نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

لغو تحریم ها با اجرای قطعنامه 2231 هم میسر است

منبع
ايران
بروزرسانی
لغو تحریم ها با اجرای قطعنامه 2231 هم میسر است

ايران/متن پيش رو در ايران منتشر شده و انتشار آن در اخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست

مصاحبه مريم سالاري با دياکو حسيني/ وزير امور خارجه در گفت‌و‌گوي اخير با روزنامه ايران مواضعي را پيرامون توافق هسته‌اي مطرح کرد که براساس آن دولت جديد امريکا را در صورت تمايل به حل مشکلات مربوط به اجراي برجام، مکلف به اجراي قطعنامه 2231 به عنوان عضو سازمان ملل دانسته و بازگشتش به اين توافق را به گفت‌و‌گو با ايران مشروط کرده است؛ گفت‌و‌گويي که به گفته ظريف درباره چگونگي بازگشت امريکا به برجام خواهد بود.  اين موضع‌گيري با پرسش‌هاي زيادي از سوي ناظران رو به رو شده است که ما در گفت‌و‌گو با دياکو حسيني، مدير برنامه مطالعات جهاني مرکز بررسي‌هاي استراتژيک رياست جمهوري ايران پاسخ آنها را گرفتيم.

آقاي ظريف در مصاحبه اخيرشان با روزنامه ايران مواضعي را پيرامون برجام مطرح کردند که از نگاه ناظران به نوعي مواضع جديد محسوب مي‌شد. از جمله اينکه ايشان به طور مشخص امريکا را به‌عنوان يکي از اعضاي سازمان ملل مکلف به اجراي قطعنامه 2231 دانستند و گفتند اگر اين کشور به تعهدات خود در چارچوب اين قطعنامه عمل کند، ايران هم تعهدات برجامي خود را به طور کامل اجرا مي‌کند. آيا اين موضع‌گيري به معناي تمايل ايران براي تفکيک قطعنامه از برجام بود؟
همانطور که مي‌دانيم قطعنامه 2231 شوراي امنيت ضامن حقوقي برجام است و تنها دليلي است که موجب مي‌شود رعايت برجام به يک تعهد بين‌المللي براي همه کشورهاي عضو سازمان ملل متحد تبديل شود. يکي از دلايلي که از همان ابتدا اين ايده يعني قرار دادن يک قطعنامه شوراي امنيت در پشتيباني از برجام به ميان آمد، اين بود که نقض برجام را از جانب همه طرف‌ها مساوي با نقض قطعنامه شوراي امنيت محسوب کند و نه فقط نقض يک توافق چندجانبه. بنابراين کشوري که عضو برجام است ملتزم به اجراي قطعنامه پشتيبان و اعتباربخش به آن هم هست و کشوري که عضو سازمان ملل است، ملتزم به اجراي قطعنامه‌هاي شوراي امنيت و از جمله قطعنامه 2231 خواهد بود که احترام به مفاد توافق برجام را براي همه الزامي مي‌کند. با‌ وجود اين همبستگي متقابل، اين دو از هم جدا هستند؛ بنابراين امکان تفکيک آنها وجود دارد.
برخي معتقدند که برجام بخشي از قطعنامه محسوب مي‌شود و اجراي تعهدات قطعنامه به خودي خود به معناي بازگشت امريکا به برجام است. نظر شما چيست؟
برجام سازوکارها، وظايف و حقوق مندرج و منحصر به خود را دارد که رعايت قطعنامه از سوي کشورهاي عضو سازمان ملل متحد به خودي خود به آنها امکان نمي‌دهد که از اين سازوکارها بهره‌مند شوند. اين سازوکار در حال حاضر مختص ايران و گروه 1+4 است. به اين ترتيب، امريکا مي‌تواند مانند ساير کشورها خود را يکبار ديگر به اجراي کامل و بند به ‌بند قطعنامه 2231 ملتزم کند بدون آنکه از حقوق و وظايف يک عضو در برجام بهره‌مند باشد.
آيا اين موضع‌گيري ايران مبني بر تفکيک قطعنامه و برجام از يکديگر مي‌تواند از منظر مقررات بين‌المللي و از سوي امريکا به چالش کشيده شود؟
متن برجام چون درباره خروج يکجانبه يک کشور از آن تکليف را روشن نکرده، موضعي درباره اينکه اگر کشور خارج شده از توافق بخواهد يکبار ديگر به آن بازگردد، ندارد. بنابراين اين مسأله تابع تفسيرها و توافق‌هاي سياسي است. اما برخلاف برجام، قطعنامه‌هاي شوراي امنيت صراحت دارند و کشوري که قبلاً يکي از قطعنامه‌ها را نقض کرده براحتي مي‌تواند بدون هيچگونه پيش شرطي به اجراي دوباره قطعنامه تن دهد. ممکن است امريکا در برابر اين پيشنهاد مقاومت کند اما به‌خاطر تخلف‌هاي گذشته‌اش در موضعي نيست که بتواند امري را به اعضاي باقي مانده در برجام ديکته کند. ايران از نقض پيمان امريکا و زيرپا گذاشتن قطعنامه 2231 از طرف امريکا، متحمل خسارت شده و به همين علت، امريکا نمي‌تواند بدون جلب رضايت ايران يعني خسران ديده‌ترين عضو برجام، چشم بر گذشته‌ها ببندد و با خيال راحت به برجام برگردد.
شايد به همين خاطر آقاي ظريف گفتند در صورتي که امريکا قطعنامه را اجرا کند بايد براي بازگشت به برجام با ايران مذاکره کند. آيا اين حرف به اين معناست که ايران شرايطي را براي پيوستن مجدد امريکا به برجام مطرح خواهد کرد؟ و اگر بله؛ چه مواردي را ممکن است مطرح کند؟
رفتار امريکا در نزديک به سه سال گذشته و با خروج از برجام هرگز عادي نبوده و اعتماد جهاني به اينکه امريکا مي‌تواند يک طرف معتبر در توافق‌هاي بين‌المللي باشد را از خودش سلب کرده است. اگر بنا باشد که امريکا فقط قطعنامه 2231 را اجرا کند نيازي به اعتمادسازي بين‌المللي ندارد و صرفاً با گذشت زمان و ارزيابي پايبندي آن به قطعنامه، مي‌توان به جديت آن در اجراي قوانين بين‌المللي پي برد. اما امريکا نمي‌تواند براحتي اجراي قطعنامه، به برجام برگردد. به اين دليل ساده که اعضاي برجام از حقوقي برخوردارند که سوء‌استفاده از آنها مي‌تواند برجام را نابود کند. امروز ما مطمئن نيستيم که حتي با وجود تغيير دولت در واشنگتن، امريکا صلاحيت و شايستگي برخورداري از اين حقوق را داشته باشد. بنابراين صرف نظر کردن از شروطي که چنين اطميناني را به ما بدهد، ممکن است اشتباهي بزرگ باشد؛ اما مسأله فقط اين نيست. امروز شنيده مي‌شود که افرادي نزديک به آقاي بايدن، بازگشت امريکا به برجام را مشروط به اجراي اقداماتي از جانب ايران کرده‌اند. تسليم شدن به اين وسوسه‌ها نه تنها اشتباه بلکه خطرناک است و مي‌تواند هرگونه چشم‌انداز رسيدن به مصالحه را از نخستين روزهاي دولت آقاي بايدن نابود کند. اگر آنها بخواهند وارد بازي شرط گذاري در اجراي تعهدات خود شوند، بايد آماده شنيدن شروط سنگين تري از طرف ايران باشند که پرداخت خسارت ناشي از تحريم‌هاي يکجانبه کمترين آنهاست.
ايران اعلام کرده است که اگر آقاي بايدن تحقق منافع اقتصادي ايران را مشروط به انجام اقداماتي کند، اين موضوع را نمي‌پذيرد. خب در حالي که برخي معتقدند رئيس‌جمهوري منتخب امريکا با فشاري که تحريم‌هاي دولت ترامپ عليه اقتصاد ايران به وجود آورده است، دست پرتري براي مذاکره با ايران دارد، اهرم فشار ايران براي دست رد زدن به خواسته امريکا چه خواهد بود؟ پيشتر ايران گزينه خروج از «ان پي تي» را مطرح کرده بود آيا ممکن است اين گزينه را هنوز مدنظر داشته باشد؟
اگر مسابقه شرط‌ گذاري بين ايران و امريکا آغاز شود، هيچ احتمالي بعيد نيست و تا جايي که اطلاع دارم، دولت براي همه گزينه‌ها آمادگي دارد؛ از بالا بردن سطح غني‌سازي تا بيشتر از 20 درصد گرفته تا خروج از ان پي تي. اما بايد اين توجه را داشته باشيم که دولت آقاي بايدن هنوز شکل نگرفته و سمت‌گيري آن مشخص نيست، بنابراين نبايد عجله کنيم. ما مي‌دانيم که عده‌اي در ميان دموکرات‌ها به اشتباه تصور مي‌کنند که آقاي بايدن بايد از ميراث دولت ترامپ براي چانه زني با ايران و گرفتن امتيازهاي بيشتر استفاده کند. اما اين را هم مي‌دانيم که گروهي ديگر به نتايج درستي رسيده‌اند از جمله اينکه افتادن در دام توصيه قبلي مي‌تواند براي شروع يک ديپلماسي موفق، ويران کننده باشد. ما اميدواريم که دولت آقاي بايدن راه درست را انتخاب کند، اما اميدواري استراتژي نيست؛ زماني که سياست‌هاي رسمي دولت بعدي امريکا اعلام شود، بسرعت به آنها فهمانده خواهد شد که با چه نوع انتخاب‌هايي در ايران مواجه هستند.
کشورهاي 1+4 تا الان در اين رابطه موضع صريحي نداشته‌اند آيا آنها موافق بازگشت مستقيم امريکا به برجام هستند يا در صورت شرط ‌گذاري احتمالي دولت بايدن با او همراهي خواهند کرد؟
من نمي‌توانم پيش‌بيني کنم که آيا بويژه سه کشور اروپايي مرتکب اشتباه خواهند شد يا خير. بيانيه اخير سه کشور در ابراز نگراني از فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران در حالي که طي سال هاي اخير چيزي جز ابراز تأسف نسبت به نقض فاحش برجام و قطعنامه 2231 نداشته‌اند، مأيوس کننده بود. فکر مي‌کنم اين انتظاري منطقي است که فرد قانون شکني که مدتي از جامعه طرد شده، براي پذيرفته شدن در جامعه، شرط نمي‌گذارد. به نظر مي‌رسد، اروپايي‌ها خود را مستعد ارتکاب چنين خطاي منطقي نشان داده‌اند مگر آنکه در ماه‌هاي آينده خلاف اين را ثابت کنند.
در صورتي که دولت جديد امريکا براي بازگشت به برجام با ايران گفت‌و‌گو کند، آيا احتمال دارد درخواست مذاکره با ايران پيرامون سياست‌هاي منطقه‌اي و فعاليت‌هاي موشکي ايران را هم دنبال کند؟ چون در برجام، تکليف مسأله فعاليت‌هاي موشکي ايران به صراحت مطرح نشده است و ممکن است آقاي «بايدن» با همراهي اروپا بخواهد ابهامات اين توافق را برطرف کند و اشاره صريح تري به فعاليت‌هاي موشکي ايران داشته باشد.
در اينجا دو مسأله که البته بارها هم تکرار شده، بايد تفکيک شود. اول اينکه برجام توافقي منحصراً درباره برنامه‌هاي هسته‌اي و تحريم‌هاي مرتبط با آن بود. براي طرفين اين بدان معنا نبود که ما به تحريم‌هاي غيرهسته‌اي و اهميت رفع آنها بي‌توجه هستيم يا ايران و امريکا نگراني‌هايي درباره ساير ابعاد سياست‌هاي منطقه‌اي و دلايل تنش در روابط دوجانبه ندارند. با اين حال، در آن زمان به دلايل کاملاً مجاب کننده‌اي تصميم گرفته شد که اين مسائل از توافق برجام کنار گذاشته شوند و رسيدگي به آنها به زمان مناسب و چارچوب مذاکراتي ديگر موکول شود. بر اساس همين منطق، ربط دادن ملتزم شدن دوباره امريکا به انجام تعهداتش در برجام به ساير اختلافات غيرقابل قبول است. اما نکته دوم و مهمتر اينکه؛ تاکنون بايد براي امريکا روشن شده باشد که ايران هرگز درباره «سياست‌هاي      منطقه اي» و «برنامه‌هاي موشکي» با هيچ کشوري مذاکره نخواهد کرد اما باب گفت‌و‌گو درباره «امنيت منطقه» و «برنامه‌هاي تسليحاتي در منطقه» باز است. ما نه تنها با اين نوع مذاکرات مخالف نبوده‌ايم بلکه تا امروز طرح‌هاي مختلفي هم براي امنيت منطقه از راه اعتمادسازي ارائه داده‌ايم. پيشنهاد انعقاد پيمان منع تجاوز، طرح صلح هرمز، پيشنهاد چهار ماده‌اي براي حل بحران يمن و قبل از همه اينها، طرح ايران براي مبارزه با خشونت و افراطي گري که در اولين تجربه شرکت آقاي روحاني در مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال 1392 به‌عنوان قطعنامه مجمع به تصويب رسيد، جزء اين طرح هاست اما همگي مورد بي‌اعتنايي برخي کشورهاي منطقه قرار گرفتند. همان‌طور که دکتر ظريف در مصاحبه با شما اشاره کردند، علت اينکه موضوعات منطقه‌اي از دامنه مسائل مذاکراتي در برجام کنار گذاشته شد، عدم آمادگي امريکا بود نه عدم آمادگي ايران. اگر امريکايي‌ها آماده باشند که درباره امنيت منطقه‌اي  شامل تعيين تکليف تسليحات هسته‌اي اسرائيل، فروش بي‌وقفه تسليحات امريکايي به کشورهاي منطقه، پايگاه‌هاي متعدد و دخالت نظامي امريکا مذاکره کنند، فکر نمي‌کنم ما مانعي براي شرکت در آن گفت‌و‌گوها داشته باشيم.
آقاي «بايدن» بعد از پيروزي اشاره‌اي به برجام نداشته است و گمانه زني‌ها پيرامون اقدامات احتمالي او در سطح رسانه‌ها مطرح است. با مواضعي که اخيراً مقام‌هاي بلندپايه ايران داشته‌اند، پيش‌بيني شما از وضعيت چند ماه آينده و تصميمات دولت تازه امريکا درباره ايران و برجام چيست؟
من قادر نيستم آينده را پيش‌بيني کنم اما مطمئن هستم که دولت امريکا براي بازسازي اعتبار زخم خورده‌اش به اقدامات شجاعانه‌اي نياز دارد که بازگشت به تعهداتش در برجام يکي از آنهاست. آقاي بايدن در زمان مذاکره و انعقاد توافق برجام معاون رئيس‌جمهوري امريکا بود و به خوبي مي‌داند که برجام عالي‌ترين شکل توافق ممکن در آن موقع بود و هنوز هم بهترين توافق قابل دسترس براي رفع نگراني از برنامه‌هاي هسته‌اي ايران و رفع تحريم‌هاي هسته‌اي است. با اين حال اولين چالش آقاي بايدن، غلبه بر کساني است که با تحليل نادرست از سياست‌هاي داخلي و خارجي ايران، او را تشويق به در پيش گرفتن سياست‌هاي مخاطره آميزي مي‌کنند که به راحتي مي‌تواند او را از مسير موفق در سياست خارجي دور کند. اين کاملاً قابل درک است که ما ديگر در سال 2015 نيستيم و شرايط سياسي تغيير کرده است. ما از ابتدا مطالباتي داشتيم که در برجام محقق نشد؛ همان‌طور که امريکايي‌ها مطالباتي داشتند که به آن نرسيدند. امروز که ايران ضررهايي را به‌خاطر عهدشکني امريکا متحمل شده، ليست مطالبات ايران طولاني‌تر از قبل هم شده است. اما تا وقتي که امريکا به همه تعهداتش مطابق برجام عمل نکرده، مسير رسيدگي به ساير چالش‌ها مسدود است. بازگشت بي‌قيد و شرط امريکا به اين تعهدات، شانس اينکه مسيرهاي تازه‌اي پيش روي دو کشور گشوده شود را افزايش مي‌دهد.

 
 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar