جزییات نظرسنجی واشنگتن پست درباره آینده خاورمیانه

اقتصاد نيوز/متن پيش رو در اقتصادنيوز منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
معماي خاورميانه دهههاست که دولتها را در ايالات متحده به خود مشغول کرده است. با تغيير دولت در اين کشور، دولت بايدن وعده داده که براي جلوگيري از بروز فاجعههايي مانند جنگ عراق به سخنان متخصصان گوش فرا خواهد داد.
به گزارش اقتصادنيوز ، به همين بهانه روزنامه واشينگتنپست با برگزاري يک نظرسنجي از ميان کاشناسان و متخصصين امور خاورميانه ، به انتشار نظر کارشناسان برجسته در اين حوزه پرداخته است. دستاندرکاران اين نظرسنجي (مارک لينچ و شبلي تلهمي) مدعي هستند انتشار چنين ديدگاههاييي ميتواند به سياستگذاران جديد ايالات متحده کمک کند تا از طريق آشنايي با نظر محققان، واقعيتهاي خاورميانه را بهتر درک کنند.
در اين نظرسنجي، از ميان 1293 نفر از کساني که عموما در انجمن مطالعات خاورميانه، انجمن علوم سياسي آمريکا و پروژه خاورميانه در دانشگاه جورج واشينگتن عضويت داشتند، نظرخواهي شده، 521 نفر پاسخ دادهاند. به گفته دستاندرکاران اين نظرسنجي، اکثريت قريب به اتفاق اين افراد به زبانهاي اين منطقهاي صحبت ميکنند، زمان قابل توجهي را در خاورميانه زيستهاند و زندگي حرفهاي خود را وقف مطالعه منطقه و سياستهاي آن کردهاند.
اين نظرسنجي ديدگاههاي اين افراد را در مورد مناقشه اسرائيل و فلسطين، برنامه هستهاي ايران و موارد ديگر جويا شدهاند. (آيا راه حل دو کشور اسرائيل و فلسطين مرده است؟ آيا تصميم دولت بايدن براي بازگشت به برجام نگراني نسبت به برنامه هستهاي ايران را کاهش مي دهد؟ قيامهاي يک دهه پيش عرب ها چقدر مهم بود و آيا دوباره برميگردند؟)
به ادعاي دستاندرکاران اين نظرسنجي، نتايج اين نظرسنجي تصويري جذاب از خاورميانه را به تصوير ميکشد و بينشهاي ارزشمندي را در اختيار دولت بايدن قرار ميدهد -که گفته است هدفش جدي گرفتن نظرات کارشناسان است- و ممکن است به عنوان سياست خارجي ايالات متحده براي منطقه در نظر گرفته شود.
اسرائيل و فلسطينيها؛واقعيت يک کشور آپارتايدي
شايد قاطعترين يافته اين نظرسنجي ارزيابي عموم کارشناسان از مناقشات ميان اسرائيل و فلسطين باشد. اکثريت قاطع، 59 درصد، واقعيت فعلي اسرائيل و فلسطينيان را يک منطقه شبهآپارتايدي توصيف ميکنند. 7 درصد ديگر آن را يک سرزميني همراه با نابرابري اما نه مشابه آپارتايد مي دانند. تنها 2 درصد اشغال کرانه باختري و غزه توسط اسرائيل را موقتي توصيف مي کنند. در حالي که 30 درصد وضعيت کنوني را اشغال نيمهدائمي توسط اسرائيل توصيف کردند.
در حالي که دولت بايدن احتمالاً به دنبال آغاز مسيري ديپلماتيک است، اما کارشناسان اميد چنداني براي دستيابي به راه حل دو کشور ندارند. در اين بررسي، 52 درصد ميگويند که چنين ايدهاي به هيچ وجه تحققپذير نيست، در حالي که 42 درصد آن را حداقل تا 10 سال آينده بعيد ميدانند. تنها 6 درصد از اين کارشناسان امکان تحقق اين ايده را در دهه آينده محتمل ميدانند.
چنين انتظاراتي از آينده زماني ناخوشايندتر ميشود، زيرا بدون چشمانداز اسرائيل و فلسطين مستقل، 77 درصد از آنها انتظار دارند که در آينده با يک کشور شبهآپارتايدي مواجه باشند، در حالي که 17 درصد ديگر انتظار يک کشور با نابرابريهاي فزاينده و نه شبهآپارتايدي را دارند. اين در حالي است که در اين صورت تنها 1 درصد انتظار دارند يک کشور واحد با دو مليتي با حقوق برابر براي همه را شاهد باشند.
ايران و توافق هستهاي
از نگاه اين کارشناسان، بازگشت ايالات متحده به توافق هستهاي احتمال دستيابي [ادعايي] ايران به سلاح هستهاي در دهه آينده را کاهش ميدهد -75 درصد از پاسخدهندگان به اين نظرسنجي چنين باوري دارند. 21 درصد پاسخ دادهاند بازگشت به برجام تفاوتي واقعي در اين ماجرا نخواهد گذاشت و تنها 2 درصد مدعي هستند بازگشت به برجام احتمال دسترسي ايران به سلاح هستهاي ايران را افزايش ميدهد.
بنابراين تعجب آور نيست که عموم اين دانشمندان با اکثريت قريب به اتفاق با اقدام نظامي عليه ايران يا ادامه سياست فشار حداکثري دولت ترامپ مخالف هستند. اختلاف اصلي ميان آن ها در مورد تاکتيکها بود: 67 درصد معتقدند بازگشت فوري ايالات متحده به برجام پيش از پرداختن به ساير موضوعات، منافع آمريکا را بهتر تأمين ميکند، در حالي که 23 درصد يک توافق بزرگتر را ترجيح ميدهند که (در همسويي با متحداني نظير اسرائيل، عربستان سعودي و امارات متحده عربي) موضوعاتي چون موشکهاي بالستيک و سياستهاي منطقهاي را هم مشمول شود.
چه بر سر بهار عربي آمد؟
کارشناسان که در اين نظرسنجي شرکت کردند در مورد آينده و اهميت قيام هاي 2011 که جهان عرب را لرزاند، اختلاف نظر زيادي ندارند. اکثريت آنها ميگويند که اين خيزشها همچنان فعال و پويا است: 30 درصد انتظار دارند موج ديگري از اعتراضات گسترده در دهه آينده انجام شود، در حالي که 46 درصد ميگويند که اين قيامها همچنان به اشکال مختلف ادامه دارد. فقط 7 درصد فکر ميکنند که اين خيزشها به پايان راه رسيده و از بين رفتهاند، در حالي که 17 درصد فکر ميکنند احتمالاً حداقل براي يک دهه تکرار نخواهند شد.
سئوال ديگر اين است که آيا اين انقلابها اهميتي هم داشتند؟ 54 درصد، تأثير آنها را قابل توجه توصيف ميکنند، اگر چه تحولآفرين نيستند. براي 29 درصد، خيزشها تحولآفرين بود و 17 درصد از پاسخدهندگان آنها را به عنوان يک اختلال موقتي با اندکي تأثير در طولانيمدت ميدانند.
ايالات متحده و خاورميانه
تنها 3 درصد از پژوهشگران ايالات متحده در خاورميانه را امروز در مقايسه با يک دهه پيش قويتر ميدانند، در حالي که 75 درصد ايالات متحده را ضعيفتر ميدانند. به صورت شگفتانگيزي، تنها 38 درصد هنوز ايالات متحده را به عنوان تنها قدرت خارجي غالب در منطقه ميدانند. اين در درجه اول مربوط به رقابت با روسيه نيست - فقط 8 درصد اوضاع منطقه را به شکل دو قطبي به سبک جنگ سرد ميبينند. 54 درصد منطقه را چند قطبي ميبينند که تعدادي از قدرتهاي بزرگ براي بسط نفوذ و قدرت خود درا آن رقابت ميکنند. چنين ارزيابيهايي بايد چشمان کساني که معتقد به برتري ايالات متحده در منطقه هستند را باز کند.
اين دانشمندان احياي قدرت پيشين ايالات متحده در منطقه را هم انتظار ندارند. با نگاه به آينده، تنها 10 درصد انتظار دارند ايالات متحده يک دهه ديگر قدرتمندتر شود. البته اين لزوماً به معناي سقوط ناگهاني نيست: 48 درصد انتظار دارند ايالات متحده طي يک دهه ضعيفتر باشد، در حالي که 41 درصد انتظار دارند تقريباً در همين وضعيت فعلي باشد. به طرز جالب توجهي، محققان در مورد اينکه آيا اهميت کشورهاي خارجي در رخ دادن وقايع خاورميانه به طور کلي کاهش يافته است، اتفاق نظر ندارند: 42 درصد ميگويند قدرتهاي خارجي تقريباً همان تأثير يک دهه قبل را دارند، 29 درصد آنها معتقد به نفوذ بيشتري هستند و 28 درصد مي گويند نفوذ کمتري وجود خواهد داشت.