نماد آخرین خبر

سرمقاله شرق/ ترامپ و بایدن در رویارویی با ایران

منبع
شرق
بروزرسانی
سرمقاله شرق/ ترامپ و بایدن در رویارویی با ایران

شرق/ « ترامپ و بايدن در رويارويي با ايران » عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم احمد عظيمي‌بلوريان است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:

داستان انتخابات آمريکا هر روز در جرايد ايران بازتاب زيادي دارد. اگر ايالات متحده سربه‌سر ايران نمي‌گذاشت و براي جمهوري اسلامي تعيين تکليف نمي‌کرد، شايد ميزان بازتاب اين خبرها به يک‌دهم آنچه امروز هست هم نمي‌رسيد.دلايل عمده مبارزه غرب به‌ويژه ايالات متحده آمريکا با ايران را مي‌توان به فشرده‌ترين گونه به شرح زير خلاصه کرد:
۱- تلاش آمريکا براي کنترل عوامل سلطه بر جهان از جمله قدرت‌هاي اروپايي، روسيه، چين و ژاپن. آمريکا و غرب در مسير تسلط‌يافتن بر صنايع هسته‌اي هستند که آن را در آغاز از آلمان نازي به سرقت بردند و سپس در جريان رقابت‌هاي کشورهاي غربي و شرقي در چند کشور شامل ايالات متحده آمريکا، اتحاد شوروي، بريتانيا، فرانسه، ژاپن و چين توسعه يافت. کشورهاي غربي به‌دليل پيمان‌هاي دوستي و همکاري قاعدتا نمي‌توانند يکديگر را با نيروي اتمي تهديد کنند. حتي به‌دنبال عواملي بودند که بتوانند مانع دسترسي کشورهاي خاورميانه و آسيايي به اين صنايع شوند؛ براي نمونه، هنگامي که هند با کمک شوروي به تکنولوژي بمب اتمي دست يافت، آمريکا براي ايجاد تعادل راه را براي کمک به پاکستان -رقيب منطقه‌اي هند- براي ساخت بمب اتمي باز کرد. مجموعه اين کشورها امروز نمي‌خواهند کشورهاي ديگر به تکنولوژي سلاح‌هاي اتمي دست يابند. آخرين راهکار اين استراتژي پيمان برجام بود که در زمان رياست‌جمهوري اوباما از راه ايجاد تفاهم بين کشورهاي صاحب انرژي هسته‌اي، ممنوعيت ساخت سلاح هسته‌اي توسط جمهوري اسلامي ايران را تضمين کرد.
۲- محاصره اقتصادي جمهوري اسلامي ايران توسط آمريکا که خود را قدرت برتر جهان مي‌داند، موجب نزديکي ايران به قدرت‌هاي شرقي از جمله چين و روسيه شد. ايالات متحده آمريکا اين همکاري را خلاف منافع خود و شعار «آمريکا اول» مي‌داند و به هر قيمتي مي‌خواهد اين اتحاد را به هم بزند.
 ۳- در اين رابطه، آمريکاي دوران ترامپ با استفاده از اختلافات مذهبي در خاورميانه و بزرگ‌نمايي اختلاف ميان اهل سنت (بيشتر کشورهاي عربي) و شيعيان (به مرکزيت ايران) مي‌کوشد اختلافات ميان کشورهاي اسلامي را با کمک اسرائيل تشديد کند. تشديد اختلافات مورد اشاره براي غرب چند امتياز ايجاد مي‌کند: نخست فروش اسلحه به همه کشورهاي عربي به‌ويژه آنهايي که از درآمد نفت برخوردارند، رونق مي‌گيرد. دوم افزايش تنش ميان ايران و کشورهاي عربي که زمينه را براي حضور نيروهاي آمريکايي و ايجاد پايگاه فراهم مي‌کند. اختلاف‌انداختن ميان کشورهاي هم‌جوار مانع اتحاد منطقه‌اي، صلح و توسعه مي‌شود و راه را براي زد‌و‌بند سران کشورهاي منطقه با قدرت‌هاي جهاني هموار مي‌کند. در نتيجه، راه بده‌بستان سران و اقشار بانفوذ کشورهاي منطقه با شرکت‌هاي آمريکايي و اروپايي را باز مي‌کند؛ اما چرا بايد انتخابات را از ديد دو حزب سياسي آمريکا -دموکرات‌ها و جمهوري‌خواهان- زير ذره‌بين گرفت؟ نخست اينکه باور ايدئولوژيکي دو حزب درباره مسائل جهاني، منطقه‌اي و ملي از زمين تا آسمان متفاوت است و هر حزب که برنده شود، نظام تصميمات قبلي را يا کلا به هم مي‌ريزد يا آن را تشديد مي‌کند. ديد حزب دموکرات براي همکاري جهاني به‌مراتب گسترده‌تر از جمهوري‌خواهان است. تقريبا بيشتر معاهدات همکاري‌هاي بين‌المللي که آمريکا در آنها عضويت دارد، در دوره‌هاي زمامداري دموکرات‌ها شکل گرفته است. از جمله معاهدات مربوط به کيفيت آب و هوا، کاهش آلودگي‌ها، کاهش دماي کره زمين (کنفرانس پاريس)، همکاري‌هاي سياسي و اقتصادي درون‌قاره‌اي و ميان‌قاره‌اي مانند پيمان تجاري ميان ايالات متحده و کانادا و مکزيک (نفتا)، پيمان ناتو و... . تقريبا همه اين توافقات همکاري در دوره زمامداري جمهوري‌خواهان تحليل رفته يا کلا از ميان برداشته شده‌اند. به عبارت ديگر، «تنش» جايگزين «همکاري و بردباري» شده است. همين پيمان برجام که با هدف منع گسترش سلاح هسته‌اي ميان جمهوري اسلامي ايران و قدرت‌هاي جهاني شامل آمريکا منعقد شده بود، در زمان اوباما شکل گرفت، ترامپ آن را به هم زد؛ اما حمله به عراق در زمان رياست‌جمهوري جورج دبليو بوش (پسر) انجام شد که جمهوري‌خواه بود.
مخالفان جمهوري اسلامي ايران بر اين فرضيه پافشاري مي‌کردند که فشار دولت آمريکا در دوره ترامپ، از جمله خروج آمريکا از برجام، دولت ايران را تضعيف مي‌کند و به احتمال قوي موجب فروپاشي آن مي‌شود. اين تصور يا رؤيا نتيجه‌اي وارونه به بار آورد و موجب نزديکي و اتحاد راهبردي ايران و چين و روسيه شد. اين اتحاد اگر عملياتي شود، فشار زيادي بر اقتصاد ايالات متحده وارد خواهد کرد تا‌جايي‌که اگر ترامپ دوباره انتخاب شود، چاره‌اي ندارد جز اينکه از خواسته‌هايش عقب‌نشيني کند.
بلاي اقتصادي و اجتماعي که بروز و گسترش ويروس کرونا بر سر آمريکا آورده، به‌مراتب شديدتر از فشاري است که ايران پس از همه‌گيري متحمل شده است. آمريکا با داشتن کمتر از پنج درصد جمعيت جهان، تقريبا ۲۵ درصد از تلفات کرونا در جهان را دارد. پيش از اين رويداد، فقراي آمريکايي شب‌ها در خيابان‌ها مي‌خوابيدند و روزها سر چهارراه‌ها به گدايي مي‌پرداختند. امروز براي جلوگيري از انتشار ويروس کرونا، در برخي شهرها حتي هتل‌ها را که متعلق به طبقه ثروتمندتر آمريکاست وادار کرده‌اند تا ميزبان افراد بي‌خانمان باشند و اقدامات لازم براي جلوگيري از سرايت ويروس را انجام دهند. درآمد هتل‌ها و شرکت‌هاي هواپيمايي در سراسر آمريکا به‌شدت کاهش يافته است. 40 ميليون نفر از مردم آمريکا از دولت اعانه درخواست کرده‌اند تا شکم خود و خانواده‌هايشان را سير کرده و سقف بالاي سر خود را حفظ کنند. رويداد کرونا براي هيچ کشوري قابل پيش‌بيني نبود، اما خسارات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي آن دولت‌ها را در سراسر جهان مستأصل کرده است. فعاليت کشاورزي که پيش از بروز کرونا هم در ايران و هم در آمريکا در مرز سوددهي بود، دارد متوقف مي‌شود. توليد کشاورزي درحال‌حاضر هم در آمريکا و هم در ايران اقتصادي نيست. کشاورزان آمريکا با وجود لاف و گزاف ترامپ، سال پيش‌رو را به کسادي و تعطيلي مي‌گذرانند. کشاورزان به‌دليل اقتصادي‌نبودن، مزارع خود را تعطيل کرده‌اند. اين امر حاصل رقابت‌هاي سياسي دو حزب نيست؛ اما رونق اقتصاد از جمله کشاورزي از مواردي بود که جمهوري‌خواهان به آن پز مي‌دادند. ترامپ ادعا مي‌کند که ورود مهاجران غيرمجاز به آمريکا باعث بي‌کاري کارگران آمريکايي شده است؛ اما بزرگ‌ترين مزارع آمريکايي که در ايالات جنوبي آمريکا و در مرز مکزيک قرار دارند، متعلق به مالکان جمهوري‌خواه است. کارگران مکزيکي در ساعات اوليه بامداد به‌صورت قاچاقي وارد آمريکا مي‌شوند، تا عصر کار مي‌کنند و سپس به آن سوي مرز برمي‌گردند، به‌همين‌دليل توليد کشاورزي در جنوب آمريکا در مقايسه با ايالات شمالي هزينه کمتري دارد.

حزب دموکرات در برابر اين کار غيرقانوني خواهان افزايش حداقل دستمزد به رقمي برابر ۱۵ دلار در ساعت است تا کارگر بتواند کمترين نيازمندي‌هاي خود و خانواده خود را تأمين کند. ترامپ و مزرعه‌داران و زمين‌داران بزرگ در نقطه مقابل اين نظريه قرار دارند.
حاصل اين تفاوت‌ها اين است که آمريکا ضمن داشتن آرزوي کنترل اقتصاد جهاني و به‌ويژه برگرداندن پول نفت کشورهاي خاورميانه به خود، امروز دچار سرگرداني شده است؛ اين سرگرداني ابعاد گسترده‌اي دارد، از جمله بدهي آمريکا به ديگر کشورهاي جهان که اشک ترامپ و رقباي دموکرات او را سرازير کرده است. اين موضوع پنهاني نيست اما دولت تا جاي ممکن از رسانه‌اي‌کردن آن پرهيز مي‌کند.
 دست آخر، آتش‌سوزي‌هاي گسترده در ايالات غربي آمريکا نيز مزيد بر علت شده و به زيان ترامپ عمل مي‌کند. برخلاف اعتقاد ديگر اعضاي کنفرانس پاريس، ترامپ زير بار همکاري بين‌المللي براي کاهش درجه حرارت زمين نرفته است. همه اين ماجراها روي عملکرد آمريکا نسبت به ايران تأثير مي‌گذارد تا حدي که مي‌گويند برنده‌شدن ترامپ در انتخابات به سود ايران است. دموکرات‌ها در مجموع با زبردستي بيشتري با مسائل بين‌المللي دست‌و‌پنجه نرم مي‌کنند تا جمهوري‌خواهان که بيشتر هارت‌و‌پورت مي‌کنند و در آخر، يک‌دهم تحريم‌ها و بلاهاي دموکرات‌ها را نيز بر سر ايران نمي‌آورند.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره