سرمقاله اعتماد/ مشتاقان تاخیر در لغو تحریمها!

اعتماد/« مشتاقان تاخير در لغو تحريمها! » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته جعفر گلابي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
به محض اعلام رسانهاي شکست آقاي ترامپ در انتخابات امريکا همين جا به صراحت و مواکد نوشته شد که براي لغو تحريمها تا آنجا که به دست ما باشد حتي يک روز هم نبايد تاخير کنيم... دلسوزان و شخصيتها هم بر اين مهم تاکيد کردند. خوشبختانه اين موضوع بسيار مهم و استراتژيک در دو، سه روز گذشته مورد تاکيد رهبر معظم انقلاب و رييسجمهور قرار گرفت و حجت را براي مخالفان داخلي برجام تمام کرد که اگر در راه لغو تحريمها قدمي برنميدارند، حداقل از هر گونه اقدامي که بازگشت امريکا به توافق هستهاي را به تاخير بيندازد يا آن را پيچيده کند، خودداري کنند. متاسفانه در همين 20 روز حوادثي اتفاق افتاد و نشان داد که ممکن است اميدها براي کاهش تنشهاي موجود و احياي فضاي توافق را با خطر عملي مواجه کند. لغو نشست اقتصادي اروپا با ايران که فضاي رواني مثبتي ايجاد ميکرد و چه بسا در قيمتهاي ارز و سکه هم تاثير خوبي ميگذاشت و چگونگي احياي عملي برجام پس از بازگشت امريکا را رصد ميکرد و استارت مفيدي براي آغاز کار بود را بايد يک توقف بيجا و عدم موفقيت دانست که قابل جلوگيري بود و لابد اسراييل و عربستان از آن خوشحال و به برهم زدن بازي اميدوار شدند.
اما لغو تحريمها که قطعا حق مسلم ايران است و مردم به جد خواستار آنند، لوازم ضروري دارد که آشکارا بايد به آن تعهد نشان دهيم و دنيا را در رسيدن به اين هدف به اجماع نسبي برسانيم. متاسفانه بايد اذعان کنيم که ما در جلب افکار عمومي جهان به نفع خود يا به شدت بدشانسيم يا به آن اعتقادي نداريم. مثلا پس از ترور حاج قاسم سليماني توسط دولت امريکا و تشييع باشکوه ايشان فضاي داخلي و جهاني به شدت نافع ايران و حتي پاسخ انتقامجويانه تهران به امري پذيرفته شده و هنجار تبديل شد و اين واقعا کمسابقه بود که ناگهان و متاسفانه و سوگمندانه و جگرخراش هواپيماي اوکرايني ساقط شد و همه چيز تغيير کرد، ايران فضاي همدردي جهاني را به سادگي از دست داد و ترامپ را از زير فشار سنگين اقدام تروريستي خود بيرون برد! به عبارت ديگر ما نهتنها بايد حقانيت و صداقت خود را نشان دهيم، بلکه محافظت کنيم که حوادث خواسته و ناخواسته و تندرويها موقعيتمان را تضعيف نکند و دستاوردهايمان را به فنا نبرد. درست است که اخلاق و جوانمردي در مناسبات بينالمللي تعيينکننده نيستند و توازن قوا حرف آخر را ميزند ولي ايجاد فضاي رواني مثبت و پررنگ کردن نقش متعهدانه و مسوولانه يک کشور در افکار عمومي جهاني خود بخشي از سياستورزي هستند و ميبينيم که دولتهاي غربي تا چه حد در اين فضاسازيها کوشش و براي آن هزينه ميکنند. اگر بعضي از کارها کاملا مطابق قانون باشد و جانب عدالت هم در آنها رعايت شده باشد، تاخير در اجراي آنها که به قانون لطمه نميزند، در عوض چهره کشور را مخدوش نميکند، بهانه به کسي نميدهد و منافع مردم را از دسترس دور نميکند. در ديگر زمينهها هم بايد مقدمات و ضروريات و لوازم لغو تحريمها فراهم شود و بنا بر تفاهم باشد و حتي به استقبال آن برويم و نشان دهيم که در تعهدات خويش صادقيم و عهدشکنان بايد از تروريسم اقتصادي خود نسبت به يک ملت شرمگين باشند. آقاي بايدن در تبليغات انتخاباتي خود بازگشت به برجام را گنجانده بود ولي حالا آن را سخت اعلام ميکند، اما رسما اظهار ميدارد که از اولين برنامههاي صد روز اول ورود به کاخ سفيد بازگشت به معاهده آب و هوايي پاريس است. شايد اگر جمهوري اسلامي با هوشمندي و دقت و تدبير و انسجام و سرعت عملا به مديريت فضاي سياسي پيرامون برجام ميپرداخت وي ناگزير، بازگشت به برجام را هم در کنار موضوع پاريس ميآورد و آغاز راه آسانتر ميشد و اروپاييان هم به جاي امتيازخواهي مجبور به استقبال ميشدند. از لوازم روشن تاخير در لغو تحريمها که ممکن است به دست خودمان حاصل شود، ارسال پيامهاي متفاوت و متضاد به جهان در اين زمينه است. مثلا کساني که به قول آقاي ظريف به امريکا «گرا» ميدهند که با ما بهتر ميتوانيد کار کنيد يا آزادي عمل افراطيون در تاخير لغو تحريمها اثر ميگذارد و اين هيچ معنايي جز به درازا کشيدن مشقت مردم ايران آن هم در اين اوضاع کرونايي ندارد و گشايشهاي احتمالي را به تعويق مياندازد و مباين منويات رهبري هم هست. مصوبه مجلس هم ميتوانست با مشورت با دولت و شوراي امنيت ملي پخته و حاوي هماهنگي و نفيکننده برداشتهاي دوگانه باشد. در هرحال اکنون موضع کليت نظام بر ضرورت اجتناب از تاخير در لغو تحريمهاست و به دولت کنوني يا دولت آينده موقوف نيست، لذا آقاي بايدن دليل و بهانهاي براي تاخير در اجراي وظايف و تعهدات برجامي امريکا نخواهد داشت، مگر اينکه عدهاي در داخل ايران برايش دليل بتراشند و دولتهايي در خارج مجابش کنند. در همين کارزار حساس بايد نقش نفوذيها را از نظر دور نداشت که جاهلان را به تخريب منافع ملت ترغيب و روح تفاهم را زايل ميکنند و ممکن است همه را در مقابل کار انجام شده قرار دهند.