نماد آخرین خبر

سرمقاله رسالت/ فلسفه، کارکرد و صیانت از مذاکره

منبع
رسالت
بروزرسانی
سرمقاله رسالت/ فلسفه، کارکرد و صیانت از مذاکره

رسالت/ « فلسفه، کارکرد و صيانت از مذاکره » عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم سيد محمد بحرينيان است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:

يک. شايد شما هم مانند نگارنده، بارها از خواندن وقايع صدر اسلام، از کم‌خردي، خودباختگي و ضعف برخي عوام و خواص آن دوران در تشخيص بديهيات حيران شده باشيد. مثلا متعجب شده‌ايد که چگونه مسلمانان، سخنان رهبري الهي را زمين گذاشتند و به حکام جور گرويدند؛ چگونه حق و باطل برايشان آميخته شد و از تشخيص مسير درست واماندند؛ چگونه با کج‌فهمي، حجت خدا بر زمين را مجبور به صلح با اشقيا کردند و درنهايت، چگونه در ريخته شدن خون برترين و پاک‌ترين انسان‌هاي روي زمين، سکوت کردند و حتي جشن گرفتند.
 بسياري از ما با خواندن حوادث آن دوران، بر اوج مظلوميت حق و اصحابش اشک ريخته‌ايم و از شدت بسته بودن ذهن‌ها متعجب شده‌ايم. دفتر تاريخ چند صدسال اخير ايران نيز، مملو از برگ‌هايي است که ما، با خواندن آن‌ها به حال گذشتگان تأسف مي‌خوريم، غافل از آن‌که به فرمايش مولاي متقيان، «ما نيز وقايع تاريخ را همچون گذشتگان تکرار مي‌کنيم.»
دو. بهانه نگارش اين يادداشت، اصرار برخي رسانه‌ها و جريانات داخلي بر مفيدنمايي و فايده تراشي براي مذاکره با آمريکاست. کار به‌جايي رسيده که بيش از ۱۰ روزنامه، تيتر صفحه اول شماره قبل خود را به اين سخن از مقام معظم رهبري اختصاص دادند که «براي رفع تحريم‌ها يک ساعت هم نبايد تأخير کنيم»، غافل از آن‌که اين گزاره، تقطيعي از سخن اصلي است که کاملا قلب معنا کرده است؛ جمله دقيق ايشان به نقل از پايگاه اطلاع‌رساني دفتر ايشان چنين است: «رفع تحريم دست دشمن است، و خنثي ‌کردن تحريم دست ما است؛ غيرازاين است؟ ما که نمي‌توانيم خودمان رفع تحريم کنيم، دشمن بايد رفع تحريم کند اما خودمان مي‌توانيم اين تحريم دشمن را خنثي کنيم. پس اين مقدم است، اين درست است؛ بيشتر دنبال اين باشيم. البته نمي‌گويم دنبال رفع تحريم نباشيم؛ چرا، واقعا اگر بتوانيم تحريم را رفع کنيم، يک ساعت هم نبايد تأخير کنيم. البته چهار سال است تأخير شده [يعني] از سال ۹۵ بنا بوده همه تحريم‌ها يک‌باره برداشته بشود [امّا] تا الآن نه‌فقط برداشته نشده، زياد هم شده. تأخير شده [امّا] اگر بتوانيم با روش درست، عاقلانه، با روش اسلامي و ايراني، با روش عزتمندانه تحريم را برطرف کنيم، بايد برطرف کنيم. اما به اين نينديشيد؛ عمده به خنثي کردن تحريم بينديشيد که دست شما است و شما مي‌توانيد اين کار را بکنيد. و دنبال کنيد، با همديگر کارکنيد، تلاش کنيد؛ اين توصيه من است.»
 اين از اصول اوليه روزنامه‌نگاري و فعاليت رسانه‌اي است که عنوان مطلب، بايد در تناسب مفهومي با متن باشد. اينکه مدعيان اخلاق و سواد رسانه‌اي، چگونه از محتوايي ضد مذاکره و مبتني بر نگاه به داخل و خنثي‌سازي تحريم، تيتري در ضرورت مذاکره و نگاه به خارج انتخاب کرده‌اند، حقيقتا جاي تعجب است. اين در حالي است که معظم له صراحتا تلاش براي خنثي‌سازي تحريم‌ها را از تلاش در جهت رفع تحريم تفکيک کرده و اولويت را به خنثي‌سازي تحريم داده‌اند.

سه. سال‌هاست که دلسوزان، از بي‌فايده بودن و بلکه مضر بودن مذاکره با آمريکا سخن گفته‌اند و جاي تأسف است که اين سخنان، حتي پس از ترور سردار حاج قاسم سليماني نيز ادامه يافته است، اين يعني هنوز عده‌اي که برخي از آن‌ها ازجمله زمامداران و تصميم گيران کشورند، به مذاکره با غرب براي بهبودي اوضاع داخل اميد دارند. شايد لازم باشد مجموعه استدلال‌هاي اخير پيرامون بي‌فايده بودن اتکا به خارج براي حل مشکلات داخل، به‌طور اجمالي مرور شود:
الف. مسئله اول، در ضرورت و فلسفه مذاکره است. ما چرا به دنبال مذاکره هستيم؟ ما مي‌خواهيم با مذاکره، بر صلح‌آميز بودن فعاليت‌هاي هسته‌اي کشور تأکيد کنيم تا مشکلاتمان در حوزه تبادلات اقتصادي، فروش نفت، روابط بانکي و مسائلي ازاين‌دست حل‌شده يا حداقل کم شود، اما نگاه طرف مقابل به مذاکره چيست؟ او حس مي‌کند فشارهايش در حوزه اقتصاد جواب داده و ايران را به‌پاي ميز مذاکره کشانده است، يعني هرچند ما از روي منطق و به خواست خود، به مذاکره روي آورده‌ايم، طرف مقابل، چنين مذاکره‌اي را نتيجه فشار حداکثري خود مي‌داند و طبيعتا تلاش مي‌کند تا با شل و سفت کردن پيچ تحريم‌هايي که خود وضع کرده با کشورمان بازي کند. اين روشن است که طرف مقابل، گرايش ما به مذاکره و امتياز گيري از ما را نتيجه فشارهاي خود بداند و اين مسلم است که هيچ‌کس، مهره اصلي و ابزار امتياز گيري خود از حريف را هيچ‌گاه کنار نمي‌گذارد. اين يعني حتي اگر براي دوره‌اي کوتاه، از فشار تحريم‌ها بکاهد، تنها براي شرطي کردن رفتار مسئولان کشور هدف و محتاج کردن بيشتر آن‌ها به مذاکره و واگذاري امتيازات بعدي است. بنابراين روشن است که پس از دوره کوتاه کاهش تحريم، موجي از فشار و تحريم‌هاي جديد وضع شود، همان‌طور که تجربه سال‌هاي اخير جمهوري اسلامي و بسياري از کشورهاي ديگر دنيا، اين اصل اساسي را تأييد کرد. پيش‌ازاين، تشريح و تفصيل اين استدلال را در مقاله‌اي با عنوان «به ترکيب برنده دست نمي‌زنند» نگاشته‌ام. طرف آمريکايي و اروپايي، ترکيب افزايش تحريم، تشديد فشار در عرصه بين‌الملل و مذاکرات دوجانبه و چندجانبه به ايران را ترکيبي برنده مي‌داند و طبيعي است که آن را تغيير ندهد.
ب. مسئله دوم، کارکرد مذاکره است. مذاکره، تلاشي براي رفع تحريم است و رفع يا تشديد تحريم به دست وضع‌کننده تحريم‌هاست. اين روشن است که تحريم، بر اقتصاد جامعه و معيشت عموم مردم تأثير مي‌گذارد. اگر دولت کشوري، با ورود به جزئيات مذاکره، مردم خود را نسبت به کم‌وزياد شدن شدت تحريم‌ها، شرطي کند، عملا فرصتي در اختيار آن قدرت خارجي قرار داده تا با راه انداختن بازي« تحريم – رفع تحريم»  و جنگ رواني و رسانه‌اي، به رفتار مردم شکل دهد و روي رفتار جمعي مردم، اثر بگذارد. مثلا براي اکثريت مردم اين‌طور جا بيندازد که اگر زندگي راحت‌تري مي‌خواهيد، بايد به يک جريان خاص رأي دهيد. هيچ‌چيز براي قدرت‌هاي خارجي به‌اندازه ارتباط بي‌واسطه با اذهان و افکار مردم کشورهاي هدف که اصطلاحا ديپلماسي عمومي خوانده مي‌شود مهم و مؤثر نيست. اين يعني اگر دولت کشوري در ماجراي تحريم و مذاکره، بازي بخورد، عملا فرصتي در اختيار حريف گذاشته تا مستقيما به افکار مردم آن کشور جهت دهد. در قضاياي اخير لبنان، آمريکا به‌عنوان عامل اغلب شرارت‌ها در گوشه و کنار جهان و  فرانسه به‌عنوان بازيگر سنتي لبنان، تلاش کردند تا براي مردم اين کشور طوري جا بيندازند که عامل نابساماني‌ها و سختي زندگي آن‌ها، حمايت از جريان مقاومت است. در اينجا اگر حاکميت در پازل غرب عمل کند، عملا به جنگ ادراکي خارجي عليه مردم خود کمک کرده است. خارجي‌ها بدشان نمي‌آيد که در ايران اسلامي نيز، بتوانند با تأثيرگذاري بر افکار و استفاده از ابزار مذاکره و تحريم، بر نتايج انتخابات و حوادث گوناگون تأثير بگذارند. دقيقا به همين دليل است که مي‌گوييم مذاکره، نه‌تنها در رفع تحريم‌هاي اقتصادي در طولاني‌مدت بي‌تأثير و بي‌فايده است، بلکه به دليل کشيده شدن به فاز سياسي و اجتماعي، مضر هم هست، چراکه موجب خدشه به مردم‌سالاري و امنيت ملي مي‌شود.
پ. مسئله سوم، صيانت از نتايج مذاکرات است. دنيايي که ما در آن زندگي مي‌کنيم، دستگاه قضايي جهاني و عادلي ندارد و نمي‌تواند هم داشته باشد، چراکه عمده سازمان‌هاي جهاني، مولود جنگ‌هاي بزرگ هستند و برندگان آن جنگ‌ها، در رأس و صدر سازوکارهاي جهاني نشسته‌اند. اين يعني اگر شما با چند ابرقدرت زورگو به توافقي دست‌يافتيد و پس از چندي، طرف مقابل به توافق پايبند نماند، هيچ ابزاري براي استيفاي حق وجود ندارد. سازمان‌هاي جهاني و اتحاديه‌هايي که در حمله جنگنده‌هاي اسرائيلي به يک روستا و قتل‌عام ده‌ها زن و کودک، تنها دو طرف درگير را به آرامش دعوت مي‌کنند، در ترور دانشمند هسته‌اي ما سکوت مي‌کنند، اما عليه مجازات يک جاني که در شبکه‌هاي اجتماعي، آموزش جنگ شهري مي‌دهد بيانيه صادر مي‌کنند و عربستان سعودي را به رياست کميسيون حقوق بشر مي‌گمارند، چگونه مي‌توانند مرجعي براي حل اختلافات باشند. نتيجه اين است که اگر توافقي همچون برجام نقض شد، جز صدور چند بيانيه و مصاحبه کاري از دست ما برنمي‌آيد. حتي اگر تحريم جديدي وضع شد که ايران آن را ناقض برجام و طرف‌هاي غربي در چارچوب برجام دانستند، مرجعي براي تفسير اين دو برداشت وجود ندارد. اين همان سخن مقام معظم رهبري است که توافق هرچند روي کاغذ متوازن باشد، در مقام عمل به نفع طرف‌هاي زورگو تفسير مي‌شود و تا زماني که ما با خنثي‌سازي تحريم و توليد قدرت داخلي، منطقه‌اي و جهاني، در موضع برابر با حريف قرار نگرفته‌ايم، گريزي از اين آسيب نيست.
ت. نکته پاياني، تجربه ما و برخي کشورهاي جهان در مذاکره با آمريکا و تلاش براي دفع دشمني از طريق مذاکره است. بازي جمهوري‌خواه و دمکرات دهه‌هاست که در جريان است و بازي خوردن از اين رفت‌وآمدها اوج سادگي است. خون دانشمندان ما در هر دو دوره به‌ناحق بر زمين ريخته شده و اين قابل‌گذشت نيست. تجربه سه سال مذاکرات برجام و چهار سال نتايج آن نيز در پيش چشمان ماست. ما نيز در برابر دوراهي روشني هستيم، يا همچون فرمايش اميرمومنان، از تاريخ عبرت مي‌گيريم و آزموده را دوباره نمي‌آزماييم و يا مايه عبرت آيندگان خواهيم شد. خدا کند که فرزندان ما، زماني که تاريخ اين سال‌ها را مي‌خوانند به حال عوام و خواص ما تأسف نخورند.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره