نماد آخرین خبر

سرمقاله تعادل/ زخم ناسور معیشت بازنشستگان

منبع
تعادل
بروزرسانی
سرمقاله تعادل/ زخم ناسور معیشت بازنشستگان

تعادل/ « زخم ناسور معيشت بازنشستگان » عنوان سرمقاله روزنامه تعادل به قلم علي دهقان‌کيا است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:


آقاي نوبخت اخيرا اظهارنظرهايي درخصوص بحث متناسب‌سازي حقوق بازنشستگان و ضرورت پاسخگويي به مطالبات اين قشر مطرح کرده‌اند که به نظر مي‌رسد ضروري است مورد توجه مسوولان تصميم‌ساز در کميسيون تلفيق و ساير نمايندگان نيز قرار بگيرد. در شرايط فعلي موضوع روز بازنشستگان، موضوع متناسب‌سازي و در واقع تبعيضي است که ميان بازنشستگان کشوري و بازنشستگان سازمان تامين اجتماعي به وجود آمده است. همان‌طور که حتما مستحضريد تا پايان سال98 دريافتي شاغلين کشوري حداقل 50درصد افزايش پيدا کرد. بعد از اين مرحله اعلام شد که قرار است دريافتي بازنشستگان کشوري نيز متناسب‌سازي شود. در واقع بازنشستگان کشوري هم از 50درصد افزايش دريافتي‌ها استفاده کردند و هم اينکه در ادامه از 10هزار ميليارد توماني اضافه تخصيص داده شده توسط سازمان برنامه و بودجه بهره بردند. اين موارد و تخصيص‌ها باعث شد تا عقب‌ماندگي و گپ زيادي ميان دريافتي بازنشستگان تامين اجتماعي و ساير بازنشستگان ايجاد شود. اين تفاوت‌هاي عيان، باعث ناراحتي بازنشستگان شد و فشار زيادي را روي کانون‌هاي بازنشستگي و البته نهادهاي تصميم‌ساز ايجاد کرد تا اين مطالبات را به گوش مسوولان برسانند. طي هفته‌هاي اخير بارها مسوولان کانون عالي بازنشستگان جلساتي را با آقاي نوبخت، رييس سازمان برنامه و بودجه برگزار کردند تا مشکلات اين بخش حل و فصل شود. آقاي نوبخت هم نظر مثبتي براي بهبود معيشت بازنشستگان دارند. در واقع ايده آقاي نوبخت اين است که کانون فرمولي را تدارک ببيند تا مبتني بر آن بخشي از اين عقب‌ماندگي بازنشستگان تامين اجتماعي جبران شود. اين در حالي است که ايده افزايش 50درصدي دريافتي حقوق بازنشستگان کشوري بعد از افزايش حقوق 50درصدي شاغلين ايجاد شده، در حالي که افزايش حقوق شاغلين بخش تامين اجتماعي يک بار در سال و با اعداد و ارقام بسيار پايين‌تر توسط شوراي عالي کار (حتي پايين‌تر از نرخ تورم جامعه) انجام مي‌شود. بر اين اساس کانون بازنشستگان جلساتي را با آقايان قاليباف و نادران برگزار کرده تا مطالبات را به گوش مجلسيان نيز برسانند. اما به نظر مي‌رسد که توجهي به اين خواسته‌ها نشده است. حرف کلي اين است که اين تبعيض بايد از ميان برود؛ اگر اين تبعيض از ميان نرود، هيچ فرد و گروهي نمي‌تواند جلوي بازنشستگان براي اعتراض را بگيرد. ممکن است کانون تا حدي بتواند مردم را قانع کند اما زماني که ما هم نتوانيم استدلال منطقي براي بازنشستگان ارايه کنيم، تبعات خطرناکي متوجه کشور خواهد شد، چراکه اين گروه از بازنشستگان احساس تبعيض مي‌کنند و تلاش خواهند کرد تا نسبت به اين تبعيض‌ها اعتراض کنند. حرف صريح من متوجه آقايان نادران و قاليباف در مجلس است که به نظر مي‌رسد در برابر مطالبات قانوني بازنشستگان سنگ‌اندازي مي‌کنند. اين مسوولان بايد بدانند که اعتراضات بازنشستگان را کانون‌هاي بازنشستگي برنامه‌ريزي نمي‌کنند، اين بازنشستگان احساس مي‌کنند که با وجود تلاش‌هايي که براي اقتصاد کشور کشيده‌اند، امروز به مطالبات آنها بي‌توجهي مي‌شود. بنابراين نخستين بحث، در بحث بازنشستگان پايان دادن به تبعيض دامنه‌داري است که ميان بخش‌هاي مختلف وجود دارد و بايد هر چه سريع‌تر به اين تبعيض‌ها پايان داده شود. اگر به اين مطالبات توجه نشود، اين موضوع عواقب خطرناکي براي کميسيون تلفيق و مجلس و کل کشور خواهد داشت. موضوع مهم بعدي بدهي دامنه‌دار دولت به سازمان تامين اجتماعي است که براساس قانون تا پايان برنامه ششم بايد به صفر مي‌رسيد. دولت همان‌طور که براي حل مشکلات اقتصادي خود شرکت‌هاي سودده دولتي را واگذار مي‌کند، مي‌تواند تعدادي از اين شرکت‌هاي سودده را نيز براي پرداخت بدهي‌هاي خود به سازمان تامين اجتماعي تخصيص دهد. بين 300 تا 350 هزار ميليارد تومان بدهي دولت به سازمان تامين اجتماعي است، اگر دولت‌ها به‌موقع اين بدهي را پرداخت مي‌کردند اين منابع با سرمايه‌گذاري مناسب تا به امروز به بيش از يک تريليون و 400هزار ميليارد تومان رسيده بود و اين رقم قادر بود بخشي از مشکلات تامين اجتماعي را جبران کند. اين محاسبه ما نيست، اين محاسبه نهادهاي مسوول و کارشناسان متخصص است. اين سرمايه‌اي بسيار بالاست که سازمان تامين اجتماعي با استفاده از آن مي‌توانست هم حقوق بازنشستگان را متناسب با شرايط اقتصادي افزايش دهد و هم خدمات درماني و بهداشتي مطلوب‌تري ارايه کند و هم ساير نيازهاي مخاطبان خود را پاسخ دهد. سازمان تامين اجتماعي هرگز باري بر دوش نظام سياسي نبوده است؛ اما اين مسوولان بوده‌اند که همواره دست در جيب سازمان کرده‌اند و کارايي سازمان را کاهش داده‌اند. بنابراين نمايندگان کميسيون تلفيق و ساير مسوولان بايد بدانند زخم‌هايي که بر پيکره معيشت بازنشستگان وارد آمده، ديگر به شکل ناسور و عميق درآمده است. بازنشستگان احساس مي‌کنند تبعيض عميقي ميان آنها و ساير بازنشستگان کشوري و... ايجاد شده است. زماني که حرف آنها به گوش مسوولان نرسد يا تلاشي براي پاسخگويي به مطالبات آنها انجام نشود، طبيعي است که طيف‌هاي مختلف بازنشسته خود به ميدان خواهند آمد تا صداي اعتراض خود را به گوش مسوولان برسانند. اين زخم ناسور بايد مورد مراقبت و درمان قرار بگيرد و اين تبعيض بايد جاي خود را به عدالت دهد.


 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره