کارگزاران از لاریجانی حمایت نمیکند
شرق/متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
کمتر از يک سال به انتخابات رياستجمهوري باقي است و هنوز هيچ خبر خاصي از چينش نيروهاي سياسي منتشر نشده است و معلوم نيست چه حزبي با چه ايدهاي به ميدان انتخابات پا ميگذارد و چه گروههايي به يکديگر نزديک ميشوند؟ در اين ميان وضعيت اصلاحطلبان قدري مبهمتر است زيرا از يک سو اين نگراني وجود دارد که مانند انتخابات مجلس يازدهم بسياري از نيروهاي سياسي اين جناح رد صلاحيت شوند و از طرفي معلوم نيست اصلاحطلبان سرمايه اجتماعي سابق را دارند يا خير؟ از طرفي هنوز سياست روشني درباره چگونگي حضور در انتخابات يعني متکي بر هويت اصلاحطلبي يا استمرار سياست ائتلافي وجود ندارد. براي بررسي آنچه در مسير انتخابات1400 در حال رخدادن است، ساعتي را با سيدحسين مرعشي، سخنگوي حزب کارگزاران سازندگي به گفتوگو نشستيم که مشروح آن را در ادامه ميخوانيد.
عرصه انتخابات سال آينده مبهم است زيرا تاکنون نهتنها بحث انتخابات براي مردم به عنوان يک دغدغه مطرح نشده است که به دليل افزايش مشکلات اقتصادي و بينالمللي اين احتمال ميرود که مشارکت هم، مانند آنچه در انتخابات مجلس يازدهم ديديم، کاهش يابد. تحليل شما از وضع موجود چيست؟
اصولا انتخابات رياستجمهوري با انتخابات مجلس تفاوت دارد و اين دو با يکديگر قابل مقايسه نيستند. از سال 76 تا 96 که شش انتخابات رياستجمهوري در ايران برگزار شده است، در پنج انتخابات عرصه دوقطبي بوده و رقابت ميان اصلاحطلبان و اصولگرايان يا همان چپ و راست سابق بوده است؛ جز انتخابات سال 84 که عرصه چندقطبي شد. با توجه به تجربه گذشته ميتوان پيشبيني کرد که به احتمال 80 درصد انتخابات رياستجمهوري1400 هم دوقطبي ميان اصلاحطلبان و اصولگرايان خواهد بود. مردم هنوز هم باور دارند که رأيشان ميتواند تعيينکننده باشد و رنجشها را کنار ميگذارند و پاي صندوقها ميآيند. اين برداشت کلي من از انتخابات آينده است و اصلا معنايش آن نيست که عوامل برونزا بر انتخابات تأثير نميگذارد. يکي از مهمترين عوامل برونزا که بر روند انتخابات تأثير عميقي ميگذارد، نوع نگاه شوراي نگهبان به صلاحيت نامزدهاست. ممکن است شوراي نگهبان به اين نتيجه برسد که مشارکت حداکثري باشد يا آنکه تصور کند که مشارکت محدود و نتيجه مطلوب مناسبتر است اما اين موضوع در حالي است که در شرايط کنوني هرکس به عرصه داخلي و بينالمللي ايران نگاه کند، درمييابد که منافع نظام، مردم و کشور در گرو برگزاري يک انتخابات پرشور است. در چنين صورتي در وهله نخست، در عرصه بينالمللي از فشارهاي بيسابقه دولت آمريکا به رياستجمهوري دونالد ترامپ کاسته ميشود. ترامپ فردي است که تصور ميکرد مردم با تظاهرات در کف خيابانهاي ايران نظام را ساقط ميکنند؛ با درنظرداشتن چنين خواستهاي از سوي دولت آمريکا بهتر آن است که فضايي مهيا شود تا مردم با آمدن پاي صندوقها نشان دهند که با وجود همه مشکلات خواستار سرنگوني نظام نيستند و اگر مشکلي هم وجود دارد، همچنان براي رفع آن به اصلاحات ميانديشند و تسليم اميال بيگانگان نميشوند. در وهله دوم اگر فردي با رأي بالا بر کرسي رياستجمهوري تکيه بزند، ميتواند مشکلات را حل کند. حزب کارگزاران باور دارد که دولت آينده بايد يک دولت غيرسياسي، تکنوکرات و فنگرا باشد تا بتواند مشکلات افسارگسيخته اقتصادي را حل کند. شرايط کنوني ما شبيه به دوران بعد از جنگ است. از ياد نميبريم که در دولت مرحوم هاشمي کابينه کار تشکيل شد زيرا در آن زمان بسياري از مناطق ايران آب نداشت يا مشکل برقرساني در کشور وجود داشت يا خدمات شهري و مديريت شهري وضعيت اسفباري داشت. اکنون هم شرايط مشابه آن زمان است؛ حالا شايد شکلش فرق داشته باشد. اکنون طبقه متوسط خرج و دخلش به هم نميخواند، بيکاري به طرز عجيبي گسترش يافته و هر روز بر تعداد فقرا افزوده ميشود. پيشنهاد ما مشخصا اين است که براي رفع اين ميزان از مشکلات بايد رئيسجمهوري فنگرا روي کار بيايد که از تمام ظرفيتهاي انساني کشور اعم از اصولگرايان و اصلاحطلبان استفاده کند. قطعا کار دولت بعدي بسيار سخت است زيرا شرايط عادي نيست.
برخي ميگويند که حزب کارگزاران در پي استمرار سياست ائتلافي در انتخابات است. آيا کارگزاران حمايت از نامزد اصولگراي ميانهرو را بر نامزد جناحي ترجيح ميدهد؟
خير؛ حتما بهتر است که نامزد اصلاحطلب در صحنه باشد.
قطعا معرفي و حمايت از يک نامزد اصلاحطلب اولويت ماست اما اصلاحطلبي که بتواند کار کند، نه آنکه اگر به هر طريقي توانست تأييد شوراي نگهبان را بگيرد، فارغ از توانايياش مورد حمايت ما باشد. ما باور داريم چه اصلاحطلب و چه اصولگرا بايد توانمند باشد و بتواند با بسيج ظرفيت انساني کشور يک دولت کارآمد تشکيل دهد. امروز روزي است که همه بايد پاي کار بيايند تا قواي سهگانه بتوانند با هم هماهنگي کامل داشته باشند. بهجاي آنکه مدام بحث ضرورت حمايت از نامزد اصلاحطلب را مطرح کنيم، بهتر است بر مصاديق کار کنيم. اتفاقا خطري که جبهه ما يعني اصلاحات را تهديد ميکند، تعدد نامزدهاست و اين نگراني وجود دارد که نتوانيم به وحدت برسيم. فردي که ميخواهد رئيسجمهور شود بايد نگاه ملي داشته باشد. امروز روز ملي نگاهکردن به مشکلات کشور است. اولويت کشور حل مشکلات مردم است. اگر من و اعضاي کارگزاران يا ديگر اصلاحطلبان يا اصولگرايان در پي اميال جناحي و حزبي خود باشيم، منافع ملي را نشناختهايم. اکثريت مردم ايران هر روز که بيدار ميشوند، ميبينند بخشي از هزينههايشان افزايش يافته و درآمدشان يا ثابت مانده يا حتي کم شده است. واقعا مسئله اين روزهاي ايران اين نيست که چه بر سر کارگزاران و ديگر اصلاحطلبان يا اصولگرايان ميآيد و وقتي مردم اينچنين گرفتار مشکلات باشند اصلا مهم نيست حزب و همه احزاب از هر جناحي به حياتشان ادامه دهند يا خير. اگر اصلاحطلبان و اصولگرايان نميتوانند درد و مشکلات مردم را حل کنند به درد لاي جرز ميخورند. اکنون بايد با بسته سياسي روشن و تکيه بر شخصيتهاي توانمند مشکلات حل شود. تورم در مقطع کنوني بالاي 30 درصد است و در اين شرايط نيروهاي سياسي سنگ پايگاه حزبي خود را به سينه ميزنند و همه چيزمان حل است و فقط اصلاح ابرو مانده است؟! واقعا ما يعني همه نيروهاي سياسي از اصلاحطلب گرفته تا اصولگرا بايد از مردم عذرخواهي کنيم، ما به مردم بدهکاريم و تنگنظريهاي حزبي و جناحي، تشخيص بدِ اولويتها، مسامحهکاريها و توصيه به حمايت از افرادي که قادر به حل مشکلات مردم نبودند، همه و همه ما را به مردم بدهکار کرده است. واقعيت اين است که همه ما باعث تشديد مشکلات کشور شديم. ما همه مقصريم و نبايد طلبکار باشيم. کارگزاران هم در اين تقصير سهم دارد مثل همه احزاب اصلاحطلب و اصولگرا.
کارگزاران همواره در نوع نگاه به سياست با بخشي از اصلاحطلبان دچار اختلاف بوده است. اين سخن تا جايي پيش رفته است که گفته ميشود کارگزاران قصد خروج از اصلاحات و نزديکشدن به اصولگرايان را دارد. اين گزاره را ميپذيريد؟
خير، دروغ محض است. قطعا بين نيروهاي کارگزاران و بخشي از نيروهاي اصلاحطلب اختلافاتي وجود دارد. برخي دوستان هنوز بر موضوعات حقوقبشري تأکيد ميکنند و راهحل مشکلات کنوني را بازشدن فضاي سياسي ميدانند. ما ميگوييم اولويت اين روزهاي کشور اصلا سياست نيست و مهمترين اولويت توسعه اقتصادي است. لزوما کارگزاران ايجادکننده اين توسعه سياسي نخواهد بود و هر فرد يا حزب يا جناحي که ميتواند بايد پاي کار بيايد. کسي که هنوز شکاف اقتصادي ايران با همين کشورهاي منطقه را درک نميکند حتما از سياست چيزي متوجه نشده است. مشکل اين است که ديگر هر روز و هر لحظه خبر کشتهشدن کولبرها را نشنويم، نشنويم که آمار بيکاري چقدر بالا رفته است، نشنويم که ميزان سرقت در کشور افزايش يافته است و نشنويم که طلاق و خودکشي و تعطيلي کارخانهها تا چه حد رو به افزايش است. اين خبرها نبايد در کشور ايران وجود داشته باشد، نبايد اين خبرها براي ما عادي شود. وقتي ميگوييم اولويت توسعه اقتصادي است يعني آنکه بايد چند سال رشد بالاي 10 درصد را تجربه کنيم تا شايد بعد از 10 سال به نقطهاي که در سال 76 و 84 ايستاده بوديم، برسيم. اکنون طبقه متوسط در حال نابودي و متلاشيشدن است. بايد طبقه متوسط دوباره جان بگيرد. اتفاقا مگر دوستان اصلاحطلب ما بر توسعه سياسي و فرهنگي و آزاديهاي اجتماعي و سياسي تأکيد نميکنند؟ خب چه طبقهاي بايد اين توسعه را به وجود آورد؟ مگر نه آنکه طبقه متوسط شکلدهنده اين گونه توسعه است؟ اکنون که طبقه متوسط توان هيچ کاري ندارد و بخش اعظمش درگير نان شب است. اين طبقه بايد احيا شود تا توسعه سياسي به وجود آيد و احياي اين طبقه هم ميسر نميشود مگر با توسعه اقتصادي. روزگاري ميگفتيم که ايران براي همه ايرانيان اما واقعيت اين است که امروز بايد بگوييم همه ايرانيان بايد براي ايران باشند. همه بايد دست به دست بدهند تا مشکلات حل شود؛ حتي کساني که جمهوري اسلامي را قبول ندارند هم بايد سعي کنند براي ايران از ميزان مشکلات موجود بکاهند. واقعا تأسفبار است که ديگر جوانان ايراني قدرت اقتصادي براي ازدواجکردن ندارد، نميتوانند يک خانه يا حتي يک اتومبيل تهيه کنند. من به عنوان سخنگوي حزب کارگزاران سازندگي فرياد ميزنم که توسعه اقتصادي اولويت ايران است و تا اين موضوع حل نشده، توسعه سياسيِ مورد درخواست بخش روشنفکري جريان اصلاحات هيچ جايگاهي ندارد.
اگر شوراي نگهبان نامزدهاي اصلاحطلبان را رد صلاحيت کند اين احتمال وجود دارد که مانند تصميم شوراي عالي سياستگذاري، بخش زيادي از اصلاحطلبان تصميم به عدم حضور در انتخابات بگيرند. در آن صورت شما به صورت مستقل وارد انتخابات ميشويد؟
بعيد است اين جمعبندي که شما گفتيد اتفاق بيفتد. تصميم نهايي به نامزدهايي که در انتخابات حاضر ميشوند و نظر شوراي نگهبان بستگي دارد و اکنون نميشود پاسخ روشني به پرسش شما داد.
چندروزي است که خبري مبني بر حمايت حزب کارگزاران از علي لاريحاني در انتخابات سال آينده مدام منتشر ميشود و حتي بر اساس اين گزاره مصاحبههاي متعددي با شخصيتهاي سياسي هم انجام ميشود. واقعا نامزد کارگزاران آقاي لاريجاني است؟
اين هم دروغ بزرگ ديگري است. حزب کارگزاران تاکنون هيچ ديداري با آقاي لاريجاني نداشته است و اصلا معلوم نيست که خود او بخواهد به عرصه انتخابات وارد شود يا خير. کارگزاران اکنون چهار نامزد حزبي دارد و نيازي ندارد از آقاي لاريجاني حمايت کند. ضمن احترامي که براي آقاي لاريجاني قائليم اما در حزب کارگزاران کوچکترين بحثي درباره حمايت از او در انتخابات رياستجمهوري سال آينده نداشتهايم. حزب کارگزاران که بيشترين ظرفيت را براي معرفي نامزد دارد، حتما از يک نامزد غيرحزبي و حتي غيرجبههاي حمايت نميکند. اما همچنان محکم ميگوييم که دولت آينده بايد يک دولت غيرسياسي و تکنوکرات باشد.
بهعنوان بحث پاياني آيا برنامهاي براي رايزني با نهادهاي رسمي مانند شوراي نگهبان براي تأييد صلاحيت نامزدهايتان دارد؟ و آيا چنين مذاکراتي که در گذشته هم از سوي اصلاحطلبان با شوراي نگهبان انجام ميشده است را براي تأييد صلاحيت نامزد يا نامزدهاي اصلاحطلب مؤثر ميدانيد؟
ما بستهاي شامل برنامهاي منسجم منتشر ميکنيم و به نهادهاي حاکميتي هم خواهيم دارد. از طرفي بحث رايزني درباره نامزدهاي انتخابات هم مطرح است که حتي اگر صحبتي با نهادها شود، بايد در نهايت منتظر ماند و ديد که تصميم شوراي نگهبان چيست.