سرمقاله خراسان/ قدرت برتر در میدان غرب آسیا

خراسان/ « قدرت برتر در ميدان غرب آسيا » عنوان يادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم امير مسروري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
اين روزها رژيم صهيونيستي با همراهي آمريکا در حال به پاي ميز سازش کشاندن تعدادي از سران کشورهاي خائن به آرمان فلسطين است. روندي که توهم افزايش قدرت را براي سران اين رژيم پديد آورده است؛ واقعيت ماجرا چيست و قدرت برتر ميدان غرب آسيا کيست؟ پس از انقلاب اسلامي و تغيير ابزار بازي، رژيم صهيونيستي تلاش بسياري کرد که ساختار امنيتي آسيب ديده خود را به نحو ديگري احيا کند. پيش از انقلاب پروژه نيزه سه سر ميان «موساد، ساواک و ميت» ابزار قدرتمند تل آويو براي تعقيب، برخورد و مقابله با اقدامات ضد امنيت ملي رژيم صهيونيستي بود و از اين منظر از هيچ تلاشي دريغ نمي کرد. با اين حال در سال 2011 و پس از شکل گيري بيداري اسلامي، محور مقاومت توانست رژيم صهيونيستي را از منظر اجتماعي در فشار و محاصره ژئوپليتيک قرار دهد. سناريوي به هم ريختگي نظم منطقه اي و انحراف بيداري اسلامي در دستور کار قرار گرفت و فتنه سوريه در سال 2011 آغاز شد. هدف، تضعيف مقاومت و سازش با رژيم صهيونيستي بود. به گفته مقامات ارشد دولت سوريه از جمله بشار اسد رئيس جمهور اين کشور، ارتباط و صلح با صهيونيست ها کليد پايان بحران در اين کشور بود اما دمشق اين صلح را نپذيرفت و در محور مقاومت باقي ماند. نتيجه آن، پيروزي دمشق بر عناصر تروريستي و افزايش قدرت بازدارندگي است. از ابتداي سال 2014 و تشکيل الحشدالشعبي و در کنار آن تقويت نيروهاي حزب ا... در سوريه، تشکيل يگان هاي عملياتي مقاومت از جمله فاطميون، زينبيون، تيپ القدس و... پيروزي ها در سوريه و عراق به نفع محور مقاومت شد. انقلاب يمن نيز تغييرات شگرفي داشت و از سال 2015 به اين سو هرچند رياض در يک تهاجم سراسري عملا زيرساختي براي يمن باقي نگذاشت اما صنعا به قدرت موشکي، توان رزم پهپادي، اجراي رزم جديد در زمين و از همه مهم تر نفوذ استراتژيک در قبايل عربي – يمني دست يافت و چندين نقطه مهم را در عربستان و امارات هدف عمليات ترکيبي خود قرار داد. با اين حال در چند ماه اخير موج همکاري رژيم صهيونيستي با دولت هاي پيراموني ايران افزايش چشمگيري داشت. نخست وزير اين رژيم به عمان سفر کرد و وزيران خارجه بحرين و امارات با امضاي توافق نامه اي در کاخ سفيد عملا همپيمان راهبردي تل آويو شدند. با اين حال سوال اين جاست که آيا از سال 2011 به اين سو به جاي محاصره رژيم صهيونيستي، ايران در محاصره ژئوپليتيک و تنگناي راهبردي قرار گرفته يا خير؟
يک: برخلاف تصور بسياري، اسرائيل در اين مناطق هرچند داراي ارتباطات سياسي، امنيتي و حتي اطلاعاتي است اما همراهي نکردن ملت هاي محيط پيراموني ايران و وابستگي فرهنگي اين ملت ها با فلسطين به هيچ عنوان به نفع رژيم صهيونيستي نيست. به عبارت ديگر نفوذ اسرائيل در دستگاه حاکميتي است و به هيچ عنوان اين نفوذ در ساختار اجتماعي و فرهنگي دولت هاي سازشکار نيست و همين مسئله تاثيرچنداني بر محاصره ژئوپليتيک نخواهد داشت. از سوي ديگر دولت ايران رسما اعلام کرده که هر نوع شيطنت و اقدام عليه ايران از سوي رژيم صهيونيستي به وسيله خاک دولت هاي همسايه به معناي تخاصم و اقدام دولت ثالث است و ايران به آن واکنش نشان خواهد داد. اين پيام براي کساني که از قدرت نظامي و امنيتي کشورهاي حاشيه خليج فارس يا شمال ايران اطلاع دارند کاملا واضح است که اين کشورها دليلي براي درگيري با ايران ندارند و حاضر نيستند توان موشکي يا رزمي ايران را امتحان کنند. زيرا شروع کوچک ترين جنگي، به معناي نابودي دولت ها و کشاندن شعله جنگ به گستره فرا منطقه اي است.
دو: ايران قلب محاصره سوري را در سال 2011 شکسته است. با تشکيل کمربند مقاومت در يمن، سوريه، عراق و لبنان و حتي غزه و کرانه باختري، عملا کمربند مقاومت استحکام و توان رزمي و عملياتي بسيار زيادي دارد که غير قابل انکار است. توان رزمي، نيروي انساني ماهر، قدرت آتش و از همه مهم تر انگيزه نبرد با رژيم صهيونيستي در اين منطقه به شکلي باور نکردني از سال 2011 به اين سو افزايش داشته و عملا مي توان گفت تل آويو مي داند که امکان ندارد با اين قدرت مجاوري در محيط پيراموني ايران، تهران در محاصره ژئوپليتيک قرار بگيرد. بايد اقرار کرد که اقدامات سردار شهيد سليماني در تثبيت قدرت محور مقاومت در عراق، سوريه و لبنان به طور باور نکردني امروز به تثبيت امنيت ملي و جلوگيري از قدرت رژيم صهيونيستي تبديل شده است.به نظر مي رسد هرچند تلاش بسياري از سوي رژيم صهيونيستي شده تا نوع انتخاب کشورها به نحوي باشد که از فشار سال 2011 عليه رژيم صهيونيستي بکاهد اما حوادث رخ داده در مبارزه با تروريسم در سوريه و عراق و همين طور خطاي راهبردي رياض در حمله به يمن، قدرتي را به وجود آورده که غير قابل انکار است و مي توان گفت سناريوي چيده شده تل آويو را به شکل قابل توجهي با شکست مواجه ساخته است. به عبارت ديگر محاصره ژئوپليتيک ايران تنها يک شوي تبليغاتي است.