تولید غیرمجاز در مزارع ایران

شرق/متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
ليلا مرگن/ فقط يک مولکول مخدر، نام شاهدانه را از ليست گياهان صنعتي ايران حذف کرده است. شاهدانه گياهي که با وجود خواص صنعتي فراوان به خاطر استحصال ماريجوانا يا حشيش از آن، شهرت منفي يافته است، اينروزها بهصورت غيرمجاز در ايران کشت ميشود و کشت آن به دلايلي نامعلوم رو به توسعه است. همه شاهدانهکاران مصرفکننده مواد مخدر نيستند و هدف بسياري از آنها صرفا کسب درآمد است. ماريجوانا و حشيش، هر دو از گياهان کانابيس ساتيوا يا اينديکا (يا ترکيبي از اين دو نوع گياه) به دست ميآيند. فقط با يک جستوجوي ساده اينترنتي ميتوان به مراکز توزيع بذر اين محصول که از کيلومترها دورتر آمده، دست پيدا کرد. شاهدانه در کمتر از نيمي از سال، در گوشهاي دور از نظر قانون به محصول ميرسد و سرشاخههاي خشکشده بوتههاي اين گياه، بهازاي هر کيلوگرم 10 تا 15 ميليون تومان توسط افرادي که دستي در توزيع بذر دارند، از کشاورزان خريداري ميشود. با توجه به هزاران خاصيت صنعتي گياه شاهدانه، سرمايهگذاران ايراني در جستوجوي شاهدانه به افغانستان مهاجرت کردهاند و کارخانههاي فراوري اين محصول را در کشور همسايه بنا کردهاند. آنها جديدترين داروهاي ضد سرطان، آلزايمر و... را از اين گياه توليد ميکنند و ميتوانند براي صدها نفر شغل ايجاد کنند. درحاليکه ميتوانستيم با بررسي پتانسيلهاي اقتصادي کشت شاهدانه به دور از تعصب، کشاورزي ايران را از حالت زيانده و سنتي کنوني خارج کنيم و بهازاي هر مترمکعب آب مصرفي، با توليد شاهدانه و فراوري آن، درآمد و اشتغال بيشتري براي کشاورزان ايراني ايجاد کنيم اما اين روزها خاک و آب ايران خشک، فقط صرف توليد غيرمجاز محصول مخدري ميشود که معلوم نيست کارتلهاي شکلگرفته، آن را به کدام مقصد حمل ميکنند.
راه دستيابي به بذر محصولي که کشت آن در ايران ممنوع است، بسيار ساده است. فقط با جستوجوي نام شاهدانه در اينترنت به لينکهايي ميرسيد که شما را به ادمينهاي صفحات مجازي متصل ميکند. از اين مسير ميتوان بذر شاهدانه را سفارش داد اما برخي توليدکنندگان هم از شيوههاي سنتيتر مثل معرفي به توزيعکنندگان بذر، براي دستيابي به اين نهاده ممنوعه استفاده ميکنند. بذر اينگونه از آنسوي آبها در بستهبنديهاي شيک و استاندارد در اختيار متقاضيان قرار ميگيرد و اين در حالي است که براي واردات بذر گياهان گلخانهاي، هزار مشکل داريم! و قادر نيستيم بسياري از بذرهاي باکيفيت را به ايران بياوريم.
هر کپسول کوچک حاوي بذر شاهدانه، به قيمت 200 هزار تومان به فروش ميرسد. افرادي که اقدام به کشت غيرمجاز شاهدانه ميکنند، ميگويند که قصد دارند از بوتههاي کشتشده، ماريجوانا که نوعي مخدر است، استحصال کنند اما استخراج اين مخدر در جاي ديگري انجام ميشود. ماريجوانا ماده گياهي مشتقشده از گياه شاهدانه است. حشيش از رزين فشرده گلهاي گياه کانابيس(که غالبا به نظر نادرست از گرده توليد ميشود) به دست ميآيد و در گذشته بهصورت سنتي در ايران توليد ميشده است. آنطورکه توليدکنندگان غيرمجاز شاهدانه ميگويند: ماريجوانا و حشيش، داراي انواع، قدرتها و کيفيتهاي متفاوتي هستند. آنها ميگويند از يک سطح کوچک که ميتواند داخل باغچه خانه، يک گوشه باغ يا هر گوشهاي از يک مزرعه باشد، ميتوان درآمد ميليوني کسب کرد. مثلا از باغچهاي به وسعت 200 مترمربع ميتوان دستکم يک کيلوگرم سرشاخه خشک استحصال کرد که اين محصول به قيمت 10 تا 15 ميليون تومان از کشتکنندگان شاهدانه خريداري ميشود. يکي از اين افراد به «شرق» ميگويد: مصرفکننده مخدر نيستم. شاهدانه را در مناطقي دور از چشم مأموران ميکارم و از پنج تا شش بوته آن که در يک سطح کوچک جا ميگيرد، محصولي استحصال ميکنم که به همان توزيعکنندگان بذر تحويل ميدهم. خيليهاي ديگر هم مصرفکننده نيستند و صرفا براي کسب درآمد اين گياه را کشت ميکنند. او ميداند که کشت اين محصول ممنوع است اما شغل ديگري بهجز کشاورزي در منطقه محل زندگياش يافت نميشود و با پول کشاورزي نميتواند هزينههاي زندگي خود را بپردازد.
بهاينترتيب آنطورکه از گفتههاي اين فرد برميآيد، گروههايي هستند که به کار توزيع بذر شاهدانه و جمعآوري محصول نهايي مشغولاند و آن را به منطقهاي نامعلوم حمل ميکنند. براساس گفتههاي افرادي که شاهدانه توليد ميکنند، کار و کاسبيشان چندان بد نيست، چون هميشه براي محصول توليدشدهشان، مشتري هم وجود دارد.
هزارتوي دريافت مجوز
شاهدانه محصولي است که بهجز همان يک ايراد يعني استفاده از سرشاخههاي آن بهعنوان مخدر، هزاران امتياز و امکان در اختيار بخش کشاورزي قرار ميدهد. اين گياه ميتواند محصول مناسبي براي ايجاد شغل در مناطقي باشد که کسبوکار آنها مبتني بر کشاورزي است. خواص دارويي شاهدانه، اين گياه را در گروه محصولاتي با ارزآوري بالا قرار ميدهد اما به دليل اينکه نامش در ليست ممنوعههاي ايران درج شده است، کسي درباره کشت آن و نيازهاي آبي و... اين محصول حتي فکر هم نميکند؛ چه رسد به اينکه به دنبال ارزآوري از کشت شاهدانه باشد. درحالحاضر برخي افراد بر اساس تجربياتي که در گذشته بوده يا آزمونوخطا اقدام به کشت اين محصول ميکنند. آنطورکه عباس کشاورز، قائممقام وزارت جهاد کشاورزي در نشستي خبري اعلام کرده است، اين وزارتخانه براي دريافت مجوز کشت شاهدانه با اهداف دارويي، هزارتويي را پشتسر گذاشته و بهسختي مجوز کشت در يک سطح محدود را گرفته است. از سرنوشت کشت مجاز شاهدانه در ايران اطلاعاتي در دسترس نيست. با توجه به توسعه کشت غيرمجاز شاهدانه در ايران و وجود کارتلهاي توزيعکننده بذر و جمعآوريکننده محصول، اين پرسش در ذهن ايجاد ميشود که چرا براي کشت گياهي که بهجز يک عيب، هزاران حسن دارد، بايد چنين مسير پيچيدهاي را طي کرد؟ اگر ترس از بهخطرافتادن امنيت غذايي در ميان است، آيا در وضعيت فعلي، آب و خاک ايران صرف تأمين مخدر مورد نياز افرادي که نميدانيم در کجاي اين کره خاکي زندگي ميکنند، نميشود؟ آيا وقت آن نرسيده است که با برنامهريزي مناسب براي کشت شاهدانه يا ديگر گياهان صنعتي همعرض آن و توسعه صنايع فراوري مرتبط، براي زندگي مردمي که اشتغالشان به کشاورزي گره خورده است، رونقي ايجاد کنيم؟
حضور سرمايهگذاران ايراني در افغانستان
مصطفي ابراهيمي، يک سرمايهگذار در زمينه شاهدانه است که با توجه به مزاياي اقتصادي کشت اين گونه گياهي، حاضر شده در کشور ناامني مانند افغانستان به سرمايهگذاري در زمينه کشت و فراوري شاهدانه اقدام کند. او به «شرق» ميگويد: اگر در ايران مجوز کشت اين گونه را ميدادند، نيازي نبود که سرمايه خود را در افغانستان صرف کنيم. اگر همين امروز هم در ايران مجوز کشت شاهدانه بدهند، بزرگترين مشتري اين محصول شرکت ماست تا آن را فراوري کنيم.
ابراهيمي عنوان ميکند: از گياه شاهدانه براي مواد اوليه يکسري داروها استفاده ميشود. با پرسکردن آن مثل کنجد، ميتوان روغن از شاهدانه استحصال کرد اما روغن حاصل از شاهدانه اثربخشي بالايي از نظر خوراکي داشته و مصرف دارويي دارد. به گفته او از 108 مولکول شاهدانه فقط يک مولکول مخدر است که آن را هم با کمک دستگاههاي پيشرفته از بقيه مولکولها جدا ميکنيم تا کار فراوري محصول، تکميل شود.
اين سرمايهگذار اضافه ميکند: از شاهدانه براي توليد داروهاي صرع، اماس، ديابت، سرطان، شيميدرماني، افسردگي، اختلالات خواب، پارکينسون و اين دسته از بيماريها استفاده ميشود. اين محصولات نو و جديد هستند و شرکت ما براي اولينبار در ايران مشغول به توليد آنها شده است. او اضافه ميکند: در کل دنيا بهجز اسرائيل، فقط دو شرکت محصولاتي مشابه آنچه ما توليد ميکنيم، ميتوانند توليد کنند. انگليس مجوز توليد يک محصول را دارد، آمريکا هم مجوز براي توليد يک محصول ديگر را دريافت کرده اما شرکت ما حدود هشت تا 10 مجوز براي توليد محصولات مختلف گرفته است.
فروش محصولات جانبي اقتصاديتر از توليد مخدر
ابراهيمي ميگويد: درآمد حاصل از فراوري شاهدانه به حدي است که براي کشاورزان به صرفهتر است که محصولاتشان را به کارخانه براي فراوري تحويل دهند تا اينکه مخدرش را استحصال کنند.
او ادامه ميدهد: دوره کشت شاهدانه حدود چهار تا پنج ماه است و علاوه بر استحصال دارو از اين گياه، براي مواد غذايي هم مفيد است. در صنعت کيفسازي، چرمسازي و... ميتوان از آن استفاده کرد. ريشههاي گياه شاهدانه مصرف دارد. از آن در توليد بيوديزل هم ميتوان بهره برد.
ابراهيمي که چندان به صدور مجوز کشت در ايران اميدي ندارد، شاهدانه را محصولي قابل رقابت با ديگر گياهان صنعتي معرفي ميکند.
او بيان ميکند: توليد شاهدانه نياز به خاک خوب و نيمهشني دارد ميگويد شاهدانه گياهي است که سازگارياش خوب است و تجارت محصولات آن در دنيا بينظير است. اين گياه صد برابر گياهان صنعتي ديگر ارزش دارد و ميلياردها دلار در سال ميتواند براي کشور ارزآوري داشته باشد.
او اضافه ميکند: وضعيت ايجاد اشتغال در توليد شاهدانه بهتر از ديگر گياهان صنعتي است؛ زيرا کارخانههاي فرآوري وابسته به اين محصول، بيشتر از ديگر گياهان صنعتي است. فرآوري شاهدانه وارد بحث مواد غذايي، مکملها، داروها، کيف، چمدان، کفش و حتي لباس ميشود.
ابراهيمي ميگويد: متأسفانه شاهدانه به دليل درنظرگرفتن خاصيت مخدرش کمي بدنام شده است. ما اولين مجوزها و پروانهها را براي فراوري و بهدستآوردن مشتقات شاهدانه دريافت کردهايم. محصولات بينظيري داريم و اگر اين کار را نميکرديم تا 30 سال ديگر اين محصولات وارد ايران نميشد.
توليد غذا در اولويت است
کشت شاهدانه در ايران با همه ارزآورياي که دارد، مخالفاني هم دارد. وليالله مظفريان، گياهشناس، با کشت شاهدانه در کشور مخالف است. او به «شرق» ميگويد: اگر بتوانيم با آب و خاکمان نيازهاي غذايي جامعه را تأمين کنيم، اقدامي مثبتتر انجام دادهايم.
اين گياهشناس درباره بوميبودن يا نبودن شاهدانه ميگويد: اين گياه تاريخچه روشني ندارد. در حقيقت «لينه» اولين نامگذاري آن را انجام داده است؛ بنابراين از گذشته دور، شاهدانه در ايران کشت ميشده است اما تاريخچه مدوني ندارد.
به گفته مظفريان، گونه شاهدانهاي که در ايران کشت ميشود، با آنچه در آمريکا از آن ماريجوانا استحصال ميشود، يکسان است. در آمريکا بيشتر تلاش ميشود که پايه ماده کاشته شود. تا از گلهاي ماده قبل از اينکه بارور شود، مخدر استحصال کنند و بتوانند محصول بيشتري به دست آورند. او شاهدانه را دانهاي روغني معرفي ميکند که غذاي حيوانات دستآموز هم هست اما اين گياهشناس بر اين باور است که استحصال روغن از شاهدانه صرفه اقتصادي ندارد و روغن حاصل از شاهدانه قطعا از ديگر دانههاي روغني مثل آفتابگردان کمتر است؛بنابراين اگر افراد سراغ برداشت مخدر از شاهدانه ميروند، به اين خاطر است که توليد مخدر از آن بهصرفهتر است.
اين گياهشناس عنوان ميکند: در همهجاي ايران شاهدانه را ميکاريم (اما نه در مقياس وسيع). وزارت کشاورزي امسال بهعنوان يک محصول دارويي تصميم داشت که بخشي از سرزمينش را به فردي که مايل بود شاهدانه بکارد، واگذار کند؛ زيرا اين فرد ميگويد که آمريکاييها مشتري هستند و محصول را ميخرند. ولي نگاه افراد متفاوت است؛ يک جايي سود هست و يک جاهايي تأمين نيازهاي ملت مد نظر است. به نظر من ميآيد اگر بتوانيم غذاي ملت را تأمين کنيم، بهتر است که به دنبال فروش آب و خاک ايران به ديگران نباشيم؛ زيرا ديگران که نميدانند ما براي توليد شاهدانه چقدر آب و خاک را مصرف ميکنيم.
به اعتقاد او امکان کشت شاهدانه در اراضي کم بازده وجود ندارد و براي توليد اقتصادي، به خاک خوب نياز است.
مظفريان شاهدانه را گياهي ريشهعميق توصيف ميکند که روي کشت ديم آن نميتوان حساب باز کرد و حتي پر نيازتر از گندم هم به شمار ميرود. او بين شاهدانه و کنجد، براي توليد روغن، کنجد را انتخاب ميکند زيرا شاهدانه کشت متداول ايران نيست. اين گياهشناس بر اين باور است که براي توليد هر محصولي، ابتدا بايد به نوع برداشت آن فکر کرد و به دنبال راه اقتصادي برداشت بود. او همچنين محاسبات اقتصادي را عامل مهمي در تصميمسازي براي کشت يک گونه در کشاورزي ايران معرفي ميکند.
به گفته مظفريان در ايران هيچ مطالعهاي در زمينه نيازهاي آبي شاهدانه انجام نشده و وجود ندارد.