خط رو خط برجامی

وطن امروز/متن پيش رو در وطن امروز منتشر شده و انتشار آن در اخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
با برگزاري انتخابات رياستجمهوري آمريکا و اعلام جو بايدن، کانديداي حزب دموکرات به عنوان پيروز اين کارزار، بحث و گمانهزني درباره آينده روابط تهران- واشنگتن و اما و اگرها پيرامون احتمال بازگشت آمريکا به برجام در رسانههاي مختلف طرح شد.
از سويي رسانههاي جريان اصلاحطلب در ماههاي اخير تلاش زيادي کردند با برجستهسازي احتمالات پيرامون تغيير مشي آمريکا در صورت انتخاب جو بايدن، فضا را براي ترميم وجهه دولت و شکست الگوي سياست خارجي آن مهيا کنند و از سوي ديگر برخي اشخاص شناخته شده نزديک به دولت نيز سعي داشتند با طرح مباحثي از قبيل لزوم عقبنشيني بيش از پيش در برابر دولت آمريکا، باب تعاملات گشوده شود.
در اين ميان موضع رسمي ايران در مواجهه با رئيسجمهور جديد آمريکا، لزوم بازگشت بدون پيششرط اين کشور به تمام تعهدات برجامي به عنوان آغازي براي هرگونه تعامل بوده است؛ موضعي که پيش از اين در برابر درخواستهاي دولت ترامپ براي مذاکره با کشورمان مطرح شده بود. با اين حال در روزهاي اخير اخبار ضدونقيضي حکايت از برخي تحرکات مقامات دولتي براي ارسال پيام به بايدن داشت که از سوي سخنگوي وزارت امور خارجه تکذيب شد. روز گذشته و پس از ادعاي روزنامه نيويورکتايمز مبني بر اينکه «سيدعباس عراقچي، معاون وزير امور خارجه ايران تلاش کرده از طريق واسطههايي، به تيم بايدن درباره بازگشت بدون پيششرط آمريکا به برجام پيام ارسال کند»، سعيد خطيبزاده، سخنگوي وزارت امور خارجه با رد اين ادعا گفت: اين خبر مربوط به اول هفته و کاملا ساختگي است. وي با تاکيد بر اينکه اين دست رسانهها از اين پس اينگونه اخبار را هر روز بيشتر خواهند کرد، اظهار داشت: در نيويورک همان روز توسط دفتر نمايندگي جواب داده شده که هيچ تماسي به صورت مستقيم يا غيرمستقيم برقرار نشده است. سخنگوي وزارت امور خارجه همچنين تصريح کرد: خبرسازيهاي زرد، شيوه مرسوم برخي رسانههاست؛ بويژه در روزهايي که دستشان خالي و تقاضاي خبر هم بالاست. از سوي ديگر «تيموتي ليندرکينگ» معاون دستيار وزير خارجه آمريکا در امور خليجفارس نيز مدعي تبادل پيام ميان تهران و واشنگتن از طريق برخي کشورهاي عربي حاشيه خليجفارس شد. الشرقالاوسط در گزارش خود به نقل از وي نوشت: اميدواريم واشنگتن و تهران بر خلاف تماسهاي غيرمستقيمي که در راستاي تبادل زندانيان و ديگر امور از طريق واسطهها داشتند، به مذاکره مستقيم برسند.
ذدر ميان اين ادعاها و ترديدهايي که پيرامون صحت و سقم آنها مطرح است اما حميد ابوطالبي، مشاور پيشين سياسي رئيسجمهور، در يادداشتي توئيتري به طرح ادعاهايي پرداخت که پيش از اين نيز برخي رسانههاي اصلاحطلب تلاش کرده بودند از آن رونمايي کنند. ابوطالبي تلاش کرد با تکرار گزاره استفاده حداکثري از تغيير دولت آمريکا، پذيرفتن عقبنشيني ايران از موضوعاتي همچون مسائل منطقهاي را به عنوان پيششرطي براي قانع کردن دولت بايدن براي تعامل با کشورمان طرح کند؛ استراتژي قابل پيشبينياي که از ماهها قبل نيز جريان غربگرا با طرح ضرورت عقبنشيني در برابر زيادهخواهيهاي احتمالي بايدن به بهانه بازگشت به برجام مطرح کرده بودند. در همين زمينه ابوطالبي در مجموعه توئيتهايي نوشت: التهابات انتخابات آمريکا در حال کاهش است اما انتظار براي تحول در تعاملات ايران و آمريکا و بازگشت همه به برجام روزبهروز افزايش مييابد. اما آيا بازگشت بدون مذاکره يا بيبرنامه طرفين، خطايي استراتژيک نيست؟ وي در ادامه با طرح اين سوال که ابتدا بايد مشخص شود بازگشت آمريکا به برجام وفق کدام محمل حقوقي- برجامي خواهد بود؟ نوشت: بازگشت يکباره و غيرحقوقي، هم تأييدکننده ضمني خروج يکجانبه آمريکاست و هم هرگونه ادعا و انتظار ايران و ايجاد زمينه براي استحکام تعاملات و... را انفعالي و بياعتبار خواهد کرد. آيا بازگشت طرفين به برجام، با توجه به اسنپبک و ساختار انتقال تحريمهاي دوجانبه و بينالمللي کردن آن و ناتواني آمريکا در لغو تمام تحريمها و صرفا تعليق برخي از آنها، به نفع ايران است يا به نفع آمريکا؟ آيا فشاري است بر ايران يا بر آمريکا؟ آيا ابهام در وضعيت ايران است يا آمريکا؟
مشاور سابق سياسي رئيسجمهور پس از طرح اين سوالات نسخه خود براي لزوم به رسميت شناختن زيادهخواهيهاي آمريکا را تجويز کرده و نوشت: بايدن به احتمال قوي نخواهد پذيرفت بدون مذاکره به برجام بازگردد و اعلام کرده است خواهان مذاکرهاي همهجانبه با ايران براي بازگشت و رفع تحريمهاست. ايران چه استراتژي روشني در اين برهه براي بازگشت طرفين دارد؟ و چه اهدافي را براي تامين منافع ملي دنبال خواهد کرد؟ ترامپ منطقه را هم به برجام گره زده است، لذا معضلات ايران و آمريکا ديگر منحصر به مسائل هستهاي نيست و تمام مشکلات فيمابين را دربر ميگيرد. از اين رو، رفع تمام تحريمها و بازگشت مطمئن طرفين نيازمند اجماعي ملي براي حضور در ميز مذاکره خواهد بود. صحنه سياست در آمريکا تغيير کرده و در داخل و خارج ايران نيز اين صحنه در حال تغيير است؛ اين امر نيز نيازمند رويکردي ملي براي مواجههاي قدرتمند با مشکلات و استفاده درست از زمان است. از دست دادن زمان، خسراني جبرانناپذير است.
ابوطالبي در پايان يادداشت خود با بيان اينکه «مبناي هر مذاکره در سياست خارجي، نه قابل اطمينان بودن طرفين است و نه قابل اعتماد بودن و نه دست برداشتن از خلقوخو» نتيجهگيري خود را همانگونه که قابل پيشبيني بود بر لزوم پذيرش مذاکره با بايدن در هر شرايطي يافته و نوشت: هرگونه رد يا تعليق مذاکرات، حل ناقص و بدون راهبرد، شروط مبهم پيش از مذاکرات و بازگشت آمريکا و ايران بدون مذاکره واقعي به برجام، خطاهايي اساسي و استراتژيک است که نتيجهاي را جز خدشهدار کردن منافع ملي ايران رقم نميزند.
* اسم رمز برجام2؟
در پيش گرفتن مواضع اينچنيني و تفسير تحميلهاي زورگويانه طرف آمريکايي به نگراني و پس از آن تجويز نسخه رفع نگراني آمريکا به عنوان پيششرطي الزامي براي رسيدن به يک تعامل و توافق سياسي از مهمترين خطهايي است که جريان غربگرا در ماههاي آتي پيگيري خواهد کرد. بر اين مبنا تلاش خواهد شد موضع منطقي ايران مبني بر لزوم «بازگشت بدون پيششرط به برجام» کمرنگ شده و سناريوي مطلوب بايدن يعني آغاز مذاکرات جديد براي تقديم امتيازات جديد به طرف آمريکايي براي مجاب کردن آنها به بازگشت به برجام مشروعيت يابد. ابوطالبي در کنار خط رسانهاي جريان غربگرا در ماههاي اخير تلاش زيادي کرده با تفسير پيروزي بايدن به موقعيت مطلوب، پذيرش عقبنشينيهاي جديد با نيت کسب رضايت آمريکا (يا آنچنان که از آن به عنوان رفع نگراني ياد ميشود) را امري ضروري تلقي کند.
تجربه شکست خورده برجام که اين امکان را به طرف آمريکايي داد بدون پرداخت هيچگونه هزينهاي از آن خارج شود، با تکرار رويکردهايي که پيش از اين در اوايل دهه90 نيز مطرح شده بود، آمريکا را براي قرار گرفتن در شرايطي که امکان زيادهخواهي بيشتري داشته باشد، آماده ميکند. به عبارت صريحتر عبور از مطالبه «بازگشت بدون پيش شرط به برجام» به عنوان نقطه آغازين هرگونه مذاکره و تعاملي، تنها به تضعيف موقعيت ايران براي هرگونه چانهزني با دولت جديد آمريکا خواهد انجاميد.