ماموریت نهاد تازه اصلاح طلبان برای تعیین نامزد و تعامل با نظام

ايران/متن پيش رو در ايران منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
مهراوه خوارزمي/ نهايي شدن فهرست اشخاص حقيقي و حقوقي عضو نهاد اجماعساز اصلاحطلبان از جمله تحولاتي بود که در راستاي روشن شدن موتور محرکه انتخابات 1400 رخ داد. اصلاحطلبان در حالي تلاش براي ائتلاف بر سر داشتن نامزد واحد براي رياست جمهوري سيزدهم را آغاز کردهاند که با مسائل ديگري از جمله ريزش بدنه اجتماعي و نيز اتفاقات محتمل ديگري همچون مشارکت سياسي پايين يا رد صلاحيت نامزدهاي مطلوبشان مواجهند و اين در حالي است که طيف قابل توجهي از آنها مصرند که در انتخابات پيش رو صرفاً به حمايت از نامزد اختصاصي خود بپردازند و از ائتلاف با جريانهاي ديگر احتراز کنند. اين مسائل را در گفتوگو با حسين مرعشي که بر اساس اعلام رئيس دورهاي جبهه اصلاحات يکي از 15 شخصيت حقيقي عضو نهاد اجماعساز جديد اصلاحطلبان است، مطرح کرديم. پرسشهايي که سخنگوي حزب کارگزاران سازندگي به اختصار به آنها پاسخ داد و در عين حال تأکيد کرد يکي از کارويژههاي اين نهاد بايد تدوين برنامه قابل دفاع براي حل مسائل اقتصادي و سياسي کشور باشد.
شما به عنوان يکي از 15 فرد حقيقي براي حضور در نهاد اجماعساز اصلاحطلبان انتخاب شدهايد. به باورتان پيام شکلگيري اين نهاد و نسبتي که ميان اصلاحطلبان و انتخابات 1400 برقرار ميکند، چيست؟
تشکيل نهاد اجماعساز متشکل از احزاب اصلاحطلب و حلقهاي از اشخاص حقيقي به عنوان مشاوران اين نهاد را بايد يک گام به جلو ارزيابي کرد. تشکيل اين نهاد جديد نشان ميدهد که اصلاحطلبان به انتخابات 1400 نگاه جدي دارند؛ آن را صحنه مهمي براي شکل دادن به تحولات آينده کشور ميدانند و ميخواهند به عبور از مشکلاتي که در اين سالها بر مردم ايران تحميل شده، کمک کنند. اين نشانه روشني از وجود اراده نيرومند براي انجام يک کار مشترک توسط همه گروههاي سياسي و همه شخصيتهاي سياسي معتبر اصلاحطلب است. با اين حال تا اين نهاد رسماً در وزارت کشور ثبت نشود، آييننامه داخلياش نگاشته نشود و آغاز به کار نکند، نميتوان پيشاپيش درباره آن اظهارنظر کرد.
آنچه در نماي نخست از اين نهاد انتظار ميرود، شايد چيزي جز ايجاد ائتلاف بر کانديداي واحد در انتخابات آتي نباشد، با اين حال ميدانيم که پيروزي اصلاحطلبان در 1400 همچون هر جريان سياسي ديگري به عواملي فراتر از کانديداي واحد بستگي دارد. بر اين اساس چه کارکردهاي ديگري ميتوان براي اين نهاد اجماعساز متصور بود؟
به باورم مهمترين کارويژهاي که اين نهاد ميتواند براي خود تعريف کند، تهيه و تدوين يک برنامه مشترک براي ارائه از سوي جبهه اصلاحات است. برنامهاي که بر پيشبرد مسائل سياسي و بازکردن گرههاي افتاده بر اقتصاد ايران متمرکز باشد. از نظر اصلاحطلبان انتخابات 1400 انتخاباتي برنامه محور است و بدون تدوين يک برنامه مدون و قابل دفاع نميتوان در آن حضور مؤثر داشت. در گام دوم و بعد از تدوين برنامه اين نهاد بايد به ارزيابي شخصيتهاي سياسي بپردازند که توانمندي محقق ساختن اين برنامه را دارند و ميتوانند به عنوان کانديداي رياست جمهوري معرفي شوند. سومين کارويژه اين نهاد ميتواند تعامل با مقامات عالي نظام جمهوري اسلامي براي تشريح اولويتهاي جبهه اصلاحات و فراهم کردن زمينه تحقق آنها باشد. اين موارد به باورم ميتواند از جمله موضوعات مهمي باشد که در نهاد جديد ميشود به آن پرداخت.
يکي از مواردي که در کنار ضرورت تشکيل اين نهاد از طرف اصلاحطلبان مطرح شد، بحث ترميم سرمايه اجتماعي بود. خاصه در شرايطي که اين نگراني وجود دارد که انتخابات 1400 همانند آنچه در انتخابات اسفند 98 تجربه شد با احتمال پايين بودن مشارکت سياسي مواجه باشد و اصلاحطلبان همواره اين مسأله را يکي از پاشنه آشيلهاي خود دانستهاند. به نظر شما آيا صرف تشکيل اين نهاد ميتواند کمکي به ترميم سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان کند؟
مردم در مواجهه با انتخابات به چند بخش تقسيم ميشوند. بخشي از مردم به دلايل اعتقادي و پايبندي بيشتر به نظام جمهوري اسلامي در هر شرايطي و با وجود تحمل هر سختي براي تقويت نظام در انتخابات شرکت ميکنند، اما بخش عمدهاي از مردم نتيجه محورند. آنها اگر آمدند و رأي دادند، انتظار دارند که نتيجه رأيشان در زندگي و شرايط کشور خود را نشان دهد. خب از اين حيث مشارکت بالايي که در انتخابات سال 96 رقم خورد، با دو مسأله مواجه شد. مسائلي که بر تمايل بخشهاي مختلفي از مردم به مشارکت سياسي تأثير نامطلوب گذاشت. يک مسأله ناکامي بود که بر اثر عهدشکني امريکا و سستي طرفهاي اروپايي و آسيايي در تحقق هدفهاي ضد تحريمي برجام ايجاد شد و با بازگشت و تشديد تحريمهاي امريکا فشار زيادي را متوجه زندگي مردم کرد. علاوه بر اين نارضايتي اقتصادي بخش ديگري از مطالبات مردم نيز بر اثر مسائل حاکم بر سياست داخلي پاسخ نيافت. متأسفانه پارهاي از جريانات سياسي علاقهمندند که نتيجه انتخابات هر چه بشود در جريان اراده حاکم بر کشور و در سياستهايي که به باور آنها موجه است، تغييري اتفاق نيفتد و نتيجه انتخابات خنثي شود. اينها کساني هستند که بر حسب ظاهر خيلي به نظام پايبندند اما مثل کسي که بر شاخه نشسته بود و بن ميبريد، عمل ميکنند. اينها کساني هستند که ظاهراً عاشق نظام جمهوري اسلامي هستند اما توجه ندارند که اگر در اين نظام رأي مردم بي اثر شود و رکن مهم جمهوريت نظام متزلزل گردد، به کليت آن آسيب ميرسد. بنابراين همه اين مسائل با کاهش اقبال مردم به انتخابات منتهي شده و به هر حال اين مسألهاي است که پيش روي اصلاحطلبان هم قرار دارد. بنابراين حتماً يکي از وظايف نهاد اجماعساز اين است که به نظرات مردم احترام بگذارد، نظرات اقشار مختلف را بشنود و تجزيه و تحليل کند و براي حل آنچه مورد نظر مردم است، راهکار داشته باشد.
در همين زمينه ميدانيم که اختلافات ديدگاهي ميان طيفهاي مختلف اصلاحطلبان وجود دارد. اختلافاتي که گاهي خود را در قالب تقابل اصلاحات جامعه محور و اصلاحات قدرت محور نشان داده و روزي ديگر به بحث بر سر اولويت دموکراسي يا تکنوکراسي رسيده. احزاب اصلاحطلب با وجود چنين تفاوت ديدگاههايي تا چه حد ميتوانند اميدوار باشند که به اجماع برسند؟
واقعيت اين است که اصلاحطلبان يک حزب نيستند؛ يک جبههاند. در اين جبهه تنوع و تکثر زياد است اما ائتلافي که شکل ميگيرد بر اساس تأمين حداکثري نظر گروهها نيست. اين ائتلاف حاصل مسامحهاي است که همه گروهها نسبت به هم خواهند داشت و حداقل مشترکات را ميتواند پوشش دهد. اگر نگاه همه احزاب حاضر در اين ائتلاف همين طور باشد، بعيد است مشکلي به وجود بيايد. بالاخره گروهها و شخصيتها هر کدام برداشت خودشان را دارند اما يک حداقلهايي براي ائتلاف و همکاري وجود دارد که آن حداقلها هميشه اصلاحات را در قالب يک جبهه متحد نگاه داشته و به صحنه آورده است.
از جمله موضوعاتي که در کنار خبر نهايي شدن فهرست اعضاي حاضر در اين نهاد اجماعساز از سوي رئيس دورهاي جبهه اصلاحات مطرح شد تأکيد بر اين بود که اصلاحطلبان در صورت داشتن کانديداي اختصاصي در انتخابات حضور خواهند داشت. به باورتان جريان سياسي متبوع شما تا چه حد روي اين شرطي که براي خودش گذاشته استحکام خواهد داشت يا در صورت رد صلاحيت چهرههاي مطلوب و مورد نظر اصلاحطلبان باز هم شاهد حمايت اين جريان از يک چهره اصولگراي ميانهرو خواهيم بود؟
چنان که در ابتدا هم گفتم، هنوز نهاد اجماعساز به نحوي شکل نگرفته که ببينيم چه سياستي تدوين ميشود. مطابق مصوبهاي که پيشتر شوراي هماهنگي احزاب اصلاحطلب داشت، اصلاحطلبان اعلام کردهاند که اگر انتخابات رقابتي باشد و اگر کانديداي خود را داشته باشند در انتخابات شرکت ميکنند. اما الان با مشخص شدن آن وضعيت خيلي فاصله داريم و بايد صبر کنيم ببينيم چه ميشود. با اين حال اگر از منظر داشتن پيشبيني براي شرايطي که ممکن است پيش روي اصلاحطلبان قرار بگيرد و آمادگي براي نحوه مواجهه با آن ميپرسيد، بايد بگويم که اين از جمله موضوعاتي است که بايد در نهاد جديد مورد بحث قرار بگيرد تا هر کس و هر گروهي پيشنهادها و ديدگاههاي خود را مطرح کند. به شخصه تا اين مسائل در نهاد جديد بحث نشود نفياً يا اثباتاً نميتوانم اظهارنظري داشته باشم. اين از آن موضوعاتي است که بايد صبر کنيم و ببينيم سياست بر چه مداري قرار ميگيرد.