سرمقاله وطن امروز/ شما چرا خوشحالید؟!
وطن امروز/ « شما چرا خوشحاليد؟! » عنوان يادداشت روزنامه وطن امروز به قلم نويد مؤمن است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
سرانجام همانگونه که پيشبيني ميشد، «مايک پمپئو» وزير خارجه آمريکا بازگشت تحريمهاي چندجانبه شوراي امنيت سازمان ملل متحد عليه کشورمان را اعلام کرد. بر همگان مسجل است واشنگتن به لحاظ حقوقي و به سبب خروج از برجام، حق استناد به «مکانيسم ماشه» را نداشته و در حال حاضر نيز اساسا نميتواند به نيابت از سازمان ملل متحد و شوراي امنيت، بازگشت تحريمها را عليه ايران اعمال کند. با اين حال، دغدغه امروز ما نکته ديگري است که قطعا حق بستن چشمان خود را روي آن نداريم!
بدون شک، «مکانيسم ماشه» يا «اسنپبک»، يک ظرفيت قانوني و حقوقي براي اعضاي کميته مشترک برجام محسوب ميشود. در اين معادله، اساسا اهميتي ندارد که بخواهيم نام «بر هم زدن يکباره بازي از سوي غرب» را «مکانيسم حل اختلاف در برجام» بگذاريم يا «مکانيسم ماشه»! بهتر است دولت و وزارت امور خارجه کشورمان به جاي مناقشه بر سر «نام اين فاجعه»(!) روي اصل آن متمرکز شوند! براستي چه اتفاقي در مذاکرات هستهاي، بويژه در ماههاي منتهي به جولاي سال 2015 / تيرماه 94، رخ داد که تيم مذاکرهکننده هستهاي کشورمان چنين مکانيسم غيرعاقلانه و يکطرفهاي را پذيرفت؟!
بهتر است ماجرا را از نقطهاي که امروز به آن رسيدهايم، آغاز کنيم! فرض کنيم دولت ترامپ در توافق هستهاي با ايران باقي ميماند و مانند دولت اوباما، در عين ادعاي پايبندي به برجام، در عمل مانع عاديسازي حداقلي روابط تجاري، اعتباري و بانکي کشورهاي ديگر دنيا با ايران ميشد! آيا وزير محترم امور خارجه کشورمان و همراهان ايشان در مذاکرات برجام ميدانستند در اين صورت چه فاجعهاي رخ ميداد؟ پاسخ اين سوال آسان است! دولت آمريکا به عنوان يکي از اعضايي که رسما از برجام خارج نشده بود، ميتوانست «جنبه حقوقي» اقدام خود را نيز تقويت و از زير سوال رفتن آن در شوراي امنيت سازمان ملل متحد يا هر نهاد ديگري جلوگيري کند! وزير خارجه آمريکا ميتوانست با يک «ادعاي دروغين و بدون هزينه» و شايد اصلا «بدون هيچ ادعايي»، پرونده هستهاي کشورمان را از کميته مشترک برجام به شوراي امنيت سازمان ملل ارسال کرده و در آنجا رأسا، با استناد به همان حق وتوي خود، تمام تحريمهاي چندجانبه را عليه کشورمان بازگرداند!
به نظر ميرسد مسؤولان محترم حوزه ديپلماسي کشورمان، بايد به جاي آنکه «امتناع اعضاي شوراي امنيت از پذيرش ادعاي آمريکا درباره فعالسازي مکانيسم ماشه» را به مثابه سند «حقانيت و کارآمدي برجام» تلقي کنند، بابت خروج آمريکا از برجام- که بارها آن را بدترين تصميم دولت اين کشور خواندهاند!- شکرگزار باشند!
اکنون جاي بازي با کلمات نيست! بهتر است آقاي دکتر ظريف ذهن خود را از دام واژگان بيخاصيت «يکجانبهگرايي» و «چندجانبهگرايي» رها کند و روي «واقعيت تلخي» متمرکز شود که يادگار تعجيل دولت در انعقاد توافق هستهاي با اعضاي 1+5 بوده است! براستي چرا دولت حقوقداني که مدعي بيسوادي دلواپسان و کمعقل بودن هشداردهندگان نسبت به آينده برجام بود، چشمان خود را روي بندهاي 36 و 37 قطعنامه 2231 شوراي امنيت سازمان ملل متحد بست و گرفتن عکس يادگاري وزير امور خارجهاش در کنار جان کري و لوران فابيوس را بر يک نگاه ساده حقوقي بر متن برجام ترجيح داد؟ شايد اعضاي دولت مدعي شوند امکان انعقاد توافقي بهتر با طرف مقابل وجود نداشته است! حتي اگر بر فرض محال چنين ادعايي را بپذيريم، دولت بايد پاسخ اين سوال اساسي را به دهها ميليون ايراني بدهد: «چگونه توافقي متزلزل که به واسطه گنجانده شدن مکانيسم ماشه در آن، هر لحظه امکان ابطال و انهدام آن وجود داشت (و در نهايت نيز اين اتفاق رخ داد)، به کانون و شالوده اقتصاد و سياست خارجي کشورمان طي سالهاي پرالتهاب اخير تبديل شد؟»
مگر دولتمردان ما که خود را علامه دهر در حوزه سياست خارجي کشورمان ميدانستند، متوجه نبودند مطابق يک اصل بديهي و شناختهشده در حوزه روابط بينالملل، «اتکاي يک دولت بر ظرفيتهاي ابطالپذير و مقطعي»، چه آسيبي براي مردم آن کشور به همراه خواهد داشت؟ مگر آنها در لابهلاي کتابهاي درسي دانشگاههاي آمريکا و اروپا، چنين مصاديق و تجربياتي را در تاريخ سياسي جهان مرور نکرده بودند؟!
بهتر است اصلاحطلبان و دولت به جاي لحظهشماري براي پيروزي بايدن و تنفس مصنوعي دموکراتها به کالبد بيجان برجام، کمي روي اين «فاجعه حقوقي» متمرکز شوند! فاجعهاي که به تنهايي براي نابود شدن توافق هستهاي در «کسري از ثانيه» و با «اراده يکي از اعضاي کميته مشترک برجام» کافي خواهد بود! کاش به جاي «اعلام پيروزي در روزهاي شنبه و يکشنبه»، دولت محترم لااقل نيمنگاهي به «آينده نزديک» داشت و پايکوبي روي جنازه عمودي برجام را براي هميشه فراموش ميکرد.