نماد آخرین خبر

سرمقاله جوان/ کلاهبرداری سیاسی با مغلطه نظامیان و انتخابات 

منبع
روزنامه جوان
بروزرسانی
سرمقاله جوان/ کلاهبرداری سیاسی با مغلطه نظامیان و انتخابات 

روزنامه جوان/ « کلاهبرداري سياسي با مغلطه نظاميان و انتخابات » عنوان سرمقاله مديرمسئول روزنامه جوان، عبدالله گنجي است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:  


چند ماهي است رسانه‌هاي غرب و طيفي از اصلاح‌طلبان نسبت به حضور نظاميان در عرصه انتخابات رياست‌جمهوري هشدار مي‌دهند و آن را خطرناک مي‌دانند. نگارنده نه درصدد حمايت از حضور نظاميان است نه حضور غيرنظاميان، اما هدف از نگارش اين وجيزه استدلال در جهت روشن شدن نوعي کلاهبرداري سياسي و حقه‌بازي پنهان است.

تبليغ حضور نظاميان در انتخابات همان‌قدر گمراه‌کننده است که واگذاري خزر به روسيه يا کيش به چين گمراه‌کننده است. چرا؟ مگر نظاميان مي‌توانند با هويت خود وارد انتخابات شوند؟ مگر کسي مي‌تواند بدون تشريفات قانوني کانديدا شود؟ اگر در محفلي خصوصي از هشدار‌دهندگان بپرسيد آيا نظاميان مي‌توانند وارد انتخابات شوند؟ حتماً خواهند گفت بله، اگر لباس از تن درآورند و خود را در معرض انتخاب ملت قرار دهند، مانعي ندارد. حال سؤال اين است که مگر راه ديگري براي ورود يک نظامي به انتخابات وجود دارد؟ حرکت اعتراضي-روشنفکري- اصلاح‌طلبي از مدل برخورد با صداوسيما براي نظاميان استفاده مي‌کنند. از يک طرف سال‌ها مي‌گويند صداوسيما مخاطب ندارد و در عين حال اگر برنامه‌اي پخش شود که نمي‌پسندند فرياد برمي آورند که صداوسيما به کجا مي‌رود؟ اينجا مي‌گويند مردم به نظاميان رأي نمي‌دهند و از سوي ديگر احساس خطر مي‌کنند و سازوکار حقوقي ورود نظاميان به انتخابات را نيز مخفي مي‌کنند. بدون ترديد منظور آنان از نظاميان سپاهيان است، چه سپاهياني که قبلاً در سپاه بوده‌اند و چه آنان که بخواهند اکنون استعفا دهند و وارد انتخابات شوند. خوشبختانه هردو طيف از نسل اول سپاه هستند. درست است که به جهت حقوقي نظامي‌اند، اما از جهت رفتار و منش کمتر کسي سپاهيان را نظامي به معني عرفي آن مي‌داند. امام به آنان «نظاميان» نمي‌گفت. براساس آنچه از امام به‌صورت مکتوب مانده است، به سپاهيان مي‌گفت، شما «سالک و موحد»، «مجاهد في‌سبيل‌الله»، «پرچم‌داران عزت مسلمين»، «سپر حوادث کشور»، «همسنگر شهيدان»، «پيشکسوتان جهاد و شهادت» و... هستيد، اما اطلاق نظاميان و احساس خطر از حضور آنان دو منشأ دارد؛ اول کينه از سپاه به خاطر ناکام‌سازي بسياري از فتنه‌هاي براندازانه و دوم عدم اعتماد به سازوکار حقوقي انتخابات که در سال ۸۸ به واضح‌ترين وجه آن را ثابت کرده‌اند. البته سپاهيان و نظامياني نيز بوده‌اند که اکنون بسيار شيک لباس اصلاح‌طلبي پوشيده و اگر بخواهند وارد عرصه شوند، هرگز آن هويت مورد بازخواني قرار نخواهد گرفت. مثلاً آقايان مبلّغ و اصغرزاده سپاهي نبودند؟ آيا اصغرزاده بعد از فتح لانه جاسوسي به فرماندهي سپاه قزوين منصوب نشد؟ اما اکنون چنان مشي مي‌کنند که گويي نظامي‌گري امري زشت و نکوهيده است و امثال روحاني نيز کساني را که ۸۰، ۹۰ ماه به فرمان امام جنگيده بودند، با واژه «سرهنگ» بازنمايي مي‌کرد که گويي يک جنايتکار و هيتلرصفت رقيب وي است. اين در حالي است که خود براي نظامي‌گري مدال فتح گرفته است. اگر سال‌ها تبليغ کرده‌ايد که نظاميان رأي نمي‌آورند، خب بگذاريد بازهم رأي نياورند و ساز و کار حقوقي انتخابات را کنکاش کنيد که آيا طبق قانون حضورشان در انتخابات امکانپذير است يا خير؟ اصولاً چرا به قانون انتخابات درباره کساني که با هويت نظامي مي‌خواهند وارد انتخابات شوند توجه نمي‌شود؟ چون حرفي براي گفتن نمي‌ماند. منتقدان و مغرضان مبتني بر کليشه‌هاي کلاسيک غربي، دموکراسي و نظامي‌گري را متعارض مي‌دانند و دموکراسي را راديکال‌تر از سرزمين مادري آن مطالبه مي‌کنند. جان مک‌کين، رقيب اوباما و پدرش نظامي بودند، وزيرخارجه کلينتون هم نظامي بود، اما کسي در مهد دموکراسي مدنظر شما احساس خطر نکرد. سخت معتقدم هشداردهندگان به حضور نظاميان با نظامي به ماهو نظامي مشکل ندارند، با سپاهيان مشکل دارند که با وارونه‌سازي نيت نفاق‌آلود خود آن را پنهان مي‌کنند. براي روشن شدن کينه پنهان غرض‌ورزان از يکي از فرمايش‌هاي امام وام مي‌گيرم. در سال ۱۳۶۷ و در سالگرد حج خونين ۱۳۶۶ که آل‌سعود و اذنابشان علت آن حادثه تلخ را حضور نظاميان در حج دانسته بودند، امام به ميدان آمد و فرمود: «زائراني را که به عشق زيارت مرقد پيامبر و حرم امن الهي به حجاز رفته‌اند به لشکرکشي و تشکل براي تصرف کعبه و آتش زدن حرم خدا و تخريب مدينه پيامبر متهم مي‌نمايند و دليل و مدرک اين کار را حضور پاسداران و نظاميان و مسئولين در حج ذکر کردند. آري در منطق آل‌سعود، نظامي و پاسدار کشور اسلامي بايد با حج بيگانه باشد. آنان را چه به حج، آنان بايد به فرنگ بروند». 


حال مي‌گويند پاسداران را چه به اينکه خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهند؟ آنان بايد در پادگان و سر مرز باشند، بايد در مرز پاکستان و کردستان و عمق جهان اسلام کشته شوند تا ما به آن‌ها نگوييم «سرهنگ» اگر امنيت حضور ما در قدرت را فراهم کنند، آن‌وقت شايد آنان را به‌عنوان بخشي از ملت به رسميت بشناسيم.

کساني که در دوران تحريم عرصه عمراني کشور را با سيلي به صورت خود سرخ نگه داشتند و سنگر تلاش را ر‌ها نکردند و از بنزين و گازوئيل و پالايشگاه خودکفايمان کردند، در مدل دموکراسي غربي راهي به انتخابات ندارند، چون از فرداي انتخابات تانک و توپ را در ميدان‌هاي اصلي شهر و پارکينگ رياست‌جمهوري مستقر مي‌کنند! از مدعيان دموکراسي که سال‌ها عمل شوراي نگهبان را توهيني به شعور و انتخاب مردم معرفي مي‌کنند بايد پرسيد مگر نه آن است که براساس چارچوب فکري شما هر کس مورد اقبال مردم قرار گيرد فصل‌الخطاب است و مگر نمي‌گوييد مردم رشيد هستند و قيم نمي‌خواهند. حال فرض کنيد مردم نظاميان را انتخاب کردند؟ شما از چه ناراحتيد و از چه جايگاهي سخن مي‌گوييد؟ خوب است قدري براي رفع تعارضات و اغتشاشات ذهني خود وقت بگذاريد. تاکنون بين تخريب اين جماعت _ چه تخريب فردي و چه نهادي و سازماني_ و تحريم‌هاي امريکا همبستگي کاملي وجود دارد و ممکن است با همين همگرايي با انتخابات ما مواجهه و آن را عملي تشريفاتي قلمداد کنند. نکته‌اي که بايد همه از خود بپرسند اين است که چرا افرادي که در تراز انتخابات رياست‌جمهوري شناخته مي‌شوند، عمدتاً در دل سپاه رشد و نمو يافته‌اند؟ آيا مديرپروري زمين حاصلخيز سپاه نبايد براي مدعيان ايران _ نه حتي اسلام_ افتخارآفرين باشد؟ اگر حاج قاسم امروز زنده بود و مي‌خواست وارد عرصه انتخابات شود تهديد بود؟ آيا او يک نظامي بود؟ آيا همگان او را عارف، سالک، ديپلمات، سياستمدار، استراتژيست و جامع‌الاطراف نمي‌دانند؟ اگر وارد انتخابات مي‌شد، سرهنگي مقابل يک روشنفکر غرب‌رفته محسوب مي‌شد؟ با مخفي کردن قانون انتخابات که به نظاميان اجازه ورود به عرصه را مي‌دهد به کلاهبرداري سياسي مشغول شده‌ايد و بدا به حال شما. براي اثبات خويش الزام خود به سياست‌هاي کلي نظام و انديشه امام را ثابت کنيد، اين سنت الهي است که هيچ‌کس با نفي ديگران نه به بلوغ مي‌رسد و نه ديده مي‌شود. اگر به اين باور داريد که حقوقدان‌هاي امروزي، ديروز در لباس سرهنگ مدال فتح و نصر گرفته‌اند، اجازه دهيد همان‌گونه که افرادي از واشنگتن، پاريس، لندن، نياوران، اقدسيه، کامرانيه و ديباجي و... اجازه دارند خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهند، افرادي نيز از شلمچه، فکه، چزابه، و طلائيه نيز در کنار آنان باشند. قضاوت هم با مردم است.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar