نماد آخرین خبر

سرمقاله شرق/ آمریکاستیزی یا تأخیر در مذاکره

منبع
شرق
بروزرسانی
سرمقاله شرق/ آمریکاستیزی یا تأخیر در مذاکره

شرق/ « آمريکاستيزي يا تأخير در مذاکره » عنوان سرمقاله سردبير روزنامه شرق، احمد غلامي است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:
 .
دستيابي سريع و آسان قاليباف به جايگاه رياست مجلس با يک «جامعه حداقلي» او را مصمم کرده است تا با اميد به همان شرايط گذشته، در انتخابات رياست‌جمهوري 1400 هم نامزد شده و به رؤيايي که سال‌ها در سر مي‌پروراند، جامه عمل بپوشاند. پس مايه شگفتي نيست که اين‌روزها او از هر فرصتي استفاده مي‌کند تا به روحاني بتازد؛ رئيس‌‌جمهور دولتي ‌‌که مردم در اين اواخر به دليل مشکلات اقتصادي و برخورد نامناسب دولتش در کنترل بيماري کرونا چندان دل خوشي از آنان ندارند. قاليباف با شيوه دوگانه‌سازي که ميراث احمدي‌نژاد است و مبتني است بر توليد خشم و نفرت از دولت مستقر و ظاهر‌شدن ‌‌در شمايل نجات بخش براي غلبه بر مشکلات سود مي‌برد. البته اين برخوردها بيش از آنکه نزديک به واقعيت باشد، نوعي تبليغات زودهنگام انتخاباتي است که در ميان مردم و حتي مخالفان جدي اصلاح‌طلبان هم شوقي برنمي‌انگيزد. قاليباف براي دستيابي به رؤياي خود دست به هر کاري مي‌زند؛ از جمله بازديد از بيمارستان امام خميني و بيماران کرونايي که منجر به ابتلايش هم شد. اگر قاليباف از اين بازديد نيت تبليغاتي هم نداشت، با حضور در برابر دوربين‌هاي صداوسيما اين تصور را تقويت کرد که مي‌توان از بيماران به‌منزله «زيست سياست» استفاده کرد. عموما تلقي نادرستي در ميان اصولگرايان وجود دارد مبني بر اينکه مي‌توان با يک جامعه حداقلي دوباره به پيروزي رسيد و دست به اصلاحات اقتصادي و سياسي زد. قاليباف که به‌عنوان چهره شاخص اين جريان همچون «ماشين خودتوليدگر» عمل مي‌کند، نه‌تنها به سوژه‌هاي خود اعمال قدرت مي‌کند بلکه آنان را نيز بازتوليد مي‌کند. اصولگرايان و قاليباف با ساختن يک جامعه حداقلي دست‌ساز درصدد دستيابي به اهداف خود هستند. اهدافي همچون: «رسيدن به بالاترين جايگاه اجرائي کشور، حفظ وضعيت موجود، تداوم بهره‌برداري از منافع و پيگيري استراتژي سياسي خود با مردم يا بدون مردم». آنان تاکنون در پي اجرائي‌کردن شيوه‌اي از «زيست‌قدرت» بوده‌اند. شکلي از قدرت که زندگي اجتماعي را از درون ضابطه‌مند مي‌کند تا با اعمال ديدگاه‌هاي يک‌جانبه جامعه را منقاد خويش سازد. استراتژي‌اي که در شرايط کنوني اگرچه خسارت‌بار است، دستيابي به آن ناممکن نيست؛ چراکه هيچ سويه‌اي از زندگي وجود ندارد که در سيطره پول نباشد. هيچ گريزي از تمناي پول نيست‌ و امر اقتصادي، سياسي و فرهنگي در هم تنيده شده است، تفاوت‌ها به حداقل رسيده‌، پول‌محوري عرصه‌هاي سياسي و فرهنگ را در خود مستحيل کرده است و همه‌چيز به شکل و شمايل اقتصاد درآمده است. اقتصادي که بيمار است. اصرار بر زيست‌سياست جامعه را از جامعه انضباطي به‌سوي جامعه کنترلي سوق خواهد داد. دولوز «سياست را نوعي کنترل مي‌داند که تا عمق آگاهي و بدن‌هاي جامعه گسترش مي‌يابد و همچنين روابط اجتماعي را نيز دربر مي‌گيرد، زيست‌سياست به کليت زيست اجتماعي معطوف است و جزئيات زندگي روزمره افراد را نيز دربر مي‌‌گيرد». جريان اصولگرايي با همه طيف‌هاي متکثر خود در اين استراتژي اتفاق نظر دارد. آنان با قرارگرفتن در هر جايگاهي حتي جايگاهي به کوچکي يک رسانه درصدد اعمال شيوه‌اي از «زيست‌قدرت» به‌سوي لايه‌هاي زيرين جامعه هستند. آنچه شرايط را خطير مي‌کند، اين است که هرجا قدرتي باشد، مقاومتي نيز هست. در اين ميان اصولگراياني وجود دارد که آگاه‌اند با يک جامعه حداقلي نمي‌توان اين مقاومت‌ها را خنثي کرد. پس آنان براي ادامه استراتژي خود دو مرحله را پيش‌بيني کرده‌اند. مرحله اول ايجاد آنتاگونيسمي کاذب بين روحاني و قاليباف براي رسيدن به پيروزي است. مرحله دوم بعد از پيروزي ايجاد يک جامعه حداکثري از ميان مردم است؛ بر مبناي ديپلماسي و مذاکره با اروپا و آمريکا در قالب برجام. ناگفته پيداست حملات اين روزهاي اصولگرايان بر عدم مذاکره با آمريکا را نبايد جدي گرفت. مذاکره يا عدم مذاکره در اختيار اصولگرايان نيست. آنان مي‌خواهند از يک «فضاي سلبي» استفاده «ايجابي» کنند. 
سخنان صريح روحاني پرده از نيت آنان برداشته است. اين رک‌گويي سرخوردگي مردم و حاميان آنان را از جريان اصولگرايي به دنبال خواهد داشت؛ چرا‌که اصولگرايان را از باورمندان به مبارزه امپرياليسم به فرصت‌طلبان سياسي تقليل خواهد داد. فرصت‌طلباني که در پي آن هستند که پس از پيروزي در انتخابات 1400 سوار اسب زين‌شده دولت روحاني شوند. اما اين رقابت‌ها و ترفندهاي سياسي براي مردم چندان اهميتي ندارد. آنها تجربه‌هاي بسياري از‌اين‌دست را پشت سر گذاشته‌اند. آنچه مهم‌تر از پيروزي يکي از جريان‌هاي سياسي در انتخابات است، درک وضعيت نابسامان جامعه کنوني ايران است. جامعه‌اي که به خاطر عملکرد هر دو جناح سياسي کشور و ديگر نهادهاي رسمي به اين وضع افتاده است. بازگشت به سياست آن‌هم با تئوري زيست‌قدرت با زيرمجموعه زيست‌سياست اعتراضات مردم را تشديد خواهد کرد. حتي اگر مذاکره با آمريکا در قالب برجام چندي آلام آنان را التيام بخشد. همان‌طور که روحاني در سخنان اخير خود گفت، نبايد دولت آمريکا (ترامپ) را تبرئه کرد؛ چراکه به گفته قاليباف حل مشکلات ايران از جورجيا و آريزونا نمي‌گذرد بلکه از داخل ايران مي‌گذرد که اصولگرايان از جمله قاليباف در پيدايي اين مشکلات نقش عمده‌اي داشته‌اند. تکرار سياست‌هاي نخ‌نماي گذشته کارايي ندارد و بايد راه‌حل ديگري پيمود. گشودن راه ديگري به‌سوي «زيست‌ميل». ميل مردم، ميلي که در بيشتر مواقع ناديده انگاشته شده است. اگر جناح‌هاي سياسي به ميل مردم باور دارند و به آن احترام مي‌گذارند، قبل از هر چيز بايد به يک پرسش ساده پاسخ بدهند. چه دليلي دارد مردم با شوق پاي صندوق‌هاي رأي بروند و به چهره‌هايي رأي بدهند که همواره در قدرت بوده‌اند و بخشي از ناکامي‌هاي اين سرزمين از سوءمديريت آنان نشئت گرفته است.
‌*براي نوشتن اين يادداشت از کتاب درآمدي پيشرفته بر زيست‌سياست توماس لنکه ترجمه بهراد رحماني نشر مرکز استفاده شده است.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره