رواج بیفرهنگی و بیاخلاقی در عرصه سیاست
اعتماد/متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
«تلويزيون معمولا از نظر اخلاقي و حقوقي اين حق را به خود ميدهد که در مورد ساير جريانهاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي کشور، هر آنچه را که بخواهد بگويد و گاهي حتي پا را از دايره اخلاق و قانون فراتر بگذارد.» اين تحليل «کامبيز نوروزي» حقوقداني است که اهالي رسانه او را به سبب آموزش حقوق مطبوعات و رسانه خوب ميشناسند. موضوع بحث توهين يا خروج از اخلاق يک مساله است و موضوع تبعيض بين کساني که چنين کنند يک مساله ديگر. براي مثال پرسش اين است که اگر نسبت به يکي از سران قواي ديگر که از جنس سياسي در اصولگرايان طبقهبندي ميشوند چنين حرفي امکان انتشار ميداشت و اگر ميداشت عواقب آن چه بود؟ پرسش بعدي اين است که اگر يک منتقد جريان اصولگرايي چنين حرفهايي ميخواست بزند امکانش را داشت يا در صورت بيان چه عواقبي ميداشت؟سالها قبل وقتي مطبوعات دوم خرداد تازه متولد شده بودند در جلسه خبري با رييس قوه قضاييه وقت يکي از زنان خبرنگار سوالي از رييس قوه قضاييه پرسيد که در همان جلسه با اين جمله مواجه شد «از همين الان بدانيد که تحت تعقيب قضايي هستيد.» اين واکنش به طرح يک سوال بود و نسبت دادن افترا به يک شخص. موارد متعدد ديگري هم داشتهايم که افراد صرفا به سبب طرح انتقادات خود از مسوولان حکومتي با ديدگاه اصولگرايي مورد تعقيب قضايي قرار گرفتهاند. چيزي که نوروزي درباره اين تبعيض در مواجهه با انتقادکننده ميگويد: نکته قابل توجه ديگر اين است که بهزعم من، عبارتي که از سوي اين فرد به کار برده شده است، در معناي حقوقي آن، توهين تلقي نميشود يا لااقل من آن را از منظر حقوقي توهين نميدانم. لفظ، لفظ ناشايستي است، عبارتي است که در قاموس فردي با ادعاي داشتن شخصيت فرهنگي و علمي نميگنجد. يک شخصيت فرهنگي و علمي هيچوقت در يک گفتوگوي علمي از چنين عبارات مبتذل و سخيفي استفاده نميکند. مشکل آنجاست که بيفرهنگي و بياخلاقي در عرصه سياست در ايران رواج پيدا کرده است.» مشروح ديدگاههاي اين حقوقدان را در ادامه ميخوانيد.
صحبتهاي عضو هيات علمي پژوهشگاه فرهنگ انديشه اسلامي در برنامهاي زنده خطاب به رييسجمهور اين پرسش نه چندان تازه را پيش آورده است که اگر در برنامهاي زنده در تلويزيون، فردي از جناح سياسي مقابل با چنين الفاظي مورد اهانت قرار ميگرفت، واکنشها يکسان بود يا خير؟ اگر منتقدان حکومت نيز چنين شيوهاي از نقادي را در پيش ميگرفتند، آيا واکنش تلويزيون نيز مانند حالا بود؟
سياستهاي دوگانه تلويزيون ايران در برخورد با مسائل سياسي، فرهنگي و اجتماعي سابقه طولاني دارد و در دوره و سالهاي اخير فزوني چشمگيري داشته است. شيوه عملکرد تلويزيون عموما اين تصور را به ذهن ميرساند که انگار تلويزيون حزبي است، نه تلويزيون يا رسانه ملي. تلويزيون حالا با يک موضع سياسي، فرهنگي و اجتماعي مشخصي عمل ميکند که احتمالا موردپسند خيليها نباشد، اما تلويزيون معمولا از نظر اخلاقي و حقوقي اين حق را به خود ميدهد که در مورد ساير جريانهاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي کشور، هر آنچه را که بخواهد بگويد و گاهي حتي پا را از دايره اخلاق و قانون فراتر بگذارد. اين يک سنت هميشگي است و گاهي حتي در سياستهاي خبري اين رسانه نيز به چشم ميخورد، مبني بر اينکه در مواردي از سياستهاي خبري اين رسانه قانون و اخلاق عمومي و يک اصل حرفهاي رعايت نميشود، اصلي به نام بيطرفي در رسانهها. براي مثال، در خبرهاي اين رسانه، عموما اخبار جريانهاي سياسي موردپسند نه تنها بيشتر مطرح ميشوند، بلکه تلاش ميشود تا نقد چنداني هم به آنها وارد نشود. به اين دليل است که ميتوان گفت اين رسانه به نوعي به تريبون تبليغاتي جريان يا افرادهاي خاصي بدل شده است. از سويي ديگر شاهد اين هستيم که اين رسانه معمولا در برابر دولت رويهاي انتقادي در پيش ميگيرد و در اين انتقادها معمولا از دايره بيطرفي خارج ميشود، اما اين رويه در مورد مجلس، به خصوص مجلس در دوره اخير برعکس است. پيش از اين شکايتهايي در اين موضوع از صداوسيما مطرح شده است اما تقربيا غالب اين شکايتها به جايي نرسيدهاند.
و اگر اين موضوع برعکس بود، آيا شکايتها اثر ميکردند؟
در ساير موارد برخوردها کاملا متفاوت هستند. اصل بيطرفي يکي از اصول بنيادين حقوق رسانه و يکي از اصول بنيادين اخلاق حرفهاي در حوزه رسانه است که اين اصل از سوي رسانه ملي عموما مورد استقبال قرار نميگيرد. من البته مايلم به مناسبت اين برنامه، چند نکته ديگر را هم متذکر شوم. گزارهاي که حالا مورد مناقشه است، در يک برنامه فرهنگي و علمي به نام زاويه با سابقه نسبتا طولاني پخش شده است. در اين برنامه يکي از شرکتکنندگان به شکل بسيار غيرمتعارف و عجيبي، عبارتي را در مورد رييسجمهور به کار برده و بعد آن را به شکل ملايمتري به ساير وزراي دولت هم تعميم داده است. اولا بايد دقت داشت که اين برنامه زنده است و کارگردان، تهيهکننده و حتي مجري برنامه نميتوانند تسلط کاملي بر روند برنامه داشته باشند. از اين جهت بهزعم من تلويزيون اينبار مسووليت قانوني ندارد، زيرا برنامه زنده است و يکي از خصوصيات برنامه زنده اين است که در آن صحبتهاي گوينده، غيرقابل نظارت و کنترل است. اينجا بايد اشاره کنم که ما بايد اين مقدار از آزادي رسانهها را پذيرا باشيم، گرچه که بسياري در مورد مطبوعات اين انصاف را در ارتباط با آزادي رسانه به خرج نميدهند. نکته قابل توجه ديگر اين است که بهزعم من، عبارتي که از سوي اين فرد به کار برده شده است، در معناي حقوقي آن، توهين تلقي نميشود يا لااقل من آن را از منظر حقوقي توهين نميدانم. لفظ، لفظ ناشايستي است، عبارتي است که در قاموس فردي با ادعاي داشتن شخصيت فرهنگي و علمي نميگنجد. يک شخصيت فرهنگي و علمي هيچوقت در يک گفتوگوي علمي از چنين عبارات مبتذل و سخيفي استفاده نميکند. مشکل آنجاست که بيفرهنگي و بياخلاقي در عرصه سياست در ايران رواج پيدا کرده است. اين نکتهاي است که من فکر ميکنم اهميت بسياري دارد، اينکه پرخاشگري و به کار بردن عبارتهاي ناپسند و مبتذل در فرهنگ سياسي ايران رواج پيدا کرده است و کسي هم نيست که به اين فعالان سياسي تذکر اخلاقي بدهد، بهخصوص يک جريان سياسي که معمولا در همه زمينهها مصونيت دارند، بيشتر از اين شيوههاي کلامي بهرهبرداري ميکنند. اشاره کردم که به نظر من اين مورد از منظر حقوقي نميتواند استفاده از عبارت توهينآميز تلقي شود، اما باز هم تاکيد ميکنم که استفاده از چنين عبارتي خود از رواج بيفرهنگي، پرخاشگري، تندگويي و بياخلاقي در جامعه سياسي ايران پرده برميدارد.
يعني ممکن است شکايت دولت از صدا و سيما در اين مورد به نتيجه نرسد؟
من نظر خودم را گفتم و ممکن است بازپرس پرونده يا دادگاه نظر ديگري داشته باشد. اين بحث ديگري است. توجه شما را به اين نکته جلب ميکنم که برنامه زاويه، يک برنامهاي با گرايش علمي است که در آن آداب گفتوگو رعايت ميشود و اگر هم در اين برنامه توهيني رخ داده باشد، مسووليت آن به عهده گوينده است، زيرا همانطور که اشاره کردم اين برنامه زنده پخش شده است.
ذکر اين نکته نيز خالي از لطف نيست که پيش از اين هم شاهد مواردي در صداوسيما بودهايم که جا داشت دولت نسبت به آنها واکنش نشان بدهد، اما اعتناي چنداني به آن موارد نشد. اما حالا اين اعتنا به موردي مبذول شده است که اتفاقا بسيار زشت، ناپسند و مبتذل بود. به هر حال ضروري است تا به صداوسيما به شکلهاي مختلفي، تذکرهاي جدي مبني بر رعايت اصول حرفهاي و رعايت اخلاق رسانه داده شود.