نماد آخرین خبر

سرمقاله ایران/ اهداف یک ترور زمین و زمان واکنش ما

منبع
ايران
بروزرسانی
سرمقاله ایران/ اهداف یک ترور زمین و زمان واکنش ما

ايران/ « اهداف يک ترور زمين و زمان واکنش ما » عنوان يادداشت روزنامه ايران به قلم علي ربيعي است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:
 
ايران پس از انقلاب بارها قرباني تروريسم کور و هوشمندي بوده که يا با هدف ايجاد رعب و القاي ناامني، توده مردم و يا براي حذف «آينده نظام»، مسئولان ارشد را هدف گرفته بود اما اين ترورها در سال‌هاي اخير علاوه بر اهداف فوق، محدود کردن توسعه و پيشرفت علمي، قدرت دفاعي و اقتدار ژئوپليتيکي را نيز هدف گرفته است. ترور شهيد محسن فخري‌زاده، دانشمند برجسته هسته‌اي و دفاعي پس از ترور شهداي هسته‌اي در 10 سال اخير  و چند ماه پس از ترور شهيد قاسم سليماني از اهدافي گسترده‌تر برخوردار است که با موجوديت و بالندگي ايران مرتبط شده است. اين ترور نشان داد که کاملاً حساب‌شده و با برنامه‌ريزي قبلي براي دستيابي به چند هدف طراحي و اجرا شد: ۱: به هم زدن آرامش رواني جامعه، نااميد کردن مردم از دستيابي به پيروزي و به عقب راندن فشار حداکثري؛ ۲: ايجاد سردرگمي در استراتژي ايران و واداشتن به بازي در زميني که دشمن طراحي کرده و سناريوهاي پي‌ در پي را در آن دنبال مي‌کند...
۳: برهم زدن امنيت منطقه و پيشبرد اهداف ايران‌هراسي و گرفتن امتياز از صاحبان منابع نفتي در خاورميانه و توسعه‌طلبي بي‌سروصدا با شکستن مقاومت در منطقه؛ ۴: به هم خوردن فضاي امنيت جهاني با توجه به تغييرات احتمالي آتي در سياست‌هاي بين‌المللي در صورتي که جهان پساترامپيسم به دنبال نظمي جديد و احتمال جهاني کم‌ تنش‌تر باشد که بازندگان اصلي اين مسأله رژيم صهيونيستي يا برخي حاکمان منطقه‌اي بودند که با هدف به ثمر ننشستن حقانيت و ايجاد فرصتي براي احقاق حقوق ملت ايران دست به کار شدند. اين ترور، منطقه‌اي ناامن و جهاني آشوب‌زده را دنبال مي‌کند. فضاي بين‌الملل بعد از ترامپيسم به نوعي به نفع آينده جمهوري اسلامي است و اين ترور ايجاد منطقه‌اي بهم‌ريخته، تشديد کينه‌توزي‌ها و برهم زدن آرامش جهاني پساترامپي را دنبال مي‌کند.
اينکه دشمن با ددمنشانه‌ترين نحوه و ابزار دست به ترور مي‌زند و در کمين سرداران ما چه در بغداد و چه در دماوند نشسته تا انتقام خود را از شکست در عرصه فشار حداکثري و ايجاد نارضايتي اجتماعي بگيرد، نشان مي‌دهد ايران در رسيدن به اهداف صلح‌آميز خود در مسير موفقي قرار گرفته است. چون دشمن نه در عرصه مذاکره توان هماوردي با ما براي دستيابي به اهداف خود را دارد - ترامپ پيش‌تر اعتراف کرده بود ايران هيچ مذاکره‌اي را نباخته است - و نه توان جنگيدن با ما را. پس با تروريسم دولتي به ميدان مي‌آيد. ترور سردار شهيد قاسم سليماني و شهيد محسن فخري‌زاده، که قرباني تروريسم دولتي شدند، خود گواه آشکار ضعف و زبوني دشمناني است که عرصه را باخته‌اند و به مدد آدمکشان و انفجار و ترور مي‌خواهند به تصور خودشان مسير اقتدار و توسعه ايران را فقط کُند کنند. تاريخ انقلاب در ۴۰ سال اخير اما نشان داده که نتيجه کاملاً معکوسي نصيب آنان مي‌شود. اين ترورها نه تنها به انشقاق اجتماعي نمي‌انجامد که يکي از عوامل انسجام جامعه و وحدت حول محکوميت تروريست‌ها و پاسداشت شهيد مي‌شود. با اين حساب تروريست‌ها در پي چه هستند؟
انگاره‌هاي جامعه‌شناسي تروريسم هدف از اين نوع ترورها را «ايجاد تغيير» يا «تحت تأثير قرار دادن جدي جامعه» مي‌داند. يعني با هدف قرار دادن چهره‌هاي کليدي - از شهيد بهشتي و رجايي گرفته تا سردار سليماني و فخري‌زاده - درصدد اين هستند که به خيال خام خود روند توسعه و رشد و نمادهاي اقتدار را تغيير داده و مسير را آهسته‌تر کنند و بيشتر از آن به هدف غايي خود يعني تأثير بر روان جامعه برسند. اين فقط ترور يک دانشمند نيست زيرا تروريسم دولتي بخوبي مي‌داند که پيشرفت‌هاي ايران ديگر متکي به فرد نيست. شهيد فخري‌زاده و نمونه‌هاي آن بنيانگذار مسيرهاي افزايش توان دفاعي و پيشرفت علمي ما بودند. خدمت واقعي فخري‌زاده، بازتوليد ده‌ها دانشمند جواني است که حتي با انگيزه و نيرويي بيش از او براي پيشرفت علمي ايران مصمم‌اند. آنها هم مي‌دانند با ترور يک دانشمند يا سردار بزرگ، سياست‌هاي علمي و دفاعي ايران تغيير نخواهد کرد اما از تأثيرات اجتماعي آن مي‌توانند سود برند. اينجاست که قرباني ترور بايد با هوشمندي از «ترورهاي بعدي» جلوگيري کند. ترور اول مي‌تواند به ترورهاي ديگري از جمله ترور روان جامعه و سياستگذاري صحيح و مؤثر در پيشبرد اهداف ملي بينجامد. ترور بعدي همان فضاي مشوش اجتماعي و بهره‌برداري‌هاي سياسي و تغيير جهت مسير درست اجتماعي - سياسي است که با هجمه تبليغاتي - رواني مي‌خواهند آن را خلق کنند. اگر گروه‌هاي سياسي و نهادها اجازه ندهند اين فاز به مرحله اجرا و توفيق برسد، يعني توانسته‌‌اند امواج ترور اول را خنثي و آن را در جهتي غير از خواست آمران ترور هدايت کنند. اما مادامي که امواج ترور اول تبديل به ترور رواني شد، جامعه به چنددستگي رسيد، عده‌‌اي در فضاي ايجاد شده در داخل و خارج سعي در تغيير مسير درست و اصولي جامعه کنند، دقيقاً هر دو فاز ترور به خواست و هدف اصلي خود نائل مي‌شود.

به تجربه دريافته‌ام در پي اين ترورها عمليات رواني عظيمي شکل مي‌گيرد. ابزارهاي رسانه‌اي و اظهارات مرموزانه چه به اسم کارشناسي و چه در قالب نظرات سياستمداران از جمله در دولت تروريستي، اشکال عمليات رواني پس از ترور را تشکيل خواهند داد. در اين ميان اولاً نبايد نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي تضعيف شوند ضمن آنکه اين نهادها با هوشمندي بايد به ظرفيت‌هاي مقابله با اشکال مختلف عمليات ايران‌ستيزي مجهز شوند. بدون ترديد اين توانايي در سازمان‌هاي اطلاعاتي ما وجود دارد. ثانياً نبايد در دام ربط دادن موضوع ترور به مذاکرات انجام شده در دولت مستقر يا برجام، افتاد. پديده زشت ترور دانشمندان ايراني، حتي در دوراني که مذاکرات ايران در دولت قبلي به بن‌بست رسيده بود نيز وجود داشت. اينکه شهيد فخري‌زاده، قرباني گفت‌وگو با مديرکل آژانس معرفي شود و يا برجام را عامل اين ترور بدانند، نشان از عدم توجه به عمق و ابعاد اين ترور دارد يا عده‌اي در اين شرايط سعي دارند کلاهي از اين نمد براي خود ببافند.
نظام جمهوري اسلامي چنان که در موارد پيشين نشان داد، تاريخ و جغرافياي پاسخ و واکنش را بخوبي محاسبه مي‌کند و آنگاه پاسخ مي‌دهد. چنان که در ترورهاي قبلي نشان داديم ايران کشوري نيست که با ترور بخواهند مسير تعالي و تعامل آن را تغيير دهند.
با اين نگاه من معتقدم هدف از ترور شهيد فخري‌زاده، همه آحاد جامعه و آينده ايران است. آنها خواستند با حذف ناجوانمردانه يکي از مفاخر علمي و دفاعي کشور، مسير ايران را تغيير دهند. اين راه اما با هوشمندي مردم و مسئولان و هوشياري نهادهاي تصميم‌گير محقق نخواهد شد. البته اين ترور يقيناً بي‌پاسخ نخواهد ماند اما نه در آن زماني که آنها مي‌خواهند و نه به شيوه و در جايي که انتظارش را مي‌کشند. زمين و زمان بازي را ايران تعيين مي‌کند.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar