نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

چرا انتصاب رابرت مالی به عنوان نماینده بایدن درامور ایران مهم است؟

منبع
انتخاب
بروزرسانی
چرا انتصاب رابرت مالی به عنوان نماینده بایدن درامور ایران مهم است؟

انتخاب/متن پيش رو در انتخاب منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست

پيتر باينارت روزنامه نگار برجسته آمريکايي و مقاله نويس در نيويورک تايمز و تايم، در خبرنامه‌ي شخصي خود نوشت: آيا شما هم مي‌خواهيد شخصيتي فراحزبي و مورد احترام هر دو جريان يعني دموکرات‌ها و جمهوري‌خواهان باشيد؟ کافي است فقط به تيم سياست خارجي جو بايدن نگاه کنيد. هفته گذشته، ليندزي گراهام، آنتوني بلينکن، نامزد جو بايدن براي سمت وزير امور خارجه را يک انتخاب برجسته خواند.

در ادامه اين مطلب آمده است: ويکتوريا نولاند، گزينه بايدن براي معاونت سياسي وزير امور خارجه نيز سومين پست مهم در دولت است. نولاند نه تنها در دولت‌هاي کلينتون و اوباما کار کرده، بلکه به عنوان معاون مشاور امنيت ملي ديک چني نيز فعاليت مي‌کرده است. چندين گزينه برتر بايدن براي سمت‌هاي مختلف همين حالا با مرکز جديد امنيت آمريکا ارتباط دارند، مرکزي که در حال حاضر تحت رياست يکي از دستياران سناتور سابق جمهوري‌خواه جان مک کين است.

با اين وجود اخيرا هنگامي که وب سايت جوييش اينسايدر گزارش داد که بايدن در حال بررسي انتخاب راب مالي به عنوان دستيار ويژه خود در امور ايران است، تندرو‌ها سريعا از اين انتخاب بر آشفتند. تام کاتن، سناتور آرکانزاس که ادعا کرده بود جنگ با ايران فقط چند روز طول مي‌کشد، اين بار گفت که مالي سابقه طولاني مدتي در همدردي با ايران و خصومت با اسرائيل دارد. تحليلگران تندرو هشدار دادند که اگر بايدن مالي را انتخاب کند، ضربه‌اي مهم به تلاش‌هاي خودش براي انتخاب چهره‌هاي فراحزبي وارد کرده است.

اين اظهارات به نظر تا حدي زيادي سم پراکني است. در واقع، همانطور که آرون ميلر، خاطرنشان کرده، ديدگاه‌هاي مالي در مورد ايران مشابه ساير اعضاي ارشد دولت بايدن است.

با اين حال وقتي بيشتر در موضوع انتخاب بايدن عميق مي‌شويد خواهيد فهميد که چرا افرادي مانند کاتن نگران انتخاب وي هستند. از آنجايي که راب مالي توانايي انجام کار‌هايي را دارد که تندرو‌هاي ميليتاريست در واشنگتن، آن را به شدت تهديد آميز مي‌دانند، پس طبيعي است که از اين انتخاب ناخرسند باشند. فقط کافي است خودپسندي آمريکا را ببينيد و نحوه نگاه آمريکا و متحدانش به برخي قربانيان را بفهميد، اين دقيقا همان نکته‌اي است که راب مالي را از ديگران متمايز مي‌کند.

براي درک اينکه چه چيزي مالي را از ديگران متمايز مي‌کند، او را با نامزد مورد علاقه ليندزي گراهام يعني آنتوني بلينکن مقايسه کنيد. بلينکن در جريان شهادت خود در کميته روابط خارجي سنا، داستاني را که بار‌ها گفته بود دوباره تکرار کرد. اين داستان در مورد ساموئل پيسار، ناپدري‌اش بود. پيسار يک بازمانده از هولوکاست است که از دست نازي‌ها فرار کرد و پس از رو به رو شدن با يک تانک آمريکايي زانو زده و فرياد زد: خدا آمريکا را خير و برکت دهد!

خوب اين يک داستان تاثيرگذار و از نظر سياسي اطمينان بخش است چرا که تانک‌هاي آمريکايي را به عنوان يک نيروي نيک به تصوير مي‌کشد. در حقيقت، روايت بلينکن از آمريکا به عنوان نجات دهنده جهان از شر نازيسم، خالق نظم بين المللي ليبرال پس از جنگ و طرف پيروز بر تهديد يعني کمونيسم توتاليتر شوروي، دقيقا همان چيزي است که فکر و ذکر و گفتمان سياست خارجي مجموعه‌ي حاکم در آمريکاست. شايان ذکر است که اين روايت بيشتر در مورد سياست آمريکا در اروپا مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

داستان خانوادگي راب مالي، اما متفاوت است. پدرش سايمون متولد مصر و در خانواده‌اي با ريشه سوري الاصل يک يهودي عرب‌تبار بود. تجربياتي که ديدگاه سايمون مالي را نسبت به جهان و آمريکا شکل داد نيز نه ريشه در استعمارگري اروپا بلکه نشات گرفته از مبارزه عليه توتاليتاريسم اروپا داشت. در اين بين جنگ استقلال الجزاير نقطه عطف زندگي او بود. وي جنگ را به عنوان يک روزنامه نگار دنبال مي‌کرد، سپس با همسرش در حالي که براي جنبش ملي گرايانه الجزاير در سازمان ملل کار مي‌کرد، آشنا شد. سايمون مالي در ادامه يک مجله با محوريت موضوعات و مسائل آفريقا تاسيس کرد. او در اين مجله مسائل کشور‌هاي تازه استقلال يافته مانند الجزاير و مصر و مبارزات آزادي خواهانه در سراسر جهان به ويژه مبارزات فلسطيني‌ها را به تصوير مي‌کشيد. مالي معتقد بود اين موضوعات توسط رسانه‌هاي جريان اصلي به درستي پوشش داده نمي‌شوند.

سياست گذاران آمريکايي بندرت اعتراف مي‌کنند که بسياري از مردم آسيا، آفريقا، خاورميانه و آمريکا دليل خوبي براي ترس از آمريکايي‌ها دارند. وقتي سياستمداراني صادقانه در مورد تاريخ سياست‌ورزي آمريکا در کشور‌هاي در حال توسعه صحبت کنند، احتمالا افرادي مانند تام کاتن آن‌ها را ضد آمريکايي بدانند، به عنوان مثال باراک اوباما به نقش آمريکا در سرنگوني محمد مصدق، نخست وزير منتخب ايران در سال ۱۹۵۳ اذعان کرد.

با اين حال راب مالي مانند پدرش نخواهد بود. او قهرمان جنبش‌هاي ضد امپرياليستي در کشور‌هاي در حال توسعه نيست، اما درعوض پيشينه‌ي رابرت مالي باعث مي‌شود که او بتواند مانند اوباما، آمريکا و غرب را به طور کلي از بيرون و از پايين به بالا درک کنند.

مالي در مقاله‌اي در سال ۱۹۹۶، روايات و تصويرسازي‌هاي موجود در واشنگتن پس از ۱۱ سپتامبر را به چالش کشيد، رواياتي که مي‌گفتند مشکل در خاورميانه، اسلام است و راه حل مداخله نظامي بيشتر از سوي غرب است.

اين شيوه از درک تجارب که مقامات در واشنگتن عادت دارند آن را ناديده بگيرند، ويژگي اصلي رابرت مالي است. پس از آنکه دولت کلينتون نتوانست توافق نامه صلح بين ايهود باراک، نخست وزير اسرائيل و ياسر عرفات رهبر تشکيلات خودگردان فلسطيني را در کمپ ديويد در سال ۲۰۰۰ به سرانجام برساند، مالي مقاله‌اي نوشت و در آن اين ادعا که فلسطيني‌ها مسئول اصلي اين شکست هستند، را به چالش کشيد.

در سال ۲۰۰۸، اوباما در جريان مبارزات انتخاباتي‌اش مالي را که به عنوان مشاور غير رسمي خدمت مي‌کرد به دليل ملاقات با اعضاي حماس، کنار گذاشت. مالي البته هرگز از اين گروه اسلامگرا تمجيد و يا کمکي به آن‌ها نکرده بود. او فقط استدلال کرد که شما بايد راهي براي خنثي سازي اقدامات حماس پيدا کنيد و بدين منظور چاره‌اي جز گفتگو با آن نداريد. در هر حال اگرچه مالي در جايگاه ديگر و به عنوان محقق گروه بحران بين المللي با نمايندگان حماس ملاقات کرده بود، اما ديگر تا اواخر دوره دوم رياست جمهوري اوباما اجازه ورود به دولت را نيافت. در همين حال، استراتژي اوباما براي منزوي کردن حماس به سختي شکست خورد. با گذشت بيش از يک دهه، امروز حماس کنترل غزه را در دست گرفته، تشکيلات خودگردان فلسطين همچنان دو دسته است و آمريکا نيز همچنان به حمايت از محاصره اين باريکه توسط اسرائيل ادامه مي‌دهد. به گفته يک گروه حقوق بشر اسرائيلي محاصره غزه يک فاجعه براي تقريباً دو ميليون نفر ساکن اين منطقه است. با اين حال، در واشنگتن، پيشنهاد اينکه آمريکا بايد به صراحت با حماس گفتگو کند، همچنان يک گناه نابخشودني است. به همين دليل هم دعوا بر سر انتصاب راب مالي مهم است. اين يک آزمايش است که آيا دولت دموکرات مي‌تواند بي توجه به انتقادات فرياد صداي ناشنيده چند سال اخير باشد؟

من يک دليل شخصي هم براي موفقيت راب مالي در سمت‌اش دارم. سيمون مالي در مصر و پدر من، جوليان باينارت در کيپ تاون متولد شدند، اما هر دو از طرفداران ناسيوناليسم آفريقايي و به طور کلي مبارزات ضد امپرياليستي بودند. به ياد مي‌آورم که من هم مانند مالي در دوران کودکي، نسخه‌هاي پاره و قديمي مجله‌اي را که پدرم در سال ۱۹۶۱ در اوگاندا تأسيس کرده بود، جمع آوري مي‌کردم. در واقع من هم مانند مالى تلاش کرده‌ام که در هنگام مشارکت در بحث‌هاى سياست خارجى قدرتمندترين امپراتورى جهان ​​از آن ميراث ضد امپرياليستي پدرم استفاده کنم. حالا راحت سر به بالين مي‌گذارم چرا که مي‌دانم کسي در حال طراحي سياست‌هاي بايدن در قبال ايران است که دقيقا همان کار را مي‌کند.

 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره