سرمقاله کیهان/ بحران در خانه داماد بزن و بکوب در خانه عروس!

کيهان/ « بحران در خانه داماد بزن و بکوب در خانه عروس! » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم محمد صرفي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
اگر تا چندي پيش رسانهها و تحليلگران جريان موسوم به اصلاحات در حال فضاسازي درخصوص نتيجه انتخابات آمريکا و پيوند زدن آن به مسائل داخلي ايران بودند، اينک برخي از مسئولان ارشد دولتي نيز وارد اين ميدان شده اين بازي سياسي- رسانهاي را دنبال ميکنند.
آقاي روحاني رئيسجمهور هفته گذشته در جلسه هيئت دولت، نتيجه انتخابات آمريکا را فرصتي براي ايران تلقي کرده و گفت: «ما هرکجا ببينيم شرايط براي لغو تحريم آماده است، از اين فرصت استفاده خواهيم کرد. هدف ما اين است که تحريم ظالمانه لغو شود و ايران بتواند به راحتي در تعامل با جهان باشد. هدف ما اين است که فشار تحريم را از روي شانه مردم برداريم و هر جايي که فرصت مناسبي براي اين کار باشد، ما وظايف و اقدامات خودمان را انجام ميدهيم و هيچکس حق ندارد فرصتسوزي کند.»
آقاي ظريف وزير امور خارجه نيز در مصاحبه هفته پيش خود با روزنامه ايران از آشنايي چندين ساله خود با بايدن گفت و تأکيد کرد: «اگر آمريکا بخواهد عضو برجام شود که ترامپ آن عضويت را از بين برده، ما حاضريم گفتوگو کنيم که آمريکا چگونه وارد برجام شود... آقاي بايدن اگر رئيسجمهور آمريکا شد و در کاخ سفيد مستقر شد، ميتواند با سه فرمان اجرايي همه اينها را لغو کند.»
اين تنها دو نمونه از اظهارات عجولانه و توام با شعفي است که مسئولان بلندپايه دولتي درباره تعامل با دولت جديد آمريکا مطرح کردهاند. موضعگيريهاي سخنگوي دولت و رئيس دفتر آقاي روحاني نيز کم و بيش از همين جنس است. اين اظهارات قابل تأمل در حالي مطرح ميشود که اساساًً هنوز نتيجه رسمي انتخابات آمريکا روشن نيست و معلوم نيست آيا ترامپ به راحتي و بدون تنش کليد کاخ سفيد را تحويل بايدن ميدهد يا نه!
ارسال چنين پيامهايي از داخل به آمريکا، ما را در موقعيت فروشنده بدهکار و عجول قرار ميدهد که نتيجه چنين معاملهاي از پيش روشن است. ما يکبار اين وضعيت را تجربه کرده و هزينه سنگيني بابت آن پرداختيم. مهرماه سال 1392 وبسايت
راديو بينالمللي فرانسه در تحليلي نوشت: «ارزيابي غرب از دولت روحاني، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقي است که خود را ناگزير از فروش حقوق ملي ميبيند. طبق اين جمعبندي اگر خريدار صبور باشد، فروشنده، قيمت را کمتر خواهد کرد»! آيا قرار است يکبار ديگر خود را در چنين موقعيت سست و آسيبپذيري قرار دهيم؟!
نکته مهم ديگر آنکه بر فرض محال - دقيقاًً محال- حتي اگر آمريکا بدون هيچ پيششرط و باجخواهي قصد ورود دوباره به برجام را داشته باشد، اين پرسش پيش ميآيد که اين چه توافقي است که يک طرف آن هر وقت عشقش بکشد از آن خارج ميشود و هر وقت بخواهد دوباره وارد ميشود. چه تضميني وجود دارد که دولت بعدي آمريکا هواي خروج دوباره به سرش نزند؟ اينبار امضاي چه کسي تضمين خواهد بود؟ آمريکا يک بار از توافق هستهاي خارج شد و اين خروج براي او هيچ هزينهاي نداشت. ايران ماند و تعهدات يکطرفه خود. وقتي يک بار چنين گستاخانه و البته بدون هزينه توافقي با اين ابعاد را زير پا گذاشته است، بدون شک دفعات بعدي خيلي راحتتر و بدون دغدغهتر اين کار را خواهد کرد. مگر آنکه غرامت اين رفتار بدوي خود را بپردازد.
اطرافيان و مشاوران بايدن در اظهارات و تحليلهاي خود بهطور مشخص به سه موضوع درباره نحوه بازگشت به برجام اشاره کردهاند؛ محدوديتهاي زماني برجام بايد برداشته شده و دائمي شود، مسائل موشکي و منطقهاي نيز در توافق جديد گنجانده شود. آنهايي که روي کار آمدن دولت بايدن را فرصت ميدانند به اين سؤال ساده فکر کردهاند که اين خواستهها - يا به زبان دقيقتر؛ باجخواهيها- چه تفاوتي با درخواستهاي دولت ترامپ دارد؟!
بدون شک برجام با مختصات فعلي هيچ منفعتي براي جمهوري اسلامي ندارد و قابل ادامه دادن نيست. چرا که توافقي يکطرفه و بدون هيچگونه تضميني است که فقط براي مهار ايران طراحي شده و ديگران ميتوانند به هيچ کدام از تعهدات خود عمل نکنند و نه تنها آب هم از آب تکان نخورد بلکه طلبکار هم بشوند. نمونه آن بيانيه اخير تروئيکاي اروپا که از موضعي طلبکارانه، بهخاطر ابراز تأسفهاي خود منت بر سر ايران گذاشته و خواستار بازگشت کامل تهران به تعهدات خود شده است.
نکته ديگر اينکه حتي اگر قرار باشد آمريکا به برجام برگردد و در قالب 1+5 هم مذاکراتي صورت گيرد آيا تيميکه از آن جاسوس بيرون آمده و با خوشبيني و خوشخيالي خود چوب حراج به منافع ملي زده، شايستگي ادامه پيگيري اين پرونده مهم را دارد؟ بهخصوص آنکه رئيس اين تيم اين روزها در قامت نامزد زودرس انتخاباتي بر جلد مطبوعات مينشيند. پاسخ قابل تأمل سال 93 ظريف به يک سؤال مهم در نشست شوراي روابط خارجي آمريکا را فراموش نکردهايم. وقتي هاله اسفندياري پرسيد: «آيا شکست در مذاکرات هستهاي بر سياست خارجي ايران تأثيرگذار خواهد بود؟ اگر بله، چگونه؟ تأثير اين شکست بر سياست داخلي چطور؟ البته ميدانم که اين حوزه مربوط به شما نيست»، ظريف پاسخ داد؛ «اگر با وجود تلاشهاي ما براي تعامل، اين تلاشها بينتيجه بماند، مردم ايران اين فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه ديگر که انتخابات پارلماني در ايران برگزار ميشود، به اين عملکرد ما (با آراي خود) پاسخ دهند.»
به تازگي انديشکده شوراي آتلانتيک در گزارشي به بررسي راهکارهاي همکاري آمريکا و اروپا درخصوص ايران در دوره دولت جديد آمريکا پرداخته است. نويسندگان اين گزارش اذعان ميکنند؛ «بهطور کلي، توافق برجام در حال حاضر از بسياري جهات بيشتر به يک مرده متحرک تبديل شده است که به سختي و تلوتلوخوران پيش ميرود.» البته آنها ميدانند که اين مرگ درباره تعهدات طرف ايراني صادق نيست و «اجزاي کليدي اين توافق، از جمله دسترسي قابل توجه و نظارت بيسابقه آژانس بينالمللي انرژي اتمي به تاسيسات هستهاي ايران، هنوز پابرجاست.»
نويسندگان در گزارش خود حدود 20 توصيه دارند که عملي شدن آن نياز به توافق بر سر برجام 2 دارد. توافقي که نه تنها مسئله موشکي و منطقهاي را شامل ميشود بلکه بايد ايران را در زمينه مسائل داخلي و به اصطلاح حقوق بشري نيز تحت فشار قرار دهد. اين گزارش و موارد مشابه را نميتوان صرفاً تحليلهايي کارشناسي دانست. نگاهي به مواضع اطرافيان جو بايدن نشان ميدهد آنان نيز بدون ورود به جزئيات همين چارچوب را بهطور کلي مطرح ميکنند. اين در حالي است که يک جريان داخلي بهطور عمد علاقهاي به گفتن واقعيت به مردم نداشته و سعي دارد با سانسور و تحريف صحنه را طوري جلوه دهد که گويي دولت بايدن براي روي کار آمدن و لغو تحريمهاي ايران لحظهشماري ميکند.
ضربالمثلي شيرين ميگويد: در خانه عروس بزن و بکوب است و در خانه داماد هيچ خبري نيست. حکايت اين روزهاي ما و آمريکاست. آمريکا با هزار و يک مشکل داخلي خود دست و پنجه نرم ميکند به اذعان شخصيتهاي سرشناس آن به معناي واقعي کلمه بحرانزده است و در گل گير کرده اما در اينجا عدهاي براي «تقريباً هيچ» بزن و بکوب راه انداختهاند!