نماد آخرین خبر

سرمقاله فرهیختگان/ از مقاله احمد رشیدی‌مطلق تا مصاحبه عیسی کلانتری

منبع
فرهيختگان
بروزرسانی
سرمقاله فرهیختگان/ از مقاله احمد رشیدی‌مطلق تا مصاحبه عیسی کلانتری

فرهيختگان/ « از مقاله احمد رشيدي‌مطلق تا مصاحبه عيسي کلانتري » عنوان يادداشت روزنامه فرهيختگان به قلم فرزاد جهان‌بين است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:
 
عيسي کلانتري طي مصاحبه‌ مفصلي در حدود دو ساعت نظرات خود را درباره مسائل مختلف بيان کرده است. اصلاحات ارضي و پيامدهاي آن، پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، بازگشت خودش به ايران از آمريکا در سال ۱۳۶۰، مسئوليت‌هاي خود در وزارت کشاورزي، سياست کشور در باب مديريت آب، دولت‌هاي مختلف در جمهوري اسلامي ايران، تسخير لانه جاسوسي و مسائل متنوع ديگر، موضوعات صحبت‌هاي او را تشکيل مي‌دهند.  آنچه در اين ميان مهم است، اظهارات نامبرده درباره انقلاب اسلامي و حضرت امام‌خميني(ره) است. کلانتري مي‌گويد: «آنها پشت شاه را خالي کردند و حضرت امام از فرصت استفاده کرد. در واقع حضرت امام فرزند ناخلف براي آنها بود.» اين جمله عيسي کلانتري اوج ناتواني او از تحليل انقلاب اسلامي ايران و ناآگاهي او از تحولات انقلابي ايران و عدم‌درک انديشه و عمل سياسي حضرت امام‌خميني(ره) است.

عيسي کلانتري که خود در تمام مدت سال‌هاي ۱۳۵۴ تا ۱۳۶۰ در آمريکا بوده و تحولات انقلاب اسلامي ايران را از دور ( احتمالا) دنبال مي‌کرده است، عملا از فهم درست ماهيت انقلاب اسلامي ايران ناتوان بوده و صرفا تحليل‌هاي ژورناليستي سلطنت‌طلبانه را ملاک سخنان خود قرار داده است. به آقاي کلانتري توصيه مي‌کنيم اگر حوصله مطالعه تحولات انقلاب اسلامي ايران از سال ۱۳۴۱ به بعد را ندارد، حداقل حوادث دوسال آخر از دي‌ماه ۱۳۵۶ به بعد را بخواند. اتفاقا در ۱۷دي ۱۳۵۶ نيز يک فرد موهومي، که به احمد رشيدي‌مطلق موسوم شده بود، به دستور دربار پهلوي تلاش کرده بود که با توهين به ساحت مقدس امام‌خميني(ره) ماهيت اسلامي نهضت انقلابي ملت ايران به رهبري حضرت امام را زيرسوال برده و آن را به استعمار پير انگليس مرتبط کند. دقيقا دو روز پس از اين توهين وي، شهر قم به پا خاست و قيام ۱۹دي قم شکل گرفت. اين قيام علاوه‌بر اينکه خود جرقه انقلاب و نقطه‌عطفي براي تحولات انقلابي مردم ايران بود، منشاء شروع سلسله‌چهلم‌هاي مختلف در شهرهاي گوناگون ايران شد. اين چهلم‌ها، تحولات انقلابي را به سال ۱۳۵۷ کشانيد. سپس راهپيمايي عظيم روز عيد فطر در تهران در شهريور سال ۱۳۵۷ و بعد از آن قيام ۱۷ شهريور رخ داد.

 رژيم پهلوي عامل اين حوادث را حضرت امام‌خميني(ره) مي‌دانست که در عراق و نزديک ايران به صورت تبعيدي زندگي مي‌کرد؛ لذا به فکر ناقص آن رژيم خطور کرد که رهبر انقلاب را از نزديک ايران دور کند. رژيم شاه با همکاري رژيم بعث عراق بر امام‌خميني و ياران ايشان به سختي فشار آوردند که دست از اقدامات انقلابي بردارند، ولي امام‌خميني به درخواست آنها پاسخ مثبت نداد و لذا مجبور شد عراق را ترک کند. پس از آن که دولت کويت علي‌رغم اينکه به ايشان و هيات همراهش ويزا داده بود، از ورود ايشان به خاک کويت جلوگيري کرد، حضرت امام با مشورت مرحوم سيداحمد خميني راه فرانسه را در پيش گرفت.  هرچند ژيسکاردستن، رئيس‌جمهور فرانسه و دوست صميمي شاه، از حضور امام‌خميني(ره) در آن کشور ناراحت و عصباني بود و درصدد اخراج امام از فرانسه بود، ولي بنا به صلاحديد محمدرضا شاه وي از تصميم خود منصرف شد. با حضور امام در فرانسه تحولات انقلابي شدت گرفت که اوج آن تظاهرات ميليوني تاسوعا، عاشورا و اربعين سال ۱۳۵۷ در تهران بود. در واقع در اربعين سال ۱۳۵۷ کار رژيم پهلوي به پايان رسيده بود و عملا رهبري تحولات ايران به دست امام خميني(ره) افتاده بود. اين حقيقت در خاطرات سوليوان آخرين سفير آمريکا در ايران نيز به وضوح بيان شده است.

در اين شرايط بود که به ابتکار ژيسکاردستن و به دعوت او، رئيس‌جمهور آمريکا و نخست‌وزيران آلمان و انگليس در دي ماه 1357 در جزيره گوادلوپ فرانسه گردهم آمدند تا چاره‌اي براي نجات ايرانِ وابسته به بلوک غرب و ثانيا حفظ سلطنت پهلوي و جلوگيري از پيروزي انقلاب اسلامي بينديشند.

 مکر آنها بيرون بردن شاه از کشور براي فروکش کردن توفان انقلابي در ايران و بازسازي سناريوي کودتاي ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بود که با هوشياري رهبر فرزانه انقلاب اسلامي و همراهي مردم انقلابي با حضرت امام خميني رحمت‌الله‌عليه، حيله آنها با شکست مواجه شد و با بازگشت امام خميني به ايران طومار رژيم پهلوي پيچيده شد: «و مکروا و مکرالله والله خيرالماکرين»

اگر آقاي کلانتري، حوصله ندارد صحيفه امام را مطالعه کند، حداقل خاطرات دولتمردان آن دوره آمريکايي و غربي را مطالعه کند تا بفهمد که آنها با چنگ و دندان و تا آخرين لحظه از حکومت فاسد پهلوي حمايت کردند و حتي با ارسال نمايندگاني از امام‌خميني رحمت الله‌عليه خواستند که از فرانسه به ايران نرود. حداقل خاطرات هايزر فرستاده نظامي کارتر به تهران، خاطرات گري‌سيک، خاطرات کارتر و ژيسکاردستن را بخواند و از شدت حمايت کامل غرب از شاه باخبر شود که آنها هيچ‌گاه پشت شاه را خالي نکردند و همواره درصدد جلوگيري از پيروزي انقلاب اسلامي ايران بودند.

از فردي که بيش از ۳۰ سال در سمت‌هاي بسيار بالاي کشوري اعم از معاون وزير، وزارت و معاونت رياست‌جمهوري در دولت‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران حضور داشته است، حداقل انتظار اين است که ماهيت آن را مطالعه کند و براساس مطالب روزنامه‌هاي ضدانقلاب، به تحليل آن نپردازد.

مهم‌تر از تحليل نادرست انقلاب اسلامي، توهين گستاخانه وي به حضرت امام‌خميني(ره) و «فرزند ناخلف آنها» خواندن حضرت ايشان است. ما دعا مي‌کنيم نامبرده هنگام اداي اين جمله عقلش سر جاي خود نبوده باشد و هذياني از دهان اين توهين‌کننده ناچيز بيرون پريده باشد.

با وجود اين، وظيفه موسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام خميني(ره) است که در مقام مقابله با توهين به ساحت ايشان و دفاع از ماهيت اسلامي انقلاب خميني‌کبير رحمت‌الله‌عليه قيام کند و با سکوت در مقابل حرف‌هاي باطل هم‌حزبي‌هاي خود سراي جاويد را با متاع ناچيز دنيوي و مناسبات جناحي معامله نکند.

«و السلام علي من اتبع الهدي»

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar