تصرف غلط در زبان
اعتماد/متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در اخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
از تيتر دو کلمهاي «شاه رفت» به «ظريف ترامپيد» رسيديم
به نظر ميرسد قانون مطبوعات کشور علاوه بر نقصهايي که در آزادي بيان دارد از نقص ديگري نيز رنج ميبرد. اين نقص بيتوجهي اين قانون و به تبع آن مطبوعات به زبان و ادبيات فارسي و حفاظت از آن است تا جايي که هيچ اشارهاي در قانون مطبوعات به تخريب زبان فارسي نشده است. اين موضوع وقتي ملموستر ميشود که ببينيم تحت عنوان ظرافت در استخراج تيتر جذاب و حرکت به سوي تيترهايي با تعداد کلمه کمتر واژههاي فاقد معنا در صفحه اول و با فونت درشت جاي ميگيرد. زماني روزنامهنگاران در اوج روزهاي انقلاب 1357 چنان ظرافت به خرج دادند تيترهاي «شاه رفت» و «امام آمد» به عنوان ماندگارترين تيترها به تاريخ مطبوعات ايران راه پيدا کردند. اهميت استخراج تيتر مبحثي شد که مرحوم حسين قندي را به مرد تيترهاي ايران يا سلطان تيتر مطبوعات ايران لقب داد و او به همين دليل صاحب سبک خاصي در مطبوعات شد. اينک دو کلمههايي با فونت درشت در صفحه اول روزنامهاي جاي ميگيرند که نگراني درباره آينده تيترزني در مطبوعات و چشمانداز زبان و ادبيات فارسي را عميقتر کرده است.
يکي از روزنامههاي منتسب به نواصولگرايان مدتي است سعي در به کاربردن تيترهاي دوکلمهاي با مفاهيم خاص دارد اما پيشتر وقتي به اين شيوه استخراج تيتر خرده گرفته شد، سردبير و مسوولان اين کار، آن را هنر خود در ساخت تيتر عنوان کردند. جالب اينجاست که سردبير پيشين يکي از روزنامههاي قديمي اصولگرايان که علاقهاي به اظهارنظر درباره عملکرد روزنامه وطنامروز نداشت،گفت: «مگر انتظار ديگري از اين روزنامه داشتهايد؟» فارغ از آنکه اين شيوه تيترزني به خدمت چه هدفي قرار گرفته است، نکته قابل تامل اثر آن در حرفه روزنامهنگاري و نقشش در آسيب به زبان و ادبيات فارسي است. شايد وقتي اين روزنامه از تيتر «خبر مرگش» استفاده کرد،تاثير اين کار بر مقوله «منافع ملي» بيش از هر چيز مورد توجه قرار گرفت. اينک و با انتشار تيتر «ظريف ترامپيد» علاوه بر موضوع نقش اين تيترها بر مقوله «منافع ملي» اين پرسش مطرح است که آيا رسانه در قبال زبان و ادبيات فارسي که زبان رسمي کشور است، مسووليتي ندارد؟ با اين حال همچنان اساتيد روزنامهنگاري ترجيح دادهاند که در قبال اين شيوه رفتاري در سردبيري و مديريت روزنامه وطنامروز ابراز نظر نکنند. عباس عبدي، روزنامهنگار و رييس هيات مديره انجمن صنفي روزنامهنگاران استان تهران نيز اظهارنظر درباره اثر اين تيتر بر زبان و ادبيات فارسي را به متخصصان اين حوزه سپرد و در عين حال در تحليل اين رفتار روزنامه وطنامروز گفت: تيتر «ظريف ترامپيد» و تيترهاي مشابه آن را ميتوان از منظر زبان فارسي و اصول حرفهاي ژورناليستي بررسي کرد و بد نيست که کارشناسان و صاحبنظران در اين موضوع ابراز نظر کنند اما آنچه اکنون در ارتباط با اين تيتر حائز اهميت است، بحث زبانشناختي نيست. اين تيتر تنها حاکي از يک امر است: خشم از راي نياوردن ترامپ. اين تيتر نشان ميدهد که آرزوي عدهاي براي رايآوردن ترامپ بر باد رفته است و آنها حالا نعل وارونه ميزنند و به اين شکل خواسته نامشروع و قبيح خود را وارونه جلوه ميدهند. اينها همانهايي هستند که شب و روز دعا ميکردند تا ترامپ راي بياورد تا نانشان در روغن باشد اما چنين نشد.
عبدي همچنين درباره واکنش به اين رفتار روزنامه ياد شده، افزود: اما آنچه اين تيتر را تاسفبار ميکند، تبعيض ساختاري پنهان در پشت آن است. اين تيتر نشان ميدهد افرادي هستند که ميتوانند عليه هر کسي، هر چيزي را که ميخواهند بگويند و بنويسند، اما نه ميتوان از آنها سوال و نه شکايت موثري کرد. در مقابل، اگر ماجرا برعکس باشد و عليه عده معدودي در جناح مقابل نکتهاي گفته شود، مثلا گفته شود که اسبشان يابوست، شکايتها به صف و صلابهکشي آغاز ميشود. اين تبعيض مهمترين نکته اين تيتر است. سعيد خطيبزاده، سخنگوي وزارت امور خارجه نيز که از ايسنا بازديد ميکرده در پاسخ به پرسش اين خبرگزاري درباره تيتر «ظريف ترامپيد» تحليل اين رفتار را به اهالي رسانه سپرده و گفته است: بايد از اهالي رسانه پرسيد و آنها بهترين افرادي هستند که بگويند اين چه سبک روزنامهنگاري است که از چنين ادبيات سخيف و مهملي در آن استفاده شده و آيا حتي پايينترين استاندارهاي رسانهاي در اين تيتر هتاکانه رعايت شده است؟ او اين شيوه رفتاري را سوءاستفاده از رسانه در راستاي لمپنيسم توصيف کرد و افزوده است: قلم جايگاه سوگند پروردگار است که متاسفانه برخي اينچنين در خدمت مقاصد دون سياسي خود استفاده ميکنند. اين اقدامات تفرقهافکنانه و وحدتشکنانه است.
در عين حال انتقاد از رفتار روزنامه وطنامروز در استخراج تيترش در فضاي توييتر واکنشهايي هم در پي داشت. از جمله محمد آقازاده، روزنامهنگار پيشکسوت در توييترش نوشت:«روزنامهنگاران اصلاحطلب به جاي مبارزه با سانسور و بسط آزادي نقد از دستگاه قضايي ميخواهند چون يک روزنامه از ظريف انتقاد کرده با آن برخورد کنند و اگر اين مساله انجام شود فردا انتقاد هرکس ممنوع ميشود. با اين روزنامهنگاران خواهان سانسور، چرا رسانهها نميرند؟» او البته در جايي ديگر در واکنش به اين تيتر در توييتر نوشت:«تيتر عليه ظريف بيش از آنکه توهين باشد، بيمعناست و تصرف غلط در زبان است، ظريف ترامپيد، اين يد اضافه با هر معنايش در دهخدا معنا نميدهد و بيشتر خود افشاگري روزنامه است.» شايد همين موضوع يک رسانه واژهاي بيمعنا را وارد ادبيات رسمي ميکند،پرسش اصلي است که بايد از اهالي رسانه پرسيد.کساني که براي گرفتن امتياز روزنامه هيچ الزامي به زبان و ادبيات فارسي ندارند.گرچه گرفتن مجوز روزنامه حتي نيازمند دانستن قانون مطبوعات نيست، اما اين قانون نيز هيچ اشارهاي به اهميت توجه رسانه به زبان و ادبيات فارسي نکرده است.
اگر قانون مطبوعات را مرور کنيد، در ماده 2 آن وقتي به توصيف رسالت مطبوعات اشاره شده هيچ تاکيد بر اهميت دادن به زبان فارسي نشده است. بنابراين وطنامروز عملا کاري خلاف قانون نکرده است! گويي مطبوعات اجازه دارند واژههاي بيمعنا و نامربوط بسازند و آن را با رسمالخط رسمي کشور وارد ادبيات رسمي کنند. اينجا اين پرسش مطرح ميشود که پس آن بودجه قابلتوجهي که فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي براي 3 وظيفه خود ميگيرد چه کاربردي دارد؟ براساس آنچه در وظايف اين فرهنگستان قيد شده «برنامهريزي و مديريت واژههاي بيگانه وارد شده به زبان فارسي و همسنگيابي براي آنها»، «کمک به استانداردسازي مفهومها و اصطلاحات» و «سازماندهي وضعيت واژگان بيگانه در گستره زبان فارسي و مصوب کردن فارسي آنها» از جمله کارکردهايي است که براي آن بودجه دريافت ميکنند. اينجا نيز وظيفهاي در مراقبت از زبان فارسي ديده نميشود. جالبتر آنکه در قانون اساسي نيز هيچ اشارهاي به آنچه ميتواند موجب تخريب زبان و ادبيات فارسي شود نشده است. در اصل پانزدهم قانوني اساسي آمده است: «زبان و خط رسمي و مشترک مردم ايران فارسي است. اسناد و مکاتبات و متون رسمي و کتب درسي بايد با اين زبان وخط باشد ولي استفاده از زبانهاي محلي و قومي در مطبوعات و رسانههاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس در کنار زبان فارسي آزاد است.»
حال اگر به رسالتي که مطبوعات در نظام جمهوري اسلامي برعهده دارد و در ماده دوم قانون مطبوعات به آن اشاره شده توجه کنيم، ميبينيم هيچ نقشي براي مطبوعات در توجه دادن به زبان رسمي کشور نشده است. بندهاي اين ماده از قانون مطبوعات اين موارد را برشمرده است:«الف - روشن کردن افکار عمومي و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم در يک يا چند زمينه مورد اشاره در ماده 1. ب - پيشبرد اهدافي که در قانون اساسي جمهوري اسلامي بيان شده است. ج - تلاش براي نفي مرزبنديهاي کاذب و تفرقهانگيز و قرار ندادن اقشار مختلف جامعه در مقابل يکديگر مانند دستهبندي مردم براساس نژاد، زبان، رسوم، سنن محلي و... د - مبارزه با مظاهر فرهنگ استعماري(اسراف، تبذير، لغو، تجملپرستي، اشاعه فحشاء و...) و ترويج و تبليغ فرهنگ اصيل اسلامي و گسترشفضايل اخلاقي. هـ- حفظ و تحکيم سياست نه شرقي و نه غربي.»
اين پرسش که چرا يک رسانه رسمي با رسمالخط رسمي کشور اقدام به ساخت واژگان بيمعنا ميکند درحالي مطرح است که برخي کاربران توييتر-که به نظر ميرسد همسو با سازندگان تيتر روزنامه وطنامروز بودهاند- سعي در عاديسازي آن در توييتر با هشتگسازي آن کردند و به وزير امور خارجه کشور و مقوله مذاکره را مورد هجو و توهين قرار دادند.