سرمقاله کیهان/ کوچه باز نکنید! آمریکا باخت و ایران بُرد

کيهان/ « کوچه باز نکنيد! آمريکا باخت و ايران بُرد » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم محمد ايماني است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
۱-هفتمين فرعون آمريکايي هم با عقده ناگشوده «تسليم يا سرنگوني جمهوري اسلامي ايران» به آخر خط رسيد. ترامپ اين اواخر، هفتهاي چند بار، با آميزهاي از نخوت و نياز ميگفت «منتظر زنگ ايرانيها هستم؛ آنها دنبال مذاکره اند... اگر قبل از انتخابات با من مذاکره کنند بهتر است... ايراني ها پس از انتخابات سراغ مذاکره با من ميآيند». او با همين سرسام به ته خط رسيد؛ هر چند که آمريکا را بيحيثيتتر از هميشه کرد. يقينا اگر استواري ايران نبود، نه در انتخابات 2008 و 2012، اوباماي دموکرات بر نومحافظهکاران غلبه ميکرد، نه ترامپ سال 2016 بر دموکرات ها پيروز مي شد، و نه امسال، مقابل آنها کم مي آورد. ناکامي سه دولت بوش، اوباما و ترامپ - با وجود قدرت نمايي بيحد و مرز - موجب شد ارابه قدرت احزاب حامي آنها در سربالايي واژگون شود. اگر مقاومت حکيمانه ايران و متحدانش نبود و جنگ افروزي در افغانستان و عراق و سوريه و لبنان و يمن به شکست پر هزينه ختم نميشد، جمهوريخواهان و دموکراتها، آن شکستهاي انتخاباتي را تجربه ميکردند و انتخابات اخير تبديل به جنگ گلادياتورها ميشد؟
۲- وضعيت آمريکا، نه امروز، که از زمان آمدن ترامپ تماشايي است. او تبليغاتش را با انگشت گذاشتن بر حجم خرابي، خسارت و دروغهاي دولت اوباما بنا کرد. ترامپ گفت «هفت هزار ميليارد دلار در خاورميانه هزينه کرديم. با پول اين مداخلات نظامي مي توانستيم دو بار آمريکا را بازسازي کنيم. پلهاي ما فرسوده شده و پول ساخت مدرسه در فرانکلين يا لسآنجلس را نداريم». جامعه درمانده آمريکا را هر چه قطبيتر و از هم گسيختهتر کرد. مقاومت پيروز متحدان ايران، کمانه کردن فشار حداکثري، و آمدن ويروس کرونا که مانند موريانه به جان آمريکا افتاد، ترمز ياغيگري ترامپ را کشيد. او در حالي که برخي رژيم هاي مرتجع را چند صد ميليارد دلار دوشيده بود و در شرق آسيا و اروپا هم باج ميگرفت، با بحران اقتصادي دست به گريبان شد. رکوردهاي سرسامآور ورشکستگي، بيکاري، بيخانماني، گرسنگي و تلفات بالاي کرونا در آمريکا سند اين ادعاست. اگر ايستادگي جبهه مقاومت نبود، دموکراتها و جمهوريخواهان در دهه اخير در سر بالايي نمي افتادند تا در دو انتخابات اخير، همديگر را گاز بگيرند و لگد بزنند.
۳- التهابات جامعهاي که بهشدت قطبيشده بود، با انتخابات وارد فاز جديدي شد. نيمي از راي دهندگان همچنان ترامپ را ترجيح دادند و تصور ميکنند تقلب شده. براي همين، وزير دفاع آلمان هشدار ميدهد «وضعيت آمريکا به مرز انفجار رسيده است». ترامپ، کاري را که نبايد، با آمريکا کرد. آمريکا نُه ماه است درگير آشوب و جنگ شهري در برخي مناطق است. تحليلها را ببينيد؛ «توماس فريدمن تحليلگر نيويورکتايمز: برنده انتخابات هر کس باشد، بازنده مشخص است؛ آمريکا». «فرانس ۲۴: بدترين سناريو در انتخابات ۲۰۲۰ آمريکا در حال رقم خوردن است. اين فقط يک سناريوي ترسناک نيست؛ بلکه دارد اتفاق ميافتد». «مجري NBC: بزرگترين تلاش براي بياعتبار کردن آمريکا در حال انجام است. اگر اين اتفاق در کشور ديگري رخ ميداد، رهبران جهان، تهديد به تحريم ميکردند». سيانان: قدرتمندترين شخص روي زمين مثل يک لاک پشت به پشت افتاده و دست و پا ميزند و تمام مردم دنيا هم دارند تماشا ميکنند».
۴- متاسفانه کساني در داخل اصرار دارند عصا زير بغل کدخداي گردن شکسته بگذارند، و درماندگي او را به عنوان نقطه قوت براي مردم ما فاکتور کنند! اينان در حالي آمريکا را بزک ميکنند، که آدرس گشايش اقتصادي را به آمريکا حوالت دادند و ثمره فريبشان، رکود اقتصادي و هشت برابر شدن قيمت ارز و خودرو و سکه و ساير اقلام بود. آنها همين دو ماه قبل به خيال ماندگاري ترامپ، در نشريه حزب اتحاد ملت نوشتند «چه عيبي دارد مثل رئيسجمهور صربستان - مثل برّه در مذبح و برده در مسلخ - برويم با ترامپ مذاکره کنيم». حالا هم بايدن را مي آرايند و حال آن که او معاون دولتي بود که قطعنامه تحريمي 1929 و تحريمهاي موسوم به فلجکننده را به تصويب رساند؛ و پس از برجام نيز بر حجم تحريمها افزود. خبرگزاري بلومبرگ آبان 97 نوشت «از تحريمهاي ترامپ به عنوان سختترين تحريمها ياد ميشود، اما واقعيت اين است که تحريمهاي اوباما مخربتر بوده است».
۵- از کل تحريمهاي ضد ايراني آمريکا، ۲۲ فقره در دولتهاي دموکرات و ۷ مورد در دوره جمهوري خواهان تصويب شده، و در اين ميان، دولت اوباما با ۱۳ تحريم، رکورددار است. قطعنامه 1929 شوراي امنيت که در حمايت از فتنه سبز تصويب شد، شديدترين فشارها را در زمينه انرژي، دسترسي ايران به منابع مالي، و کشتيراني و حمل و نقل هوايي ايجاد ميکرد. اوباما در ژوئن ۲۰۱۰ هم تحريمهاي جامع (سيسادا) را امضا کرد که فشار گستردهاي را در حوزه نفت، پتروشيمي و مبادلات بانکي تحميل مي کرد. فشار براي کاهش صادرات نفت ايران، قبل از برجام آغاز و پس از آن - با وجود وعدههاي دروغين - شدت يافت. همچنين تحريمهاي ده ساله داماتو، نوامبر ۲۰۱۶، تحت عنوان «آيسا» تمديد شد. اين اقدام با ۴۱۹ رأي موافق و يک رأي مخالف در مجلس نمايندگان، و ۹۹ رأي موافق سناتور ها در سنا (با اتفاق آراي دو حزب) به تصويب رسيد؛ چرا که تحريم، سياست اجماعي دو حزبي است. اين اقدام، نقض قطعي برجام بود. اما اوباما ژانويه ديماه 94 مقارن اجرايي شدن برجام! «ايسا» را تاييد و فرمان اجرايي آن را صادر کرد. تحريمهاي کاتسا (مادر تحريمها) نيز با اتفاق نظر دو حزب، در کنگره تصويب و توسط ترامپ اجرايي شد. کاتسا مرداد 96، با ۴۱۹ رأي موافق و فقط ۳ رأي مخالف در مجلس نمايندگان تصويب شد. در سنا هم ۹۸ سناتور از دو حزب راي موافق دادند و فقط ۳ نفر مخالفت کردند.
۶ - سردار سليماني(ره) براي ملت ما يک شاخص است. فرمانده شجاع و پيروز ما، عمق اتاق فرماندهي دشمن را مي ديد که گفت «براي دشمن، برجام، سه ضلعي است نه يک ضلعي... برجام اصلي در داخل ايران است. آنها برجام دو و سه هم خواهند داشت، چون معتقدند چشمه بايد در ايران خشکانده شود». او با همين دقت نظر، مهر 95 هشدار داد «در خط مقدم جنگ با دشمن، نبايد دو صدا بلند شود و کساني بگويند دشمن نيست، دوست است. خوارج، محصول ترويج همين نگاه بودند. اگر صاحب منصباني آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدايي در مقابل دشمن درست کردند، مرتکب خيانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترين نوع خيانت است. ترويج فهم غلط از دشمن، حساسيت جامعه را از بين بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خيانت است». جنايت ترور سبعانه حاج قاسم، در دولت ترامپ اتفاق افتاد. اما کيست که نداند دموکراتها بيش از جمهوريخواهان کينه وي را در دل داشتند. پروژه پيچيده دولت اوباما (جنگ نيابتي داعش) را سردار سليماني نابود کرد. بنابراين، جو بايدن ملعون بلافاصله پس از آن جنايت تروريستي بيانيه داد: «هيچ آمريکايياي در مرگ قاسم سليماني عزاداري نميکند. او مستحق اين مجازات بود». چهره کريه بايدن آرايششدني نيست. او سالها قبل گفته بود «بايد کاري کنيم خانه امن ايرانيها ناامن شود» و «نيازي به يهودي بودن نيست تا صهيونيست باشي. من صهيونيستم». بايدن مهرماه 92 در کنفرانس يهوديان در واشنگتن گفت: «يک پيوند اخلاقي ميان آمريکا و اسرائيل وجود دارد. تلآويو حامي منافع ما در منطقه است و بدون آن، منافع و امنيت ما به خطر ميافتاد. اگر اسرائيل نبود، ما بايد سرمايهگذاري ميکرديم و اسرائيل ديگري ميساختيم. حمايت ما از اسرائيل تزلزلناپذير است».
۷ - بايدن، خواستار سختگيري است نه گشايش؛ «سياست ترامپ شکست خورد. روشهاى زيرکانهتري براى سختگيرى بيشتر عليه ايران وجود دارد». دموکراتها بارها گفتهاند به تعهدات برجامي ايران بسنده نميکنند و امتيازات جديد ميخواهند. مشاوران بايدن ميگويند ايران، هم بايد دائميسازي بندهاي رو به پايان برجام را بپذيرد و هم، توانمندي نظامي و نفوذ (امنيت) منطقهاي خود را واگذار کند. اينها در حالي است که دموکراتها با تحريمهاي جديد، تعهدات برجامي را به استهزا گرفتند. بايدن حتي اگر وانمود کند، قطعا به تعهدات برجامي بر نميگردد؛ او هم تحريمهاي ترامپ را فرصت فشار بيشتر ميداند. اما حتي اگر هم ارادهاي براي بازگشت به برجام داشت، تحريمهايي که با هماهنگي اوباما و ترامپ در کنگره تصويب شده، مانع از اين کار ميشد. تحريمهاي جديد و پياپي، طي پنج ساله پس از برجام اعمال شد؛ چون کساني اين طرف به موگريني تضمين داده بودند در هيچ صورتي، از برجام خارج نمي شوند!
۸ - آرزوانديشي درباره انتخابات آمريکا براي کساني که هفت سال تمام، مرتکب سوءمديريت فاحش شدند، کارنامه نميسازد. زمزمه دوباره رفتار التماسي، معنايي جز اين ندارد که راسا هيچ هنر و کفايتي ندارند و نبايد در اين نُه ماه باقيمانده نيز، انتظار همت و تدبير و تلاش از آنها داشت! آنها با وجود اين که معيشت مردم را گروگان گرفته و خسارت زدهاند، طلبکاري هم ميکنند. اما کساني که اقتصاد را با دلار 3700 توماني تحويل گرفتند و با تدابير وارونه به 33 هزار تومان رساندند، نميتوانند هفت هشت هزار تومان کاهش نرخ ارز را براي مردم فاکتور کنند و دوباره آدرس اعتماد به دشمن را بدهند. در مصنوعي بودن اين نوسان قيمت همين بس که تقريبا تاثيري در ديگر قيمت ها نداشته است. بندبازان سياسي هر وقت خرابکاريهاي ارزي خود را جبران کردند و نرخ را به سال 92 يا حتي دو برابر آن برگردانند، تازه به نقطه صفر آغاز باز مي گردند. اما قبل از اين جبران، هيچ وعده و ادعاي ديگري از اين کلان بدهکاران طلبکارنما مسموع نيست. سي هزار تومان گران شدن ارز و سپس هشت هزار تومان ارزان شدن آن، مايه عار است، نه افتخار. اينان همانهايي هستند که 18 ميليارد دلار ذخيره ارزي را در حلقوم رانتخواران ريختند.
۹- مردم ما هر چه با احترام به توليدکننده مينگرند، از زندگي انگلي دلالان منزجرند. اولي زحمت ميکشد، ارزش افزوده ميآفريند و توليد قدرت ميکند. اما دومي، به سوداي سود نامشروع و براي عافيت خود، زندگي مردم را در معرض دستبرد قرار مي دهد. نگاه برخي محافل به حکمراني، مديريت و سياست خارجي، همين سبک دلالانه است، نه توليدکننده قدرت و سرمايه و اعتبار. به جاي اين که نگاه درونزا به اقتدار و اقتصاد و امنيت ملي داشته باشند و براي آن تدارک کنند، دلالي بيگانه را ميکنند. با ضعيفنمايي طرف خودي و قدرتمندنمايي دشمن درمانده، چنان صحنهآرايي مي کنند که تصور شود چارهاي جز تحقير و تسليم بيانتها وجود ندارد.
۱۰- درباره تعامل با آمريکا، حقيقت همان است که چندي قبل آقاي ظريف گفت: «توافق با آمريکا به اندازه جوهر روي کاغذ هم ارزش ندارد». و به تعبير آقاي عراقچي: «نتيجه پايبندي به برجام، تحريمهاي بيشتر بود. درسي که از برجام گرفتيم اين بود که مقاومت بهتر از رويکرد فعلي دولت در سياست خارجي جواب مي دهد».