نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

انزوای شاهزاده ماکیاولیست

منبع
دنياي اقتصاد
بروزرسانی
انزوای شاهزاده ماکیاولیست

دنياي اقتصاد/متن پيش رو در دنياي اقتصاد  منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
جاه‌طلبي‌ها و توسعه‌طلبي‌هاي محمد بن سلمان در سال‌هاي اخير به چهره اين کشور در ميان کشورهاي اسلامي و خاورميانه آسيب جدي زده است. آخرين اقدام وي راهبري محرمانه براي عادي‌سازي روابط دو کشور عربي با رژيم صهيونيستي بود.
  
حدود دو سال از ترور دولتي جمال خاشقجي، روزنامه‌نگار منتقد سعودي مي‌گذرد و عربستان سعودي بيش از پيش عقب نشسته است تا در حال از دست دادن مسير و نفوذ خود در خليج‌فارس و خاورميانه باشد. ۵۰ سال پس از تولد پادشاهي سعودي و حرکت در مسير برتري منطقه‌اي و بين‌المللي به‌عنوان عضو برجسته اوپک و سازمان همکاري‌هاي اسلامي اکنون عربستان خود را در سراشيبي افول مي‌بيند.  به گزارش گروه اقتصاد بين‌الملل روزنامه «دنياي اقتصاد» به نقل از الجزيره، سياست‌هاي اشتباه عربستان سعودي که ميزباني مقدس‌ترين مکان‌هاي زيارتي و قبله‌ مسلمانان جهان است، در حال بر باد دادن نفوذ مالي و مذهبي است که اين پادشاهي در طول سال‌ها براي خود دست و پا کرده بود.به ويژه پنج سال اخير بسيار دردناک و مخرب بوده است. آنچه در ابتدا حرکت نويدبخش محمد بن‌سلمان، شاهزاده ماکياوليست سعودي عنوان مي‌شد اکنون به قماري خطرناک بدل شده است. او که از سوي محمد بن زايد، وليعهد امارات و ديگر شاهزاده ماکياوليست راهنمايي مي‌شود، در مسيري قرار دارد تا عربستان را با خاک يکسان کند.

اصلي‌ترين دليل افول عربستان سعودي، برخاستن ناگهاني همسايه کوچک‌تر آن به عنوان يک قدرت منطقه‌اي ماجراجو و دخالت در امور ليبي و تونس و حمايت از ديکتاتورها و مجرمان جنگي نظير عبدالفتاح السيسي حاکم مصر است. با توجه به فلج شدن بخش عمده توان رياض به دليل خودزدني‌هاي مقامات آن، ابوظبي بي‌پروايانه در اين مسير حرکت مي‌کند و عربستان را نيز با خود مي‌کشد. اين امر آنجا مشهود مي‌شود که محمد بن‌سلمان از اقدام بن‌زايد براي دخالت  اسرائيل در امنيت خليج (فارس) و با هدف حفظ نفوذ خود در اين منطقه، حمايت مي‌کند. اين روند را مي‌توان واژگوني عجيب در نقش اين دو کشور دانست با توجه به اين واقعيت که عربستان سعودي ظهور خود به عنوان يک بازيگر اصلي در منطقه را از اواخر دهه ۶۰ ميلادي آغاز کرد؛ پيش از آنکه امارات متحده عربي حتي وجود خارجي داشته باشد.


 قدرت‌گيري تصادفي
صعود اوليه رياض را مي‌توان ناشي از شکست پروژه ناسيوناليسم عربي توسط مصر پس از جنگ فاجعه‌بار سال ۱۹۶۷ عليه اسرائيل و متعاقب آن مرگ جمال عبدالناصر، رهبر آن دانست. عربستان سعودي که يکي از اعضاي برجسته اوپک بود، نخستين ديدار کشورهاي سازمان همکاري اسلامي را در سال ۱۹۷۰ ترتيب داد تا نفوذ خود را فراتر از اتحاديه عرب به رخ بکشد که در آن سال‌ها اين اتحاديه به جولان‌گاه رژيم‌هاي حامي شوروي نظير سوريه، عراق و مصر بدل شده بود.

بروز انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ در ايران و حمله شوروي در همان سال به افغانستان موجب شد تا رياض به يک متحد ضروري در جهان اسلام براي ايالات‌متحده بدل شود. موضع منطقه‌اي سعودي‌ها در دهه ۸۰ ميلادي و درگيري ايران و عراق در يک جنگ ويران‌گر هشت‌‌ساله و تقابل سوريه و اسرائيل بر سر لبنان، بيش از پيش نيز تقويت شد.

اتحاد ايالات‌متحده و عربستان در جريان دهه ۸۰ با حمايت رياض از آمريکا در برابر شوروي و رژيم‌هاي وابسته به آن به قله جديدي رسيد که مهم‌ترين اين همکاري‌ها، کمک به گروه مجاهدين در افغانستان بود که موجب خروج نيروهاي شوروي از افغانستان در سال ۱۹۸۹ شد؛ اما همچنين مسير را براي انجام حمله تروريستي ۱۱ سپتامبر در يک دهه بعد نيز هموار کرد.

همه تلاش‌هاي صدام حسين، ديکتاتور سابق عراق براي نيل به برتري مطلق در منطقه با شکست مواجه شد. پيروزي قاطع آمريکا عليه شوروي و بلوک شرق در پايان جنگ سرد و پيروزي آن در جنگ خليج‌فارس عليه صدام و سياست کاخ سفيد در مهار همزمان ايران و عراق، موضع منطقه‌اي و بين‌المللي رياض را تقويت کرد. در سال ۱۹۹۱، آمريکا نخستين دور از کنفرانس‌ بين‌المللي اسرائيل و اعراب را در مادريد برگزار کرد. درحالي‌که سازمان آزادي‌بخش فلسطين از اين نشست حذف شده بود، اما سعودي‌ها به آن دعوت شدند.

در نهايت بايد گفت که شکست‌هاي پي‌در‌پي و ناتواني ديگر کشورهاي عربي موجب شد که سعودي‌ها چه با برنامه يا به طور تصادفي با موفقيت همراه باشند. اما روزهاي خوش ايالات‌متحده-عربستان در يازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ و با حمله تروريستي در آمريکا به پايان رسيد. اگرچه سعودي‌ها اسامه بن لادن، رهبر گروه تروريستي القاعده را يک دهه پيش از خاک اين کشور اخراج کرده بودند، اما ۱۵ تن از ۱۹ نفري که دست به ربودن هواپيما زده بودند تا با آن برج‌هاي دوقلو را هدف قرار دهند، شهروندان سعودي بودند.  سپس بار ديگر عربستان چه با شانس يا با حمايت آمريکايي‌ها از اين مهلکه نيز خارج شدند. تصميم دولت بوش براي حمله به افغانستان تحت عنوان «جنگ عليه ترور» موجب شد رياض بار ديگر به شريک حياتي آمريکا بدل شود. يک سال بعد نيز رژيم همدست سعودي تنها کنار ايستاد و حمله نظامي آمريکا به عراق تحت فرضيه‌هاي دروغين را تماشا کرد تا عراق نيز با خاک يکسان شود. از آن زمان به بعد اما بخت سعودي‌ها همچنان در حال کاهش بوده است.

 افول سعودي
با روي کار آمدن دولت اوباما و آغاز سياست خروج تدريجي آمريکا از منطقه، عربستان نيز مدام درحالت شکنندگي روزافزون قرار داشته است. آمريکا از نظر توليد نفت به يکي از رهبران جهاني بدل شد و ديگر به نفت عربستان نيازي نداشت. آمريکا در اين زمان که نفوذ ايران در منطقه روبه گسترش بود هم ديگر تمايلي به دخالت نظامي براي حمايت از متحدان خود نداشت. پس از آن نوبت به توافق هسته‌اي آمريکا و ايران رسيد تا جدي‌ترين رقيب سعودي‌ها در منطقه بتواند موضع خود را در عرصه بين‌الملل مستحکم‌تر کنند. در همين زمان نيز موج بهار عربي (بيداري اسلامي) موجب شد تا نگراني سعودي‌ها براي بقاي خود افزايش يابد.

 وعده‌هاي توخالي وليعهد
محمد بن‌سلمان با مشورت دوستش در ابوظبي، به بهانه تار و مار کردن شيعه‌هاي حوثي در يمن و ادعاي حمايت ايران از آنها، به اين کشور حمله نظامي کرد و وعده داد طي چند هفته جنگ به پايان برسد؛ اما کار به همين جا ختم نشد و اين دو رهبر جوان و بي‌پروا در سال ۲۰۱۷ به بهانه حمايت همسايه عرب خود از تروريسم، جنگ اقتصادي و سياسي را عليه قطر راه‌اندازي کردند تا اين کشور را وادار به اطاعت از دستورات خود کنند.  به‌رغم شکست‌هاي پياپي محمد بن‌سلمان، او اما پله‌هاي ترقي را به سرعت طي کرد و در سال ۲۰۱۷ وليعهد عربستان شد. اندکي بعد او تمامي ارکان قدرت در اين کشور را تصاحب کرد. از آن زمان سرکوب عليه گروه‌هاي مخالف شامل مقامات پيشين، افراد برجسته، دانشگاهيان و روزنامه‌نگاران منتقد به طو روز افزوني ادامه يافت تا در اکتبر ۲۰۱۸ با ترور وحشيانه جمال خاشقجي به قله جديدي رسيد.

 اشتباه بزرگ
حرکت سريع و گستاخانه بن‌سلمان در مسير جاه‌طلبي‌ها، شايد کنترل او بر قدرت را تقويت کرده باشد، اما به طور وسيعي قدرت پادشاهي سعودي را کاهش داده است. به‌رغم خريد ميلياردها دلار تسليحات، جنگ پنج‌ساله سعودي‌ها در يمن که فجيع‌ترين بحران انساني سال‌هاي اخير محسوب مي‌شود، هنوز به نتيجه‌اي نرسيده است. اما بدتر از آن، اکنون با قدرت‌گيري نظامي حوثي‌ها، اين جنگ روي بد خود را به سعودي‌ها نيز نشان مي‌دهد در حاليکه حملات موشکي حوثي‌ها به عربستان همچنان بيشتر مي‌شوند. شوراي همکاري خليج‌ (فارس) که زماني از دستاوردهاي مهم سعودي‌ها بود، اکنون به دليل سياست‌هاي کورکورانه بن‌سلمان، فلج شده است.

 آخرين اميدها به اسرائيل
باوجود تمامي فجايعي که او رقم زده است، بن‌سلمان اکنون در حال مديريت عادي‌سازي روابط اعراب با اسرائيل اشغال‌گر است. بر اساس گزارش اخير وال‌استريت ژورنال، بن‌سلمان کشورهاي امارات و بحرين را براي براي عادي‌سازي تشويق کرده است تا تدارکات عادي‌سازي روابط رياض و تل‌آويو را فراهم کند. اما تا زماني که ملک سلمان، پادشاه عربستان زنده است، او نمي‌تواند اين طرح را عملي کند؛ چراکه پادشاه عادي‌سازي روابط را مشروط به ظهور فلسطين به عنوان يک کشور مستقل کرده است. نه‌تنها مشارکت اسرائيل در امنيت خليج فارس امري بسيار دور از واقعيت است؛ بلکه بعيد است دولت يهودي سربازان محدود خود را خرج امنيت اين منطقه کند. به نظر مي‌رسد که بن‌سلمان و بن‌زايد دست به قماري زده‌اند که با پيش‌بيني از شکست احتمالي ترامپ در انتخابات نوامبر انجام شده است؛ چراکه خروج ترامپ از کاخ‌سفيد اين دو شاهزاده را منزوي خواهد کرد. البته شايد اسرائيل بتواند در واشنگتن و حتي کنگره به رژيم بي‌اعتبار سعودي‌ها کمک کند، اما اين کمک‌ها به بهايي بسيار گزاف براي سعودي‌ها رقم خواهد خورد که مهم‌ترين آن تسليم عربستان در برابر هژموني آمريکا و اسرائيل به‌طور همزمان خواهد بود.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره