه خداست با خواست خدا جبران ميشود. کمتر کسي به اندازه من ميتواند درباره شهيد باهنر و شهيد رجايي چيزي بداند. از سال۳۴ تقريبا هميشه با دکتر باهنر بودم. روزهاي اول ورودشان به قم با هم آشنا شديم و نشريهاي به نام «مکتب تشيع» را با هم منتشر ميکرديم، در يک حجره با هم زندگي ميکرديم و درنهايت تفاهم با هم کار ميکرديم. اولين مقالهاي که دکتر باهنر در مکتب تشيع منتشر کرد، آنچنان در حوزه علميه قم درخشيد که مورد توجه تمام صاحبنظران قرار گرفت...». هاشمي نظر خود را درباره شهيد رجايي هم اينگونه بيان کرد: «شهيد رجايي مردي عارف بود که خدا را واقعا شناخته بود و به راستي ايمان داشت. مقاومتش در تمام دوره زندان بينظير است. ما در تمام دوران مبارزه از سال۴۱ تا ۵۷ کسي را نداريم که بيستوچندماه در يک سلول بماند و مرتب زير شکنجه باشد و حرف نزند. بعد از ۱۳ماه اسارت ايشان، وقتي من به زندان رفتم، ديدم بعد از اين مدت شکنجه و سلول انفرادي تازه ناخنهايش را کشيدهاند. زندانرفتهها ميدانند که شکنجه در همان يکي، دو هفته اول معمول بود که اگر کسي حرفي داشت ميزد والا پروندهاش را تکميل کرده و او را به زندان عمومي ميفرستادند. رجايي مردي باتقوا و زاهد بود و کسي بود که اگر امام تکليف نميکرد حاضر نبود با ماشين شخصي حرکت کند و اصرار داشت با اتوبوس از اين طرف به آن طرف برود. همانطور که خانواده او اينطور هستند. او هميشه آماده کار بود...».
هاشمي درباره اتهامات مطرحشده ازسوي منافقين هم گفت: «اينکه ميگويند منافق کور و در ظلمات گرفتار ميشود، اين است اما در کنار ترور اشخاص، ترور شخصيتها نيز در نظر است. يعني يکي را ميکشند و ديگري را بدين وسيله بدنام ميکنند. به دنبال اين شايعات اخير ميشنويم که در صددند شخصيت بهزاد نبوي، يکي از اشخاص معتبر اين مملکت را در همين رابطه زير سؤال قرار دهند که تحقيقا به اين نتيجه رسيدهايم که سرمنشأ اين جريان به ليبراليسم و منافقين ميرسد و ما بايد تقواي سياسي داشته باشيم و حرفهاي بياعتبار را بهصورت شايعه پراکنده نکنيم که اين مهمترين تقواست. در کنار ترور اشخاص برنامه ترور شخصيتهاي مشابه هم هست؛ يعني برنامه ميريزند يکي را بکشند، يکي هم در کنار او بدنام کنند. براي اينکه دو کار کرده باشند. گاهي موفق ميشوند. آن روزي که بمب در دفتر حزب جمهوري اسلامي منفجر شد و ۷۲ نفر شهيد شدند زيرکانه نوشتند که هاشميرفسنجاني، رجايي و بهزاد نبوي بنا بود در آن مجلس باشند، ولي بهطور معجزهآسا و يا مرموز يکيشان يک ساعت زودتر رفت و يکي نبود و يکي فلان و يکجوري نوشتند کأنه جو را آلوده بکنند که اينها خودشان اين کارها را کردهاند. بعضيها هم نوشتند که مثلا آيتالله بهشتي در مقام امام يک فلان حرفي زده و حادثه اينجوري پيش آمده براي اينکه محيط را آلوده بکنند و سوءظن بکنند. اخيرا من شنيدم تلفنهايي به کار افتاده و افرادي جريانهايي که تحقيقا ريشهاش در ليبراليسم است و يا خود منافقين است شخصيت بسيار معتبر اين جمهوري، آقاي بهزاد نبوي را دارند زير علامت سؤال قرار ميدهند و اين ترور دوم است؛ يعني آن تروري بوده که خواستهاند در کنارش اين ترور هم باشد. اگر رجايي را بيرون کردند، بهزاد را هم اينجوري بيرون کنند و بعد بدنامي براي ديگران درست بکنند. ملت ما بايد رشيد باشد و عاقل باشد و جايي که مسئولان اعتماد دارند و ميشناسند و اعتماد ميکنند زير بار اينگونه توطئهها نروند و اين بدناميها را که ميخواهند براي اشخاص درست بکنند، اينها با صبر سياسي دفع بکنند. (تکبير حاضرين) و ما بايد تقواي سياسي داشته باشيم که حرفهاي بياعتبار را بهصورت شايعه و نقل و اينطور کارها را نکنيم که خيلي بد است. مهمترين تقوي همينجاست».