نماد آخرین خبر

سرمقاله رسالت/ پوسیده از درون!

منبع
رسالت
بروزرسانی
سرمقاله رسالت/ پوسیده از درون!

رسالت/ « پوسيده از درون! » عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:
 
«پوسيده از درون» عنوان مقاله‌اي است که فرانسيس فوکوياما نظريه‌پرداز معروف آمريکايي از اوضاع تماشايي امروز آمريکا در نشريه فارين افرز نوشته است. او مي‌گويد:«آمريکا دو شقه شده است.» فوکوياما کسي بود که بعد از فروپاشي شوروي، دموکراسي ليبرال، آن هم از جنس آمريکايي را بي بديل مي دانست و تنها استاندارد حقيقي مردم‌سالاري معرفي مي کرد. 
 ترامپ بالاخره کاخ سفيد را ترک کرد و با حوادث تلخي، هزينه‌اي سنگين بر روي دست نظام سياسي آمريکا در داخل و خارج گذاشت. مراسم تحليف با اعلام حکومت نظامي زير سرنيزه برگزار شد. بيش از 25 هزار نيروي پليس، گارد ملي و ارتش فقط در واشنگتن مأمور شدند تا نگذارند بي آبرويي که در حمله کنگره آمريکا اتفاق افتاد، تکرار شود.
قرار است نظاميان آمريکا تا بهار 1400همچنان در پايتخت اين کشور و 50 ايالت در حال آماده باش باشند. جهانيان شاهد بودند، انتقال قدرت در آمريکا مسالمت‌آميز صورت نگرفت و اين نشان دهنده آن بود که کارآمدي دموکراسي در نظام سياسي آمريکا کارکرد خود را از دست داده است. فيلسوفان سياسي در آمريکا ديگر قادر نيستند نظام دانايي اين کشور را با تصميم سياسي و تصميم‌گيري در نظام اجرايي پيوند زنند. آن‌ها مي گفتند: چگونه حکومت کردن با ساز و کارهاي عقلاني مهم است نه اين‌که چه کسي بايد حکومت کند. اما امروز به اين ادراک رسيده اند که مقوله چه کسي بايد حکومت کند، هم مهم است. عاقبت حکومت يک فرد فاسق، فاسد، قمارباز و زن باره در رأس هرم قدرت حوادث فضاحت باري است که در مرئي و منظر جهانيان به صورت عريان به نمايش درآمد. اکنون داد فوکوياما درآمده و او فرياد مي زند:«‌ترامپ روند افول آمريکا را با سرعتي حيرت انگيز جلو انداخته است.» او مي گويد:
« ما به دوپارگي فرهنگي رسيده ايم!» 

متأسفانه ما يک نظام رصد در دستگاه ديپلماسي خارجي خود از دوستان و دشمنان ايران نداريم. وزارت خارجه ما در ارزيابي معادلات رقابت در انتخاب رياست جمهوري آمريکا به اين نتيجه رسيده بود که ترامپ رأي مي آورد. اظهارات تيرماه گذشته وزيرخارجه ما همين فهم را واتاب مي داد.
حال آنکه سوخت موتور « نه به ترامپ» تأمين شده بود و يک اراده سياسي قوي شکل گرفته بود که ترامپ را از کاخ سفيد بيرون کند و بيرون هم کرد. اما ترامپ و ترامپيسم، يک واقعيت انکارناپذير به عنوان يک پديده در نظام سياسي آمريکا باقي خواهد ماند. ترامپ بخش اعظمي از سرمايه اجتماعي جمهوري خواهان را اکنون به سرقت برده و قرار است با تشکيل «حزب ميهن‌پرستان» شرارت سياسي خود را ادامه دهد. او يک تفکري را در آمريکا نمايندگي مي‌کند که بوي تعفن نژادپرستي و ناسيوناليسم افراطي مي دهد. دموکرات‌ها در نظر دارند با ادامه استيضاح و عدم کفايت سياسي در سنا به عمر سياسي او پايان دهند.
نظام سرمايه‌داري چه قبل از پديداري سوسياليسم و فاشيسم چه بعد از آن نشان داده بود در زير سقف گفت‌وگو تعارضات و تضادهاي منافع اضلاع و اطراف و  اکناف خود را مديريت مي کند و با جهاني‌سازي هژموني خود را بي‌رقيب به اثبات مي‌رساند. اما حوادث انتخابات چهل و ششمين رئيس‌جمهور  آمريکا نشان داد، گفت‌وگوهاي زير سقف انديشکده‌ها و اتاق هاي فکر
 دو حزب و نيز مکانيزم‌هاي حکمراني در کنگره و سنا و دادگاه عالي بي‌نتيجه است. اردوکشي خياباني و عربده‌کشي سياسي و زدن زيرميز بازي هم مي تواند يک راه حل باشد.
اين‌که در درون هسته مرکزي سرمايه‌داري جهاني در داخل آمريکا و در خارج شرکاي آمريکايي چه مي گذرد ما بي‌خبريم. متأسفانه دستگاه اطلاعاتي ما و بنگاه‌هاي رصد سياسي در اين مورد حرفي براي گفتن ندارند.
اين‌که در اردوگاه سرمايه‌داري چه مي‌گذرد؟ يک سؤال بي پاسخ است! اما اين‌که در کف خيابان‌هاي 50 ايالت آمريکا و شنبه‌هاي آشوب در فرانسه چه حوادثي را شاهد هستيم را نمي توان با سرکوب پليس و سکوت رسانه‌هاي تحت سيطره صهيونيسم و سرمايه‌داري را توهم پنداشت. رنگ و روغن بزک‌کنندگان سيماي سرمايه‌داري جهاني در داخل و خارج تمام شده، آنچه از پرده بايد برون افتد، افتاده است و اوضاع تماشايي پديد آورده است که بايد نشست و دقيق نگاه کرد. هنوز نيروهاي امنيتي به مقرهاي خود و سربازان به پادگان‌ها نرفته‌اند و در خيابان‌هاي ايالات متفرقه آمريکا حضور دارند و معلوم نيست چه زماني به پادگان‌ها برگردند.
از اين حوادث مهم‌تر اوضاع سياسي در داخل سرزمين اشغالي است. دولت غاصب صهيونيستي با همين پديده اردوکشي خياباني و بي ثباتي دولت روبه‌رو است. نتانياهو سعي مي کند با بزرگ کردن دشمن خارجي آن‌را مهار کند.
يک مسئله براي سياستمداران در کاخ سفيد و نظاميان در پنتاگون و فرماندهان نيروهاي امنيتي در پليس و گارد ملي مسلم است و آن اين‌که مدام در نظام سياسي و اقتصادي آمريکا توليد نفرت و خشم مي‌شود يک جايي بايد اين توليد را کنترل و مهار کرد. فقر، بي عدالتي، تبعيض نژادي، بي‌خانماني و کارتن‌خوابي، چهره آمريکا را کريه‌تر از هر زمان نشان مي‌دهد. لشکر قابلمه به دستان بيکار از يک طرف و رفتار آنارشيستي جماعت «کيوانُان» جوانان 25 تا 30 ساله از طرف ديگر، لات بازي «پسران مغرور» که همگي و يا بخشي از آن‌ها نيز مسلح و دست به ماشه هستند، ارتش آمريکا را از بيرون از مرزها به داخل کشور آورده است. آنچه در مراسم تحليف رخ داد، نشان داد مسئله خيلي جدي‌تر از آن است که فکر مي کنيم.
متأسفانه فهم دستگاه ديپلماسي ما از قدرت آمريکا ناقص است و عمدتا مربوط به هزاره سوم ميلادي نيست. همين عدم فهم در مورد منابع «قدرت» در ايران اسلامي هم وجود دارد. ايران امروز از مرحله قدرت در حال ظهور عبور کرده و به عنوان يک «قدرت مستقر» در منطقه و جهان مطرح است. روس‌ها و چيني‌ها با درک چنين قدرتي بارها اعلام کرده اند  که حاضر به برقراري روابط راهبردي با تهران هستند اين پيام در دستگاه ديپلماسي ما درست شنيده نمي شود. به همين دليل با فهم 50 سال پيش از قدرت آمريکا رفتند مذاکراتي را به نام برجام کليد زدند که محصول آن جز خسارت محض براي ملت ايران هيچ نتيجه‌اي نداشت.
بيرون کردن صهيونيست‌ها از لبنان در جنگ 33 روزه ،يک تست نظامي براي ارزيابي قدرت انقلاب اسلامي بود. صهيونيست‌ها اگر پيشنهاد آتش‌بس را نمي‌دادند از درون فرومي‌پاشيدند و چيزي از ارتش آن‌ها باقي نمي‌ماند. امروز حزب‌الله دهها برابر در زمين، هوا و دريا پرقدرت‌تر شده است. حماس نيرومندتر شده است. حيدريون، زينبيون، فاطميون و نيروهاي بسيج و ارتش سوريه يک خط آتش مؤثر در مرزهاي اين کشور با رژيم صهيونيستي ايجاد کردند. در عراق حشدالشعبي دست به ماشه است تا پايگاه هاي آمريکا را با يک اشاره در هم بکوبد. در يمن نيروهاي انصارالله خواب خوش را از سر قارون‌هاي عرب بيرون کرده‌اند. در ايران ارتش و سپاه ما در شعاع دو هزار کيلومتري خارج از مرزهاي ايران تا عمق اقيانوس هند دشمن را رصد مي کنند و تست دستگيري سربازان انگليسي و آمريکايي را در آب هاي خليج فارس و زدن پهپاد پيشرفته آمريکايي را با موفقيت پشت سر گذاشته‌اند و در زدن عين‌الاسد نشان دادند با قدرت‌هاي جهاني شوخي ندارند. چرا اين قدرت در اردوگاه اسلام و انقلاب و آن ضعف و ناتواني در اردوگاه دشمن درست ديده نمي شود و چرا دستگاه ديپلماسي ما هنوز معتقد است برجام زنده است! چرا قراردادي که آمريکايي‌ها با افزودن بر تحريم‌ها هر روز يک لگد تازه بر آن مي زنند و بر طبل زياده‌خواهي و زورگويي مي کوبند، زنده مي پندارند؟
ديپلمات‌هاي ما در وزارت خارجه به همين نطق بايدن در روز تحويل قدرت با زور و سرنيزه نظاميان دقت کنند. او مي‌گويد: اوضاع آمريکا به شدت شکننده است. به‌قول يکي ازتحليلگران واشنگتن پست اين «شکنندگي» به اندازه شکنندگي يک تخم مرغ است. او مي‌گويد:« آمريکا روي لبه تيغ تيز افول و فروپاشي است.»
حکمراني در آمريکا بر مدار عقلانيت نمي چرخد. عهد و پيمان با ديوانگان که تکليف خودشان با مردم و حاکميت معلوم نيست نتيجه‌اش همين بلاتکليفي است که ديپلماسي خارجي ما را در چنبره خود اسير کرده است. دولت مصوبه مجلس در صيانت از حقوق ملت و رفع تحريم‌ها را درست اجرا کند و اشتباهات در محاسبات گذشته را  جبران کند، تا دولت جوان، حزب‌اللهي و انقلابي بتواند در سال 1400 با عزت در معادلات جهاني قدرت‌نمايي نمايد.

 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar