آخرین مهلت بایدن برای نجات برجام
اعتماد/متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
فرد کاپلان-اسليت/ دونالد ترامپ، رييسجمهور پيشين ايالات متحده سه سال پيش، از توافق هستهاي ايران موسوم به برجام خارج شد؛ توافقي که باراک اوباما رييسجمهور اسبق اين کشور و پنج رهبر ديگر جهان در سال 2015 امضا کرده بودند. اکنون با روي کار آمدن دولت بايدن انتظار ميرود او هرچه سريعتر به برجام بازگردد، چراکه مدتهاست ادعا ميکند چنين قصدي دارد. با اين وجود آنتوني بلينکن و ايوريل هينز که اکنون به ترتيب در سمت وزير امور خارجه و مدير اداره اطلاعات ملي فعاليت ميکنند در جلسه استماع مجلس سنا اذعان داشتند که چنين اتفاقي به اين زوديها نخواهد افتاد.
آيا گفتههاي آنان نشانهاي از اختلاف دروني ميان اعضاي دولت جديد است يا نوعي موضعگيري ديپلماتيک يا موضوع جديد و بحثبرانگيزي در روابط غرب با ايران؟ و چشمانداز بازگشت به برجام چگونه است؟ هر چه نباشد برجام توافقي بود که تا قبل از خروج ترامپ، برنامه هستهاي ايران را تا حد زيادي متوقف کرده بود.
در ماههاي اخير اتفاق جديدي افتاده است. ايران به ميزان قابلتوجهي از محدوديتهاي برجام در مورد ميزان مجاز غنيسازي اورانيوم فراتر رفته و شروع به توليد هر چه سريعتر سانتريفيوژ کرده است؛ عملي که در توافق برجام ممنوع اعلام شده بود. اين امر دليل اصلي بدبيني بلينکن و هينز است. با اين حال لازم به ذکر است که ايران زماني برخلاف توافق عمل کرد که ترامپ از آن خارج شده بود و اين دو مقام امريکايي نيز به خوبي از اين موضوع آگاهي دارند. اين توافق در اصل نوعي مبادله بود که در آن ايران برنامه هستهاي خود را محدود ميکرد و در ازاي آن ايالات متحده تضمين ميکرد تحريمهاي اقتصادي اعمال شده پس از توسعه برنامه هستهاي ايران را لغو خواهد کرد. وقتي ترامپ از برجام خارج شد دوباره تحريمها را عليه تهران به جريان انداخت. او همچنين «تحريمهاي ثانويهاي» ر ا عليه تمامي کشورهايي که به تجارت با ايران ادامه ميدادند، از جمله کشورهاي عضو اين توافق، اعمال ميکرد.
در بند 36 اين توافق 159 صفحهاي موسوم به «برجام» ذکر شده که اگر هر يک از امضاکنندگان توافق در انجام تعهدات خود کوتاهي کند ديگر اعضا ميتوانند از انجام تعهدات خود دست بکشند. امريکا با اعمال مجدد تحريمها اين توافق را نقض کرد، بنابراين ايران نيز غنيسازي اورانيوم و ساخت سانتريفيوژهاي پيشرفته را از سر گرفت. از اين رو مقامات ايران معتقدند که هنوز هم به برجام متعهد هستند. آنها ميگويند اگر امريکا بار ديگر تحريمها را از سر راه بردارد، ايران نيز بار ديگر غنيسازي (در سطوح بالا) را متوقف کرده و ذخاير اورانيوم و سانتريفيوژهاي (غيرمجاز) خود را از بين ميبرد.
بلينکن، هينز و برخي ديگر شرايط را به شکل معکوس مطرح ميکنند و ميگويند اگر ايران غنيسازي اورانيوم و باقي موارد را متوقف کند، امريکا تحريمها را لغو خواهد کرد.
بنابراين در اينجا يک معما به وجود آمده است: اينکه کدام يک از طرفين بايد اول اقدام کند؟ اکثر امريکاييها از جمله کساني که ميخواهند توافق هستهاي دوباره به جريان بيفتد به مقامات ايران اعتماد ندارند. (اين موضوع به سال 1979 بازميگردد زماني که دانشجويان پيرو خط امام لانه جاسوسي را تسخير کردند). اکثر ايرانيان نيز به رهبران امريکايي اعتماد ندارند (اين مورد نيز به سال 1953 برميگردد زماني که سازمان اطلاعات امريکا يعني سيا به سرنگوني دولت منتخب مردم ايران کمک کرد).
همه مهرههاي اصلي دولت بايدن عميقا معتقدند توافق هستهاي ايران دستاورد بزرگي بود که ارزش حفظ کردن دارد. بايدن شخصا، هر چند از دور، درگير مذاکرات هستهاي و راضي کردن عموم مردم به اين توافق بود. بلينکن در آن زمان دستيار مشاور امنيت ملي اوباما بود. وندي شرمن که از سوي بايدن به عنوان معاون وزير خارجه معرفي شده و نماينده ويژه او در امور ايران يعني رابرت مالي اصليترين مذاکرهکنندگان امريکا در برجام بودند. فيليپ گوردون که مشاور امنيت ملي معاون بايدن، يعني کامالا هريس است، در جريان مذاکرات هستهاي و امضاي توافق به عنوان هماهنگکننده کاخ سفيد در امور خاورميانه فعاليت ميکرد. کالين کال، گزينه انتخابي دولت بايدن براي تصدي سمت معاون سياستگذاري وزير دفاع، در آن زمان مشاور امنيت ملي بايدن بود.
خلاصه اينکه در مورد اين مساله هيچ اختلافنظر داخلي ميان اعضاي دولت وجود ندارد. با اين حال، به دليل عدم اعتماد و بنا بر ملاحظات سياسي، اين سوال که چه کسي بايد پيشقدم شود مانع بزرگي محسوب ميشود.
رابرت مالي پيشتر با مقامات انگليس، فرانسه و آلمان درخصوص بهترين راه براي احياي توافق مذاکره کرده است و ظاهرا قرار است با مقامات کشورهاي خاورميانه نيز رايزني کند (چند تن از منتقدان ضدايراني اخيرا نامه سرگشادهاي خطاب به بايدن نوشتند و از او خواستند مالي را براي اين سمت انتخاب نکند، چراکه لحن او در مورد ايران نرم است و اشتياق زيادي به امتياز دادن دارد. بسياري از همکاران مالي بيانيهاي را در رد اين اتهامات صادر کردند. در هر صورت اين انتقادات بيمعني است، چراکه نماينده رييسجمهور وظيفهاش مشخص است: او سياستگذار نيست، بلکه تنها سياستها را منتقل ميکند).
منتقدان مدتهاست شکايت ميکنند که برجام تنها برنامه هستهاي ايران را محدود ميکرد و کاري به موشکهاي بالستيک اين کشور يا حمايت آن از گروههاي منطقهاي نداشت. اين نکته درست است، اما همانطور که اوباما و بسياري از دستيارانش (که اکنون دستياران بايدن هستند) در همان زمان اعلام کردند، هيچ راه عملي براي جمع کردن تمام اين مسائل در يک توافق واحد وجود نداشت و در آن برهه زماني، مقابله با اقدامات هستهاي ايران بيش از همه اولويت داشته است، اين مساله هنوز هم صادق است و حتي بيشتر از قبل اهميت دارد، چراکه به لطف خروج ترامپ از برجام، ايران از هميشه به سلاح اتمي نزديکتر شده است.
به علاوه وقتي اوباما تحريمهاي مرتبط با برنامه هستهاي ايران را لغو کرد، تحريمهايي را که به منظور مجازات ايران در ديگر حوزهها - از جمله موشکهاي بالستيک و حمايت از گروههاي مقاومت- وضع شده بود، حفظ کرد. اگر توافق ادامه پيدا کند، ميتوان بار ديگر همين کار را انجام داد.
ميتوان تصور کرد که توافق هستهاي با مقدمه يا ضميمه جديدي احيا شود و در آن گفته شود که امريکا و ديگر امضاکنندگان- انگليس، فرانسه، روسيه، چين، آلمان و اتحاديه اروپا- به شرطي به توافق هستهاي باز ميگردند که مذاکرات جديد به دنبال آن آغاز شود و موضوعات گستردهتري از جمله موشکهاي بالستيک و حمايت جمهوري اسلامي از محور مقاومت و (با هدف ايجاد توازن) گسترش روابط تجاري و ديپلماتيک با ايران را شامل شود.
اگر کار روي همه اين شرط و شروط و مشخص کردن زمانبندي احياي توافق (اينکه چه کسي گام اول را بردارد) براي ديپلماتهاي امريکايي بيش از حد سخت و دشوار است، شايد اتحاديه اروپا يا يکي ديگر از امضاکنندگان برجام بتواند رهبري را به دست بگيرد. شايد مالي اين مسائل را در ديدارهاي خود مطرح کند، شايد هم تاکنون اين کار را کرده باشد.
نيت اعضاي برجام هر چه که باشد، نميتوانند اين بازي را تا ابد ادامه دهند. ايران غنيسازي 20درصدي را شروع کرده است (البته براي ساخت بمب اتم بايد اورانيوم را تا 90درصد غني کرد، اما با رسيدن به سطح 20درصد، باقي مسير نسبتا آسان است. توافق هستهاي ايران را در سطح 3درصد محدود کرده بود). ايران نيز در ماه خرداد انتخابات رياستجمهوري را
در پيش دارد. خروج ترامپ از برجام و ادامه تحريمها باعث شده تندروترين گروههاي ايراني که هيچگاه حامي برجام نبودند، از نظر سياسي قدرت بگيرند. منافع طرف غربي در صورتي تضمين ميشود که برجام پيش از انتخابات احيا شود.
شايد بتوان به فرمولي براي حل و فصل اين مساله دست يافت، اما تضميني وجود ندارد که بتوان با آن مسائل را حل و فصل کرد. در اوايل دهه 1960 ميلادي، امريکا و شوروي مشغول مذاکره بر سر پيماني بودند که آزمايش سلاحهاي اتمي را ممنوع ميکرد. مذاکرات بر سر اينکه هر يک از دو کشور در هر سال چند بار ميتواند سايتهاي آزمايش طرف مقابل را بازرسي کند، به بنبست رسيد. شوروي ميگفت بيش از سه بار نياز نيست، اما امريکاييها روي عدد هفت تاکيد داشتند. به نظر ميرسيد که دوطرف بتوانند روي عدد پنج به توافق برسند، اما اينطور نشد. هيچ يک از دو طرف کوتاه نيامدند. در پايان، مشخص شد که اين بازرسيها اصلا اهميتي هم ندارند، چراکه دانشمندان موفق شدند با لرزهسنج آزمايشهاي زيرزميني را رصد کنند. با اين حال در مصالحه ممکن است گاهي دو طرف بر سر يک امر بديهي به توافق نرسند.
ترجمه هديه عابدي