نماد آخرین خبر

پیش‌‌بینی "حجاریان" از انتخابات ۱۴۰۰

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
پیش‌‌بینی "حجاریان" از انتخابات ۱۴۰۰

آخرين خبر/متن پيش رو در مشق نو منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست

سعيد حجاريان/ درباره وضعيت و کيفيت انتخابات سال ۱۴۰۰، چينش نامزدها و همچنين نتيجه اين انتخابات تا به امروز نکات مختلفي گفته شده و نگارنده نيز کمابيش به اين مباحث ورود کرده است. در اين مجال کوشش مي‌کنم با طرح دو سؤال، درباره نتيجه انتخابات نکات ديگري را مطرح کنم. اين دو سؤال به قرار زير هستند:
الف) آيا مي‌توان نتيجه انتخابات ۱۴۰۰ را پيش‌بيني کرد؟
ب) آيا در گذشته پيش‌بيني نتيجه انتخابات امکان‌پذير بود؟

براي پاسخ به اين دو پرسش، ادوار پيشين انتخابات را به دو بخش پيش‌بيني‌پذير و پيش‌بيني‌ناپذير تقسيم‌ مي‌کنم.

انتخابات پيش‌بيني‌پذير

يکم) ابوالحسن بني‌صدر. اولين رئيس‌جمهور جمهوري اسلامي آقاي ابوالحسن بني‌صدر بود. ايشان با رد صلاحيت نماينده حزب جمهوري اسلامي تقريباً به ‌نامزد بي‌رقيب انتخابات بدل شد. البته وي دست به يک ترفند تبليغاتي زد و‌ آن اين بود که به ديدار امام خميني رفت و بعد از آن، به هنگام خروج از جماران کانديداتوري خود را اعلام کرد. اين ترفند که «تقرير ظن کاذب» نام دارد، سابقه‌اي طولاني دارد؛ مي‌گويند يکي از اعيان، به‌هنگام‌ شرف‌يابي نزد شاه يک دست خلعتي تشريفاتي در بقچه پيچيد و به نوکرش داد تا آن را به گوشه‌اي از کاخ ببرد. وي بعد از ملاقات با شاه، به‌هنگام برگشت آن تشريف را پوشيد و از کاخ بيرون آمد و همه مردم تصور کردند شاه او را مفتخر به اين خلعت کرده و مقام‌اش بالا رفته است. به هر ترتيب در آن انتخابات اندک رأيي نصيب افرادي از جمله دريادار مدني و دکتر حبيبي شد اما مشخص بود بني‌صدر پيروز انتخابات است و به همين دليل نيز شعار «بني‌صدر، صددرصد» همه‌جا طنين‌انداز شد.

دوم) محمدعلي رجايي. شهيد رجايي پيش‌ از انتخابات رياست جمهوري نخست‌وزير بود و تحت فشار آقاي بني‌صدر نيز قرار داشت اما چهره‌اي مقبول به حساب مي‌آمد. به‌رغم آنکه حزب جمهوري اسلامي مخالف وي محسوب مي‌شد، مرحوم بهشتي از ايشان دفاع جانانه‌اي کرد و رجايي به نامزد اجماعي همه احزاب و گروه‌ها تبديل شد. در واقع ايشان عملاً رقيب قابل توجهي نداشت و حاضران در انتخابات نيز براي خالي نبودن عريضه نامزد شده بودند.

سوم) سيدعلي خامنه‌اي. در سومين دوره انتخابات رياست جمهوري براي آنکه انتخابات کمي پرشور شود، جامعه روحانيت مبارز به سراغ آقاي مهدوي کني رفت تا نزد عموم فضاي انتخابات رقابتي جلوه کند. آقاي مهدوي کني در رودربايستي قرار گرفت و پاسخ مثبت داد اما در بحبوحه انتخابات، زماني‌که فهميدند ممکن است رأي آقاي مهدوي تأثيرگذار باشد، رفتند و به ايشان گفتند انصراف بده! آقاي مهدوي کني استنکاف کرد ولي آخرالامر ناگزير از انصراف شد. با خروج ايشان، فضاي انتخابات به نفع نامزد اجماعي تسهيل و آيت‌الله خامنه‌اي پيروز انتخابات شد. در انتخابات سال ۱۳۶۴ نيز شرايط به همين منوال بود و رئيس‌جمهور چهار سال ديگر در پاستور باقي ماند.

چهارم) علي‌اکبر هاشمي رفسنجاني. آيت‌الله هاشمي پس از اتمام جنگ و درگذشت امام خميني با شعار سازندگي –که نياز اساسي کشور جنگ‌زده به حساب مي‌آمد- به انتخابات ورود کرد و پيش‌بيني مي‌شد که پيروزي از آن ايشان باشد. گويي همه از قبل خبر داشتند قدرت بناست در چه سطحي دست به دست شود. اما، در انتخابات دوره دوم، آقاي احمد توکلي کمي موازنه را به هم زد. در تحليل رأي آقاي توکلي موارد بسياري گفته شده است اما مي‌توان بر اين نکته تأکيد کرد که رأي ايشان در زادگاه‌اش، بهشهر حداقلي بود اما در مقابل، در شهرهايي که مخالف وضع موجود بودند يا دست‌کم بر اثر سياست‌هاي دولت سازندگي آسيب ديده بودند، رأي به ايشان يا به تعبيري نه به آقاي هاشمي تأمل‌برانگيز بود. به هر تقدير، آن انتخابات نيز، هر چه بود، رقابتي نبود. 

انتخابات پيش‌بيني‌نا‌پذير

يکم) سيدمحمد خاتمي. انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ در ميان ادوار مختلف نقطه عطف محسوب مي‌شود. در آن سال، ساخت قدرت يک صدا و همدل از نامزد جامعه روحانيت مبارز، آقاي ناطق نوري حمايت مي‌کرد. به‌نحوي که ايشان و همراهان‌اش پيش از پيروزي سوداي چينش کابينه را در سر داشتند و اعوان راست‌گرايان در تمامي ارگان‌ها از هيچ دخالتي دريغ نکردند. درباره مشارکت ۱۰۰ و چند درصدي در شهرهايي از کشور همان سال‌ها نکاتي را قلمي کردم و بعد از سال‌ها هم با انتشار خاطرات سال ۱۳۷۶ آقاي هاشمي رفسنجاني يکپارچي قدرت براي مديريت انتخابات از قلم يک فرد حاضر در قدرت بر همگان مکشوف شد؛ مع‌الوصف آقاي خاتمي که خود نيز باور نداشت انتخاب شود، با رأي بسيار بالا رئيس‌جمهور شد. در انتخابات بعد نيز با سطحي از رقابت مواجه بوديم تا جايي که مي‌توان گفت انتخابات خالي از معنا نبود و چينش يک-دو جين رقيب نيز شاهدي است بر اين مدعا.

دوم) محمود احمدي‌نژاد. انتخابات سال ۱۳۸۴ صحنه رقابت طيف‌هاي مختلف سياست کشور بود. از نامزدهاي متفاوت جريان اصلاحات تا نامزدهاي اصول‌گرايان. در آن سال نيز انتخابات معنادار بود و در دور نخست فضاي سياسي رقابتي شد به‌حدي که نتيجه انتخابات به دور دوم موکول شد و در مجموع کسي باور به پيروزي يک نامزد گمنام نداشت و شايد، اين فاکتور بر شکايت بردن آقاي هاشمي رفسنجاني نزد خدا مؤثر بوده باشد. انتخابات سال ۱۳۸۸ نيز از همان الگو، حتي به‌صورتي رقابتي‌تر تبعيت کرد اما اين بار ابزارها و معادلات فراانتخاباتي پررنگ‌تر از ادوار پيشين شد و نتيجه آن شد که تا به امروز پرونده آن انتخابات و تأثيرات آن بر فضاي سياست ايران مفتوح است.

سوم) حسن روحاني. انتخابات سال ۱۳۹۲ به دليل انباشت نارضايتي‌ها و سرخوردگي جمعي ناشي از انتخابات رياست جمهوري دهم و محروميت عمده فعالان سياسي و مدني به سردي مي‌گراييد. اما ورود آقاي هاشمي رفسنجاني به انتخابات و عزم حداقلي اصلاح‌جويان و همچنين گرايش هر چه بيشتر به شکستن بن‌بست‌ سياسي-اقتصادي موجود صورت قطبي انتخابات را تشديد کرد و نهايتاً کارزاري حول دوگانه تغييردهندگان وضع موجود/حافظان وضع موجود شکل گرفت، و پس رد صلاحيت مرحوم هاشمي از درون معادلات موجود آقاي روحاني به پيروزي رسيد. در انتخابات سال ۱۳۹۶ نيز رقابت پيشين به‌علاوه دوگانه برجاميان/نابرجاميان به فضاي انتخابات تزريق شد و انتخاباتي زنده، رقابتي و پيش‌بيني‌ناپذير را رقم زد.

با اين اوصاف بايد پرسيد انتخابات پيش‌بيني‌پذير و پيش‌بيني‌ناپذير چگونه به‌وجود مي‌آيند؟ پاسخ اين پرسش را مي‌توان ذيل ايده‌اي به‌نام «سياست به مثابه بازار» جست‌وجو کرد زيرا سياست، ماهيتاً از سازوکار بازار تبعيت مي‌کند. بازار سياست گاهي ثبات دارد و گاهي بحراني است؛ بعضاً با شکست مواجه مي‌شود و بعضي اوقات نيز در آن قواعد آنتي تراست به‌عنوان متافور مطرح مي‌شود. چنانچه بازار سياست و انتخابات از دست‌هاي مداخله‌گر دور باشد، رويه‌ها و قواعد ميل به شفافيت مي‌کنند و در نتيجه، حاصل انتخابات پيش‌بيني‌ناپذير مي‌شود در نتيجه ممکن است نتيجه به سود يا ضرر احزاب و گرايش‌هاي سياسي باشد؛ در واقع هر چه هست توان اقناعي و بسيج است و نه عوامل خارجي و مکانيکي. در غير اين صورت و با ورود عوامل مداخله‌گر به بازار سياست و انتخابات همه‌چيز پيش‌پذير و حاصل کار از پيش مشخص مي‌شود.

با مرور اين شاخص‌ها مي‌توان چهار نوع انتخابات را از يکديگر تفکيک کرد.

رويه نامعلوم، نتيجه نامعلوم،

رويه نامعلوم، نتيجه معلوم،

رويه معلوم، نتيجه نامعلوم،

رويه معلوم، نتيجه معلوم.

در ادوار پيش‌بيني‌پذير و غيررقابتي، رويه‌ها و نتايج معلوم بود. در واقع دموکراسي نمايشي برقرار بود و مشخص بود رقبا صرفاً بايد به قصد باخت به ميدان بيايند. يعني امام خميني مي‌خواست آقايان بني‌صدر، رجايي و خامنه‌اي رئيس‌جمهور باشند. در ادوار پيش‌بيني‌ناپذير و رقابتي، هر چند رويه‌ها خراب بود اما نتايج نامعلوم بود. يعني در زمان دوم خرداد گمان اين بود که آقاي ناطق نوري رأي مي‌آورد اما نتيجه به‌گونه‌اي ديگر شد. در سال ۱۳۸۴ هم رويه‌هاي نادرست وجود داشت و آقاي احمدي‌نژاد پيروز شد اما در سال ۱۳۸۸ همه در کنار نامزد نظرکرده ايستاند و کشور و سياست متشنج شد.

حال پرسش اينجاست که چرا از دوم خرداد به اين سو، انتخابات ميل به پيش‌بيني‌ناپذيري کرده است. آيا ساخت قدرت دگرگون شده است يا شهروندان متحول شده‌اند؟ به‌نظر مي‌رسد در اين ادوار نيز همچون گذشته ميل به اطلاق قدرت وجود داشته است اما از دوم خرداد ۱۳۷۶ به اين سو شهروندان به سوژه‌هاي مهمي بدل شدند؛ زيرا تا پيش از آن مردم به‌عنوان ربات‌هاي رأي‌دهنده به‌رسميت شناخته مي‌شدند اما از آن سال به بعد به‌عنوان سوژه‌هاي مستقل به سياست و عرصه عمومي ورود کردند.

پيش‌تر و در دوره‌هاي غيررقابتي، کاريزما مانع از شکوفايي سوژه‌گي شهروندان بود چرا که شخصيت کاريزماتيک به‌‌مثابه پدر خيّر ايفاي نقش مي‌کرد و مردم گوش به فرمان وي بودند. اما با درگذشت امام خميني الگوي رهبري کاريزماتيک دچار تغيير شد و مردم به‌مرور از بازتوليد حداکثري ايدئولوژي نظام سياسي موجود خودداري کردند؛ به‌بياني، بسياري از مردم از دوره صغارت خارج شدند. از آن گذشته، حدفاصل سال‌هاي ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶، منابع خبري کمابيش متکثر شد، بعضي قتل‌ها و ماجراهاي امنيتي رخ داد و به‌علاوه فشار اقتصادي باعث شد مردم نگاهي متفاوت نسبت به دولت پيدا کنند؛ اگر تا پيش از اين دولت همراه و خيّر به‌حساب مي‌آمد از آن پس به نماد وضع نامطلوب موجود بدل شد. مضاف بر اين جمعيت جوان شده بود و ديگر لزوماً انقلابي محسوب نمي‌شد.

باري، اکنون جامعه ايران در نقطه اوج سوژه‌گي قرار دارد؛ گاه ميل به مشارکت مي‌کند، گاه تحريم و گاه خيابان. از طرفي، حاکميت نيز به انتخابات غيررقابتي و خودماني ميل مي‌کند همچون انتخابات مجلس يازدهم. بنابراين مي‌خواهم نتيجه بگيرم انتخابات سال ۱۴۰۰ صحنه کشاکش حاميان انتخابات غيررقابتي و جامعه توده‌اي از يک‌سو و شهروندان مستقل و داراي عامليت از سوي ديگر است. و از آنجا که پروژه‌ شيباني‌سازي و پرورش‌سازي همچنان کارآمد به‌نظر مي‌رسد، انتخاباتي غيررقابتي و پيش‌بيني‌پذير را شاهد خواهيم بود.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره