در آغوش گرفتن شیطان؛ ترامپ با جامعه آمریکا چه کرد؟

فرارو/متن پيش رو در فرارو منتشر شده و انتشار آن در اخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
"نينا خروشچِوا" استاد مسائل بين المللي در "دانشگاه نيو اسکول نيويورک"، در مقالهاي براي پايگاه خبري "پراجکت سينديکيت"، ظهور فردي نظير دونالد ترامپ در عرصه سياست داخلي آمريکا را نتيجه راي و نظر خودِ مردم آمريکا دانسته و نسبت به تهديدهاي احتمالي ترامپيسم براي آينده آمريکا هشدار داده است. وي در اين رابطه مينويسد:
«انتخابات رياست جمهوري ۲۰۲۰ آمريکا در شرايطي به پايان رسيد که دونالد ترامپ رئيس جمهور مستقر آمريکا و بازنده انتخابات، پنج ميليون راي بيش از تعداد آرائي که در سال ۲۰۱۶ با کسب آنها رئيس جمهور آمريکا شد، به دست آورد. اين مساله به خوبي نشان ميدهد که دونالد ترامپ را بايد استاد تبليغات و جو سازيهاي رواني دانست. در واقع، کارزار انتخاباتي آغشته به دروغِ ترامپ نشان داد که چگونه دموکراسيهاي ورشکسته غربي، رهبران خود را در قرن بيست و يکم، انتخاب ميکنند».
حضور گسترده و فعالانه ترامپ در شبکههاي اجتماعي به هيچ عنوان قابل انکار نيست. درست همان جايي که وي سخنان مبهم و توهين آميز خود را براي کنار زدن رقبايش مطرح ميکند و از هر اقدامي ولو نامشروع و غيرقانوني جهت پيشبرد دستورکار خودش استفاده ميکند. استفاده از شبکههاي اجتماعي و همچنين تريبوني که شبکه فاکس نيوز براي وي فراهم ميکند، تبديل به مدل و الگوي غالبِ نوع رهبريِ دونالد ترامپ شده است.
ترامپ به نحو قابل توجهي، همواره از تبليغات و شبکههاي اجتماعي جهت فرار از پاسخگويي و قانون، استفاده کرده است. وي تا جايي در استفاده از تاکتيک تبليغات و جوسازي رواني پيش رفته که بايد اذعان کرد که او استفاده از تبليغات سياسي از جانب رهبران جهان را وارد دوره جديدي کرده است. وي عملا نوعي فرهنگ سياسي را ايجاد کرده که در هر نوع گفتگو، مناظره و مسائل اجتماعي و سياسي، به جاي پرداختن و استناد به واقعيات، از توهمات و احساسات بي پايه استفاده ميشود. ترامپ در بحبوحه انتخابات ۲۰۰۲ آمريکا، در قامت يک جادوگر حاضر شده که عملا چيزهايي را ميگويد که نيمي از جامعه آمريکا آنها را دوست دارند و تمايل دارند بشنوند. از اين منظر، بايد وي را به نوعي آينهاي براي جامعه آمريکا دانست.
در اين زمينه کافي است تا تلاشهاي ترامپ جهت کاستن از شمار آرا بايدن نزد اسپانيايي زبانها را مورد توجه قرار دهيم. در فلوريدا، ترامپ موفق شد تا بخشي از جمعيت لاتين تبار را فريب دهد و خود را طوري معرفي کند که انگار تنها اميد اقتصادي آنها است. ترامپ همچنين به نحو فعالانهاي تلاش کرد تا جو بايدن را نزد کوباييها و ونزوئلاييهاي ساکن در خاک آمريکا، به عنوان مدافع سرسخت سوسياليسم معرفي کند و از احساسات منفي آنها نسبت به نظامهاي سياسي سوسياليست کوبا و ونزوئلا، در راستاي منافع خودش بهره ببرد. ترامپ توانست کوباييها و ونزوئلاييهاي ساکن در خاک آمريکا را قانع کند که اگر به بايدن راي دهند، جو بايدن همچون باراکاوباما، روابط گرمي را با نظامهاي سياسي کشورهايشان برقرار خواهد کرد و عملا منافع آنها را به خطر خواهد انداخت.
از سويي، ترامپ با تمام قدرت، خشم و نفرت را در ميان جمعيت سفيدپوستان آمريکا مخصوصا آنهايي که تحصيلات دانشگاهي ندارند و طرفدار وي هستند، تحريک کرده است. ترامپ به نوعي رفتار کرده که اکنون جمعيت سفيدپوستان آمريکا فکر ميکنند که ميتوانند طبق تفکرات نژادپرستانه و افراطي خود، هرکاري را که دلشان ميخواهد در جامعه آمريکا انجام دهند.
ترامپ همچنين به نحو قابل توجهي طرفداران و حاميان خود را از توجه به حقايق علمي و تفکر منطقي، دور کرده است. به لطف الگوهايي که ترامپ مستقر کرده، تنها در آمريکا بود که در بحبوحه پاندمي ويروس کرونا، ترديدهايي جدي در مورد استفاده از ماسک و رعايت فاصله گذاري اجتماعي وجود داشت. تنها در آمريکا بود که انجام احتياطهاي لازم جهت حفاظت از خود و ديگران نشانهاي از اعتقاد به سوسياليسم و ضعف بود. ترامپ در بحبوحه شيوع کرونا در آمريکا فقط و فقط چين را محکوم ميکرد و به اين نکته نميپرداخت که نحوه مواجهه دولت وي در مقابله با کرونا، فاجعه بارتر از هر کشور ديگري در جهان بوده و منجر به مرگ دست کم ۲۴۰ هزار آمريکايي شده است.
البته که اکثر سياستمداران دوست دارند که ديگران را مقصر اصلي ناکاميهاي خود معرفي کنند. مثلا شوروي مدام تلاش ميکرد تا افول خود را به استقبال شهروندانش از "فرهنگ فاسد آمريکايي" مرتبط سازد. با اين حال، دليلي اصلي وضعيت اسفناک کنوني آمريکا، خودِ مردم اين کشور هستند که پيشتر، شخصي مثل ترامپ را به کرسي رياست جمهوري آمريکا برگزيدند.
انتخابات رياست جمهوري ۲۰۲۰ آمريکا يک حقيقت را کاملا روشن کرد: برخلاف تمامي انتظارات که تاکيد ميکردند دموکراتها به پيروزي قاطعي خواهند رسيد و ميتوانند اختيار سنا و مجلس نمايندگان را به طور کامل در دست بگيرند، تقريبا نيمي از راي دهندگان آمريکايي (بيش از ۷۰ ميليون نفر)، به سياستهاي فريبکارانه و تفرقه افکنانه ترامپ راي دادند و به نوعي وي را تاييد کردند.
خطر اصلي اين مساله اين است که ترامپ توانسته جمعيت قابل توجهي را در آمريکا قانع کند که شيطان درون خود را در آغوش کشند و به دموکراسي و حقيقت، بي تفاوت باشند. در شرايط فعلي، پوچ گرايي و تکيه به افراد غيرقابل اعتمادي نظير ترامپ بر جامعه آمريکا سايه افکنده و آمريکاييها نبايد هيچ فرد يا کشوري را الا خودشان، در مورد اين مساله مورد نکوهش قرار دهند.
* نينا خروشچِوا، وي استاد مسائل بين المللي در دانشگاه نيو اسکول (NEW SCHOOL) نيويورک است.