سرمقاله جوان/ سلاح مقاومت از لبنان تا عراق و یمن

روزنامه جوان/ « سلاح مقاومت از لبنان تا عراق و يمن » عنوان يادداشت در روزنامه جوان به قلم حسن رشوند است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
زماني که انفجار بيروت در ۱۴ مرداد رخ داد و مکرون رئيس جمهور فرانسه در کمتر از ۴۸ ساعت بر خرابههاي بيروت حاضر شد و براي اين فاجعه بزرگ، همراه با چاشني تحقير و تهديد مقامات لبناني به ظاهر دلسوزي و مرثيه سرايي کرد، وقتي برخي دوستان رسانهاي و غيررسانهاي با نگاه ترديد به اين سفر مکرون، وضعيت آينده لبنان را از آن پس سخت و حاصل يک سناريوي طراحي شده براي آينده اين کشور ميديدند، دو گروه تحليل متفاوت با آنچه در صحنه سياسي لبنان و رفت و آمد مقامات فرانسوي به اين کشور صورت ميگرفت، داشتند. يک گروه برحسب اتفاقي که افتاده بود و عمق خرابيها و هزينههاي ۱۵ ميليارد دلاري براي کشوري که تنها ۵ ميليارد دلار درآمد ارزي سالانه دارد، دست لبنان را خالي و در واقع زير ساطور کشورهاي غربي بهويژه فرانسه براي بازسازي ميديدند و توصيه ميکردند جريان حامي لبنان و گروههاي مقاومت در تحليلهاي خود رعايت شرايط پيش آمده را کرده و در مقابل رفتار دستوري و تحقيرآميز رئيس جمهور فرانسه خويشتنداري کنند تا لبنان از اين مرحله عبور کند. گروه ديگر که همواره نگاه خوشبينانه به اقدامات غربيها دارند، اقدام مکرون را يک انساندوستي صِرف و سفرهاي او به بيروت را براي کمک به لبنان و تنها به جهت تعلقخاطر فرانسويها به اين کشور و سابقه ديرينه ارتباطشان با مردم لبنان تعبير و تفسير ميکردند.
اکنون از سفر دوم مکرون به بيروت که در ۱۴ شهريور انجام شد و در اين سفر او به مقامات لبناني تنها ۱۵ روز فرصت داده بود تا نسبت به تشکيل دولت جديد اقدام کنند، حدود ۲۰ روز است که ميگذرد. اما برخي اخبار و تحرکات نگرانکنندهاي در لبنان در حال شکلگيري است که هم بايد به صداقت فرانسويها در کمک به لبنان شک کرد و هم به اين نکته تأمل جدي داشت که چهبسا تمام اين اتفاقات در قالب يک سناريو طراحي شده است تا با بههمريختگي در اين خطه از سرزمين مقاومت، آن سناريوي کلان که امروز در کشورهاي حوزه خليج فارس با عاديسازي روابط با رژيم صهيونيستي، در عراق با تحتفشار قرار دادن دولت الکاظمي براي خلع سلاح حشدالشعبي و در لبنان با در منگنه گذاشتن مقامات لبناني در يک فرجه مشخص براي تشکيل دولت جديد و از سوي ديگر، تحريک گروههاي سياسي براي شعلهور کردن آتش اختلافات و دنبال کردن طرح سوخته «خلع سلاح حزبالله» و گره زدن سلاح حزبالله به هرگونه کمک به بازسازي لبنان، جريان مقاومت در منطقه را بهاصطلاح خودشان آچمز کنند. بنابراين نميتوان از برخي تحرکات مشکوکي که عليه حزبالله در آستانه تشکيل کابينه جديد در لبنان در حال وقوع است، بي تفاوت عبور کرد.
پايان مهلت ۱۵ روزه «مکرون» به مقامات و سياستمداران لبناني جهت تشکيل دولت، اين شايعه را قوت بخشيده که «مصطفي اديب» نخست وزير تعيين شده، احتمالاً به دليل فشارها از سمت خود کنارهگيري کند. چراکه در پشت پرده انفجار بيروت و فشار فرانسويها براي تشکيل دولت لبنان، پروژهها و طرحهاي بزرگتري همچون اعمال فشارهاي سياسي و اقتصادي و خلع سلاح حزبالله از سوي جريان غربگرا در جريان است. اگرچه بحث خلع سلاح لبنان امري عبث خواهد بود ولي در شرايطي که امروز لبنان دارد طرح اين مسائل، ميتواند يک کانون جديدي از بحران را در اين کشور و فراتر از آن در منطقه ايجاد کند. جريانهاي ضد مقاومت در روزهاي اخير تلاش کردهاند با برپايي تظاهراتها و گردهماييهاي اختلاف انگيزانه در لبنان، از ارتش بخواهند قطعنامه ۱۵۵۹ شوراي امنيت سازمان ملل را که در سپتامبر ۲۰۰۴ تصويب شد و به مسئله خلع سلاح شبه نظاميان در لبنان ميپردازد، اجرا کند.
بر اساس قطعنامه مذکور، اجازه حمل سلاح در لبنان تنها به ارتش و ساير نهادهاي نظامي و انتظامي رسمي داده شده و حزبالله بايد خلع سلاح شود. ترديدي وجود ندارد که طرفهاي غربي صاحب نفوذ در لبنان همچون فرانسه و امريکا تلاش دارند هم کمکهاي مالي و هم اصلاحات سياسي در اين کشور را به خلع سلاح مقاومت پيوند بزنند.
اين در حالي است که بازخواني و مرور مداخلات پيشين فرانسه در امور داخلي لبنان بيش از هر چيز ناکاميهاي گذشته پاريس و وعدههاي دروغ آنها را آشکار ميسازد، به ويژه آنکه حتي با فرض وجود اراده فرانسويها براي کمک به لبنان، مشکلات اقتصادي اروپا مانع بزرگي بر سر کمکهاي اقتصادي آنان خواهد بود و مکرون با علم به اين مسئله، تنها به دنبال قهرمانسازي از خود و نفوذ بيشتر در اين کشور است.
فرانسويها و همه غربيها به درستي ميدانند که سلاح حزبالله چيزي نيست که با برخي شرط گذاريها و يا تحريک گروههاي ضد مقاومت و دنبال کردن يک قطعنامه که امروز ۱۵ سال است مورد توجه و اميد مخالفان حزبالله و غرب بوده تا از آن طريق به ظن باطل خود به حزبالله فشار وارد کنند، زمين گذاشته شود. چراکه اين سلاح همواره باعث قوت قلب ملت لبنان که روزگاري نه چندان دور در زير سايه متجاوزان صهيونيست بودند و تاکنون براي آنان عزت آفريده است و همين سلاح بوده که در همسايگي آنها سوريه نيز با از بين بردن داعش، اميد صهيونيستها و فرانسويهايي که در سال اول بحران سوريه، با نمايش نشستهاي مخالفين بشار اسد در پاريس بهدنبال تغيير معادلات منطقه و از جمله لبنان بودند، نقش اول را داشته است. مردم لبنان خوب ميفهمند زمين گذاشتن سلاح مقاومت براي آنها چه هزينه سنگيني خواهد داشت.
از سوي ديگر «سيدحسن نصرالله» بارها طي سخنرانيهاي متعدد به صراحت اعلام کرده که حزبالله به هيچوجه در پي قدرت نبوده و نيست و تنها به خدمت به مردم و دفاع از امنيت و آسايش آنان ميانديشد. اين نکته در رفتار سياسي حزبالله در ادوار مختلف کاملاً روشن بوده است.
عموم اقوام و اقشار مختلف مردم لبنان با توجه به آنکه حزبالله در عرصه حکمراني لبنان ورود نکرده، بر اين موضوع اتفاقنظر دارند که مشکلات و فساد موجود در ساختار سياسي لبنان محصول عملکرد جريانهاي ضد مقاومت و سران جريان ۱۴ مارس مانند سعد الحريري است که عمدتاً به کشورهاي خارجي اتکا دارند. همه اينها در حالي است که حزبالله همواره از هرگونه اصلاحات در ساختار سياسي لبنان حمايت کرده، اما به اين شرط که اصلاحات کاملاً لبناني باشند و دستهاي خارجي از جمله فرانسه آن را تحميل نکرده باشند. اما آنچه طي روزهاي اخير در لبنان بهويژه در حوزههاي نفوذ حزبالله در جنوب لبنان شاهد آن هستيم، نشان از آن دارد که دستهاي خبيثي که يقيناً دست پليد صهيونيستها و سرويسهاي امنيتي غرب در آن ديده ميشود بهدنبال تحريک حزبالله هستند تا اين جريان همواره عاقل را وادار به واکنش کنند و محيط بهشدت ژلهاي لبنان را متشنج کنند. انفجارهاي چند روز در برخي مناطق لبنان مؤيد اين سناريوي خطرناک براي لبنان و حزبالله است.
سناريوي خلع سلاح يکسر آن در لبنان و سر ديگرش در عراق است که با ايجاد محدوديتهاي جديد براي حشدالشعبي و سازهاي ناکوکي از سوي برخي گروههاي به ظاهر رقيب ولي دشمن سلاح مقاومت در عراق کوک ميشود. امروز سلاح مقاومت از لبنان تا سوريه، عراق و يمن در امتداد است و يقيناً چنين سلاحي که مردم حامي آن هستند هيچ قدرتي را ياراي حذف آن نيست.