سرنوشت پوپولیسم، پس از ترامپ چه خواهد شد؟

فرارو/متن پيش رو در فرارو منتشر شده و انتشار آن در اخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
"فيليپ لگرين*" مشاور اقتصادي اسبق رئيس کميسيون اروپايي در مقالهاي براي "پايگاه خبري پراجکت سينديکيت"، از سرنوشت پوپوليسم جهاني پس از حذف ترامپ از قدرت نوشته و تاکيد کرده که بدون ترديد، رهبران پوپوليست در کشورهاي اقصي نقاط جهان، از اين رويداد، تاثير منفي خواهند گرفت.
«"دونالد ترامپ" پيش از اينکه رئيس جمهور آمريکا شود، يک اصطلاح و تکه کلام را به نام خود، مخصوصا در فضاي رسانهاي ايجاد کرده بود. آن تکه کلام اين بود: "شما اخراج هستيد (You are fired) ". با اين حال، در شرايط فعلي اوضاع تغيير کرده و اينبار اين مردم آمريکا بودند که در جريان انتخابات رياست جمهوري ۲۰۲۰ اين کشور، وي را اخراج کردند. بدون ترديد شکست ترامپ را بايد ضربه مهلکي به جريان پوپوليسم در اروپا و ديگر مناطق جهان، به حساب آورد. امري که ميتواند تبعات سياسي گستردهاي را در ماهها و سالهاي آينده، براي پوپوليسم جهاني به دنبال داشته باشد».
به گزارش فرارو، در شرايط کنوني، برخي کشورهاي جهان (از جمله آمريکا)، عميقا در باتلاق رهبران پوپوليسم و پيامدهاي وجود چنين رهبراني گرفتار شده اند: بسياري از مردم به دليل از دست دادن موقعيت اجتماعي و اقتصادي خود سرخورده شدهاند، بسياري از آنها اين احساس را دارند که توسط طبقه سياسي حاکم در کشورشان به حاشيه رانده شده اند، کشورهايشان دچار رکود شده و بي عدالتي اقتصادي نيز به يکي از مهمترين چالشهاي آنها تبديل شده است. بسياري به اين باور رسيده اند که مهاجرت و تغييرات فرهنگي، تهديدي جدي بر عليه امنيت و شيوه زندگي آنها است. بحران شيوع گسترده ويروس کرونا نيز عميقا بر ميزان اضطراب و مشکلات مردم در اقصي نقاط جهان (مخصوصا در کشورهايي با رهبران پوپوليست) افزوده است.
اين ترسها و سرخوردگي ها، نمودِ خود را در جريان انتخابات رياست جمهوري ۲۰۲۰ آمريکا نشان دادند. اگرچه جو بايدن رئيس جمهور منتخب آمريکا، چيزي بيش از پنج ميليون راي در مقايسه با ترامپ کسب کرد، با اين حال، بيش از ۷۲ ميليون نفر همچنان به ترامپ راي دادند و او را رئيس جمهوري مناسب براي آمريکا ميديدند.
پيروزي جو بايدن نشان داد که ميتوان بر پوپوليسم غلبه کرد. بايدن فارغ از رويههاي پوپوليستي، وعدههاي منطقي را به مردم آمريکا در حوزههاي مختلف داد و اين مردم بودند که به پوپوليسمِ ترامپ، يک نه بزرگ گفتند. اين مساله بدون ترديد پيامي روشن براي رهبران کنوني پوپوليست در اقصي نقاط جهان دارد و ميتواند آينده سياسي آنها را تحتالشعاع قرار دهد.
شکست ترامپ همچنين هشداري جدي به پوپوليستهاي راست افراطي نظير ژائير بولسونارو رئيس جمهور برزيل و ويکتوراوربن نخست وزير مجارستان است. اوايل سال جاري ميلادي، اوربن ادعا کرد که: "ما پيش از اين فکر ميکرديم که اروپا، آينده ماست. اکنون فهميده ايم که اين ما هستيم که آينده اروپا هستيم". با اين حال، اکنون و با شکست ترامپ، سخنان او تا حد زيادي توخالي و بي معني به نظر ميرسند. اکنون تداوم روند ظهور و اوج گيري رهبران پوپوليست در اقصي نقاط جهان، به دليل ناکارآمديهاي جدي آنها (و سخنوريهاي زيادشان)، تا حد زيادي تضعيف شده است.
شکست ترامپ همچنين سياستهاي وي را که نمودي از سياستهاي يک رهبر پوپوليست بوده و از ميزان جذابيت آمريکا نزد کشورهاي مختلف جهان کاسته بود، به شدت تضعيف خواهد کرد. در جريان چهار سال گذشته و حضور ترامپ در قدرت، دونالد ترامپ رويکردي را در پيش گرفته بود که اساس آن بر پايه شعار "اول آمريکا" (برتري دادن به آمريکا در مقايسه با ديگر کشورهاي جهان)، تضعيف توافقها و قراردادهاي بين المللي، و سواستفاده از ابزار تحريمها جهت پيشبرد دستور کار دولت آمريکا، قرار داشت.
در اين چهارچوب، پيگيري مسائلي نظير همکاريهاي چندجانبه، و پيروي از سياستهاي بازار آزاد اقتصادي، از سوي بسياري از دولتهاي اروپايي (مخصوصا آنهايي که رهبران پوپوليست دارند)، ساده لوحانه به نظر ميرسيد. موضع گيريهاي افراطي ترامپ در مسائلي نظير تاکيد بر ملي گرايي موجب شد تا سيلي از جنبشها و شعارهاي ملي گرايانه در کشورها مختلف ظهور پيدا کنند و حتي رويکردهاي غيرمنطقي وي به مساله مهاجرت نيز موجب شد تا احساسات و سياستهاي عمومي، تا حد زيادي با ديدگاهِ خشنتر و غيرمنطقي تري، به مسائل اين حوزه بنگرند (حتي بسياري از رفتارهاي افراط گرايانه نيز به طور تلويحي در اين حوزه، مشروعيت يافتند).
اگرچه که برخي دولتهاي اروپايي جهت ترويج سياستهاي ضداسلامي و ضد مهاجرتي خود نياز به وجود شخصي نظير ترامپ در قدرت نداشتند، با اين حال، اعمال و اقدامات نادرست ترامپ در اين حوزه ها، آنها را بيش از پيش در پيگيري دستورکار مخربشان، جسور ساخت. براي مثال، "متئو سالويني" از سياستمداران ارشد ايتاليايي و وزير کشور سابق ايتاليا که به "ترامپِ ايتاليا" شناخته ميشود، مقاومتهاي زيادي را در زمينه ممانعت از لنگر انداختن قايقها و کشتيهاي نجاتي انجام داد که قصد داشتند مهاجران غيرقانوني سرگردان در دريا را وارد ايتاليا کنند. بسياري بر اين باورند که سالويني در زمينه سياستهاي ضدمهاجرتي خود تا حد زيادي تحت تاثير ترامپ بوده است. سال ۲۰۱۸ نيز که دولت ترامپ از امضاي "توافق حراست جهاني از مهاجرت ايمن" خودداري کرد، نُه کشور اروپايي به همراه کشوري نظير استراليا، در عمل، شيوه دولت ترامپ را در پيش گرفتند و آنها نيز از پيوستن به اين توافق خودداري کردند.
بدون ترديد، شرايط در دولت جو بايدن، بسيار متفاوت خواهد بود. ظهور بايدن در قدرت، موجب تقويت چندجانبه گرايي و تضعيفِ ملي گرايان در اروپا خواهد شد. بدون ترديد بايدن بر خلاف ترامپ، به تجارت آزاد و مسائل مهاجرتي، رويِ خوشِ بيشتري نشان خواهد داد. وي حتما مزاياي همکاري تجاري با شرکاي اروپايي آمريکا را مورد شناسايي قرار خواهد داد و بسياري از سياستهاي تجاري و مهاجرتي نادرست دولت ترامپ را نيز معکوس خواهد ساخت. وي احتمالا نظام مهاجرتي آمريکا را با تحول جدي مواجه خواهد ساخت. بايدن همچنين رويکرد ترامپ به مسائل آب و هوايي را نيز دستخوش تغيير و تحول خواهد کرد و احتمالا در اولين روز رياست جمهوري خود، بار ديگر آمريکا را به "توافق آب و هوايي پاريس" (که ترامپ از آن خارج شده بود) ملحق خواهد کرد.
با خروج ترامپ از قدرت، رهبران پوپوليست نه تنها از مشروعيت داخلي کمتري برخوردار خواهند بود، بلکه ديگر دولتها نيز در صورت اتخاذ مواضع افراطي ملي گرايانه، با هزينههاي به مراتب سنگين تري (در آينده) مواجه خواهند شد. ترامپ يک متحد قدرتمند براي دولتهاي ملي گراي اروپايي نظير مجارستان و لهستان بود. رهبران اين کشورها در پيگيري دستورکار جنجالي خود در عرصه سياست داخلي و خارجي، تا حد زيادي از حمايت و پشتيباني ترامپ برخوردار بودند. با رياست جمهوري بايدن، اين دولتها بدون ترديد با فشارهاي بيشتري از سوي دولت آمريکا مواجه خواهند شد و راهي جز تعديل سياست هايشان در عرصه بين المللي ندارند.
"بوريس جانسون" نخست وزير بريتانيا نيز احتمالا با رفتنِ ترامپ از قدرت، با چالشي اساسي رو به رو خواهد شد. ترامپ اقدام دولت بريتانيا در خروج از اتحاديه اروپا (برگزيت) را شديدا مورد حمايت قرار داد و آن را نمودي از اعمال حاکميت و اراده ملي دانست. با اين حال، همزمان با ظهور بايدن به عنوان رئيس جمهور جديد آمريکا، بدون ترديد بوريس جانسون از حمايتهاي پيشين برخوردار نخواهد بود و بايد با چالشهاي جديدي رو به رو شود.
به طور کلي بايد گفت: "ملي گرايي پوپوليستي نمرده است، اما ميتوان آن را تا حد زيادي شکست داد. سقوط و حذف ترامپ از قدرت، بدون ترديد نقش قابل توجهي در تسريع اين روند بازي ميکند. مسالهاي که در آينده، به خوبي خود را نشان خواهد داد".
*فيليپ لگرين، وي مشاور اقتصادي اسبق رئيس کميسيون اروپايي و پژوهشگر مهمان در مدرسه اقتصادي لندن است.