نتانیاهو رنگ عوض میکند

دنياي اقتصاد/ متن پيش رو در دنياي اقتصاد منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
نتانياهو به شدت بهدنبال رأي اعراب اسرائيلي است. پس از حضور «يايير لاپيد» يکي از مدعيان نخستوزيري بود که نتانياهو گفت ميتواند با نمايندگان عرب، دولت ائتلافي تشکيل دهد؛ هرچند در ابتدا آنها را تحقير ميکرد. او تعهد کرده است که منابع بيشتري را براي اجتماعات عرب و مبارزه با جرائم بومي و بيپايان در محلات عرب اختصاص دهد. بيبي خود را «ابويايير» مينامد.
«منصورعباس»، يک مسلمان محافظهکار، يک شريک سياسي احتمالي براي رهبران دولت يهود است. او طرفدار اسلام سياسي است. او رئيس يک حزب عربي است که از همان مذهبي ريشه گرفته که جنبش حماس به آن تعلق دارد. او در بيشتر عمر سياسياش، هرگز در نظر نداشته که از احزاب (متمايل به) راست افراطي که حدود ۴ دهه است سکاندار کشتي سياست در اسرائيل هستند حمايت کند. «پاتريک کينگزلي» و «آدام راسگون» در گزارش ۲۱ فوريه براي نيويورکتايمز نوشتند، با اين حال، اگر عباس همين دستفرمان را برود، ميتواند پس از انتخابات عمومي ماه آينده به نخستوزير بعدي اسرائيل براي تصميمگيري کمک کند؛ حتا اگر اين به معناي بازگشت ائتلاف جناح راست به قدرت باشد. او که از نقش حاشيهاي که احزاب عرباسرائيل بهطور سنتي ايفا ميکنند خسته شده، اميدوار است که گروه اسلامگراي کوچکش به نام «رام» (Raam) پس از انتخابات موجب توازن قدرت بشود و آن را به شريک غير قابل چشمپوشي براي رهبر يهودي بعدي که به دنبال تشکيل ائتلاف است تبديل سازد. عباس در شهر کوچک عرب در شمال اسرائيل در جاييکه به گفته انجيل، حضرت مسيح آب را به شراب تبديل کرد، در مصاحبهاي در مورد مبارزات انتخاباتي ميگويد: «ما ميتوانيم با همه کار کنيم.» او ميافزايد؛ در گذشته، «سياستمداران عرب فقط نظارهگر فرايندهاي سياسي در اسرائيل بودند.» اکنون «اعراب به دنبال نقشي واقعي در سياستهاي اسرائيل هستند.» تغيير و تحول در نگاه عباس بخشي از تحول گستردهتري است که در جهانبيني و نگرش سياسي اعراب در اسرائيل اتفاق ميافتد. اين دو روند که با مبارزات انتخاباتي سرعت گرفتهاند در حال همگرايي هستند؛ از يکسو، سياستمداران و رايدهندگان عرب بهطور فزايندهاي بر اين باورند که براي بهبود زندگي اعراب در اسرائيل، آنها بايد در جست و جوي قدرت در درون و در چارچوب سيستم باشند نه اينکه درصدد فشار از خارج باشند. بهطور جداگانه، احزاب اصلي اسرائيلي هم دريافتهاند که آنها هم بايد رايدهندگان عرب را براي پيروزي در انتخابات نزديک و پيشرو به خود جذب کنند و برخي هم مشتاق همکاري با شرکاي عرب به عنوان شرکاي ائتلافي بالقوه هستند.
هر دو روند يا گرايش نه از جزميگرايي و دگمانديشي که از عملگرايي سياسي برميخيزد. در حاليکه زمان به سويي ميرود که از پتانسيل ارائه قدرت واقعي به رايدهندگان عرب برخوردار است اما ميتواند نتيجه معکوس هم بدهد: اقدامات منصور عباس ميتواند موجب شکاف در راي اعراب شود همانطور که ميتواند موجب شکاف در ميان احزاب يهودي شود و هر دو مولفه ممکن است تعداد نمايندگان عرب را در مجلس بعدي کاهش دهد. اما پس از نمايشي قدرتمند در انتخابات گذشته که در آن احزاب عرب رکورد ۱۵کرسي را به دست آوردند، آنها به سومين ائتلاف بزرگ در پارلمان داراي ۱۲۰ کرسي تبديل شدند و اگرچه هنوز از ائتلاف حاکم کنار بودند اما برخيشان درصدد گزينههاي ديگر هستند. «محمد مغاذي»، مجري مشهور عرب ميگويد: «برخي سياستمداران عرب پس از يک دهه حضور در قدرت در کنار نتانياهو رويکرد جديدي را مطرح کردهاند؛ اگر نميتوانيد او را شکست داده و کنار بگذاريد، به او ملحق شويد. اين رويکرد جسورانه است اما در عين حال، بسيار خطرناک هم هست.»
«کينگزلي- راسگون»، گزارشگران نيويورکتايمز، همچنين افزودند؛ شهروندان فلسطينياسرائيل بيش از يکپنجم جمعيت اسرائيل را تشکيل ميدهند. از زمان تاسيس اين رژيم در سال ۱۹۴۸، آنها همواره تعداد انگشتشماري از نمايندگان عرب را به پارلمان فرستادهاند. اما آن نمايندگان هميشه براي اينکه تاثيرگذار باشند سخت تلاش و تقلا ميکردند. رهبران يهودي، احزاب عرب را به عنوان شرکاي ائتلافي قابلقبول به رسميت نميشناختند؛ برخي از اين رهبران يهودي راستگرا آنها را به مثابه دشمنان دولت يهود تحقير ميکردند و به دنبال تعليق عضويت اين نمايندگان در پارلمان بودند. احزاب عرب هم به نوبه خود بهطور کلي راحتتر ميتوانستند ساز مخالف بزنند و عملا در حمايت از احزاب چپ ميانه که نفوذشان از آغاز قرن روندي نزولي داشته است وارد عمل ميشدند. از برخي جهات، اين تحول در سالهاي اخير بدتر شده است. در سال ۲۰۱۵، بنيامين نتانياهو از تهديد اعتصاب نسبتا بالاي اعراب سخن گفت. او در روز انتخابات هشدار داد که: «رايدهندگان عرب کرورکرور به پاي صندوقهاي راي ميروند.» او با اين کار ميخواست پايگاه آراي خود را ترغيب به مشارکت و حضور بيشتر کند. در حقيقت براي نتانياهو، اعراب «لولويي» بودند که ميخواست با برجسته کردن تهديدشان، يهوديان بيشتري را به پاي صندوقهاي راي بکشاند. در سال ۲۰۱۸، نتانياهو قانوني را از تصويب گذراند که جايگاه اعراب و زبان عربي را تضعيف و در عوض، بهطور رسمي اسرائيل را به عنوان «دولت متعلق به مردم يهود» مورد شناسايي قرار داد. در سال ۲۰۲۰ حتا رقيب او «بني گانتس» هم از تشکيل دولت بر اساس حمايت احزاب عرب سر باز زد.
اما يک سال بعد، زماني که اسرائيل طي دو سال بنبست سياسي به سوي چهارمين انتخابات حرکت ميکرد، اين پارادايم به سرعت در حال تغيير بود. اما اکنون نتانياهو بهشدت به دنبال راي انتخابکنندگان عرب است. پس از حضور «يايير لاپيد»، يکي از مدعيان نخستوزيري، بود که نتانياهو گفت ميتواند با نمايندگان عرب، دولت ائتلافي تشکيل دهد هرچند در ابتدا آنها را تحقير ميکرد. دو حزب چپگرا وعده همکاري با ائتلافي از نمايندگان عرب را دادهاند تا منافع اعراب را به پيش برند. نظرسنجيها حاکي از آن است که اکثريت شهروندان فلسطينياسرائيل ميخواهند نمايندگان خودشان در دولت نقش داشته باشند. منصور عباس ميگويد که سياستمداران عرب بايد با حمايت از احزابي که وعده بهبود زندگي و جامعه عربي را دادهاند نفوذ خود را بهدست آورند. «علي سلام»، يک سياستمدار برجسته ديگر عرب که شهردار ناصره (يکي از بزرگترين شهرهاي اسرائيل) است، حمايت خود را از نتانياهو اعلام و استدلال کرده که با وجود اظهارنظرات او در گذشته اما نتانياهو در مورد بهبود زندگي اعراب صادق است.
«ناهوم بارنه»، يکي از معروفترين ستوننويسان اسرائيلي، ميگويد: «در نظام سياسي اسرائيل، قبلا همکاري با احزاب عرب يا حتا رايدهندگان عرب گناه شمرده ميشد.» اما نتانياهو ناگهان اعراب را «شرکايي مشروع براي هرگونه مانور سياسي» ناميد. او افزود: «او به طريقي در جعبهاي را گشود که اميدوارم از حالا به بعد بسته نشود.» اين تحول در نتانياهو از جالبترين موارد بوده است. او تعهد کرده که منابع بيشتري را براي اجتماعات عرب و براي مبارزه با جرائم بومي و بيپايان در محلات عرب اختصاص دهد. او خود را «ابويايير» مينامد؛ (اشاره به فرزندش «يايير» که به تاسي از اعراب، خود را به نام فرزند ارشدش که يايير است «ابويايير» ناميده است). در يک لحظه خاص در ژانويه، او «عصر جديدي» را براي عربهاي اسرائيل در يک گردهمايي در ناصره اعلام کرد و بهخاطر اظهارات گذشتهاش در مورد رايدهندگان عرب يک عذرخواهي شايسته بر زبان آورد. او گفت:«من عذرخواهي کردم و امروز هم عذرخواهي ميکنم.» او قبل از اينکه بگويد منتقدان «سخنان مرا وارونه منتقل کردهاند» اين عذرخواهي را بر زبان آورد.
منتقدان ميگويند نتانياهو در حال مغازله با رايدهندگان عرب است زيرا براي پيروزي به آنها نياز دارد نهاينکه واقعا به آنها اهميت ميدهد. اين ماه او همچنين پذيرفت که در دولت ائتلافي آيندهاش يک حزب راست افراطي را هم بگنجاند؛ حزبي که رهبرش خواهان سلب صلاحيت از بسياري از اعرابي است که براي نامزدي در پارلمان تقلا ميکنند. او اعلام کرد که دولتي را تشکيل ميدهد که متکي به حمايت از منصور عباس است. انتخابات ماه آينده (سوم فروردين ماه ۱۴۰۰) نزديک است. نتانياهو به دليل اتهام فساد در حال محاکمه است و اگر در قدرت بماند ميتواند متوسل به قوانيني بشود که مانع از پيگرد قضايياش ميشود.
«عفيف ابوموچ»، مفسر برجسته سياستهاي عربي در اسرائيل، ميگويد: «آنچه نتانياهو به آن اهميت ميدهد فقط و فقط خودش است. او جز خودش کسي را نميبيند.» به اين ترتيب، سياستمداران و رايدهندگان عرب هنوز از صهيونيسم و سياستهاي اسرائيل در سرزمينهاي اشغالي ناراحتند. اما يک درک روزافزوني وجود دارد که ميگويد مشکلاتي که جامعه عرب با آن مواجه است- خشونت، فقر، تبعيض در دسترسي به مسکن و زمين- بدون مشارکت سياستمداران عرب در عاليترين سطح حل نخواهد شد. حمايت از حزب منصور عباس در آستانه ۲۵/ ۳ درصد است و اين رايي است که براي ورود به پارلمان کافي است.