نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

بازیگری عقلایی در برجام

منبع
اعتماد
بروزرسانی
بازیگری عقلایی در برجام

اعتماد/متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست

مهدي ذاکريان/ توافق يکشنبه شب ميان سازمان انرژي اتمي ايران و آژانس بين‌المللي انرژي اتمي براي استمرار نظارت‌ها بر برنامه هسته‌اي ايران در قالب يک ساز و کار موقت سه ماهه، يک اقدام عقلايي در جهت حل اختلافات جاري در مورد برجام است. پرونده‌هاي همچون برجام نيازمند بازيگران عقلايي هستند. در روابط بين‌المللي ما شاهد سه نوع بازيگر فعال هستيم: بازيگران عقلايي، بازيگران سازماني و بازيگران بروکراتيک. بازيگران بروکراتيک، معمولا با توجه به کاريزماي شخصي و جايگاه مقام خودشان فعاليت مي‌کنند. بازيگران سازماني با توجه به ساختاري که در کشورشان حاکم است، اقدام مي‌کنند و نهايتا بازيگران عقلايي با توجه به نيازها و منافع کشورهاي خودشان بهترين تصميم را انتخاب مي‌کنند. مدل بازيگر عقلايي معمولا بهترين تصميم‌گيري‌ها را در شرايط تعامل بين‌المللي دارد.


از زماني که دولت حسن روحاني، در ايران حاکم شد، تلاش شد تا تصميم‌ها براساس منافع ملي اتخاذ شود، در نتيجه سياست خارجي کشور به سمت مدل بازيگر عقلايي انتخاب شد. چندي پس از اين تحول در ايران، در ايالات متحده امريکا، دونالد ترامپ به قدرت رسيد که براساس وعده‌هاي انتخاباتي و کيش شخصيتي که وجود داشت، به اين مقام رسيده‌ بود. در اين دوران در واشنگتن مدل مسلط سياست خارجي در دوران ترامپ به مدل بروکراتيک و کاريزماتيک تبديل شد. اين رويکرد، با توجه به قدرت و نفوذ امريکا باعث ايجاد يک بي‌نظمي در جامعه بين‌المللي، انشقاق ميان کشورها و اجتناب از اجراي تعهدات بين‌المللي شد.


زماني که انتخابات در ايالات متحده امريکا برگزار شد و جو بايدن به عنوان رييس‌جمهوري برگزيده شد، چهره هاي متعددي از مبادي مختلف و متنوع تلاش کردند تا رويکرد و سوگيري دولت جديد امريکا را درخصوص مساله ايران، از يک اقدام عقلايي دور کنند و اجازه ندهند که واشنگتن به يک بازيگر عقلايي در پرونده اختلافات ايران و امريکا تبديل شود. اين تلاش‌ها از جانب سعودي‌ها، اسراييلي‌ها، افراطي‌هاي دموکرات و تندروهاي جمهوري‌خواه، اپوزيسيون ايران در خارج از کشور و همين‌طور از سوي عده‌اي در داخل، آغاز شد. شاخه داخلي اين افراد ممکن است سه دسته باشند، عده‌اي که از دستگاه‌هاي امنيتي و اطلاعاتي خارجي از کشورهايي همچون سعودي و اسراييل دستور مي‌گيرند، عده‌اي که براساس دانش و فهم خودشان معتقدند که صرفا بايد با دنيا تقابل کرد و دسته سومي که اساسا فاقد آگاهي از مسائل بين‌المللي هستند.


جو بايدن، رييس‌جمهور امريکا در طول همين چند هفته‌اي که به عنوان رييس‌جمهور امريکا فعاليت خود را آغاز کرده است، در زمينه‌هاي مختلف توانسته است تصميم‌هاي خوب و عاقلانه‌اي اتخاذ کند، از بازگشتن به پيمان آب و هوايي پاريس گرفته تا موضوع بازگرداندن کودکان مهاجران به خانواده‌هاي‌شان. مجموعه اقدام‌ها و تلاش‌هاي دولت جو بايدن، هر چند به کفايت نيستند و نمي‌توان آنها را جهشي بزرگ در عملکرد دولت امريکا دانست، اما سويه‌اي عاقلانه و عقلايي داشتند. به‌رغم اين رويکرد عقلايي در بسياري از مسائل جاري امريکا، دولت بايدن در مورد ايران، رويکردي منفعلانه در پيش گرفت. تا به امروز و يک ماه بعد از ورود بايدن به کاخ سفيد، از دولت او بيشتر حرف مي‌بينيم تا عمل. سوال اين است که چرا دولت جو بايدن درخصوص پرونده ايران به سمت بازيگري عقلايي نرفت و در تصميم بروکراتيکي که دونالد ترامپ براساس کيش شخصيت بيماري خودش اتخاذ کرده ‌بود، باقي ماند؟ گروه‌هايي که در بالا نام بردم، با لابي‌گري و اعمال فشار و اقدام‌هاي‌شان باعث شده‌اند تا دولت جديد امريکا هم همچنان بر روش دولت قبلي باقي بماند.


اقدامي که مجلس شوراي اسلامي همزمان با اين تحولات انجام داد و تصويب قانون اقدام راهبردي براي لغو تحريم‌ها، به اين جريان دامن زد. 
اين مصوبه، هر چند ممکن است که با نيت خير در مجلس راي آورده‌ باشد، اما کمکي به وضعيت نکرد و باعث نشد که واشنگتن به سمت يک رويکرد عقلايي تمايل پيدا کند. من تصور مي‌کنم که ايران در اين شرايط بايد بهترين تصميم را انتخاب کند، بهترين تصميم اين است که نبايد اجازه دهيم که موضع ايران در جامعه بين‌المللي تضعيف شود. موضع ايران در طول سال‌هاي گذشته در جامعه بين‌المللي قوي بود. ايران مدعي بود که همواره به تعهداتش عمل کرده و پاي تعهداتش هم ايستاده است و از هيچ‌يک از توافق‌هايش خارج نشده است. توافقي هم که يکشنبه شب صورت گرفت، هيچ انحرافي نه از برجام است و نه از تعهدات بين‌المللي ايران. ايران معتقد است که طرف‌هاي برجام بايد براي اجراي تعهدات خودشان ضمانت بدهند، هر زمان تحريم‌ها لغو شود که جزو مفاد برجام است و هيچ‌يک از طرف‌ها تاکنون در لغو تحريم‌هاي اقدام عملي برنداشته‌اند، اروپايي‌ها تعهدات‌شان را عملي نکرده‌اند و بدتر از آنها نيز روسيه و چين از زير بار تعهدات‌شان فرار کرده‌اند. از اين جهت پکن و مسکو را بدتر مي‌دانم که اروپايي‌ها لااقل در شعار و اظهارنظر اقدام امريکا را محکوم کردند و تلاش کردند که به دولت امريکا براي بازگشت به برجام فشار وارد کنند. اما روسيه و چين، عملا سکوت کردند و فقط از اختلاف ايران و امريکا بهره خودشان را بردند. ضرورتي براي ايران وجود ندارد که در شرايطي که طرف‌هاي مقابل تعهدات‌شان را عمل نمي‌کنند، نعل به نعل تمامي بندهاي برجام را اجرا کند.ايران مي‌تواند زمينه تصميم‌گيري‌هاي عقلايي را در جامعه بين‌المللي ايجاد کند. اقدام‌هاي ايران مي‌تواند ميدان و زمينه‌اي فراهم کند که امريکايي‌ها با رويکرد عقلاني، به سمت تصميم‌هايي بروند که هم به نفع خودشان باشد، هم به نفع ايران و هم به نفع صلح، ثبات و امنيت منطقه ما. بازيگران ديگر فعاليت‌هايي که انجام داده‌اند، سبب‌ساز انشقاق و دوري ميان ايران و کشورهاي منطقه، عامل استمرار بحران و تنش در منطقه مي‌شود. اين دقيقا همان چيزي است که اسراييلي‌ها مي‌خواهند. اسراييلي‌ها همواره علاقه‌مندند که در محيط بحران زندگي کنند، فضايي که اجازه مي‌دهد سرزمين‌هاي ديگران را اشغال کنند و به اشغالگري و توسعه‌طلبي خودشان ادامه دهند.

فضاي آرام و همکاري در منطقه باعث مي‌شود که حجم اقدام‌هاي‌سوء رژيم اسراييل عيان‌تر شود و ديگران هم راحت‌تر ببينند که اسراييلي‌ها چه مناطقي را اشغال کرده‌اند، کجا شهرک‌سازي کرده‌اند و چه اندازه به جنايات مستمر خودشان ادامه مي‌دهند. براي عربستان و ساير کشورهاي منطقه هم وضع همين است، اگر آرامش و همکاري بر منطقه حاکم شود، وضعيت شفاف مي‌شود و اقدام‌هاي طرف‌ها در ديد افکار عمومي قرار مي‌گيرد. اما وقتي يک فضاي بحراني و مبهم ايجاد مي‌شود، مشاهده اين اقدام‌ها سخت‌تر مي‌شود. براي مثال مي‌بينيم که اگر در ايران يک اعدام انجام شود، چنان واکنش‌هاي کهکشاني از سوي دولت‌هاي غربي صورت مي‌گيرد، اما در برابر مثله کردن يک منتقد در ساختمان ديپلماتيک عربستان سعودي در يک کشور خارجي، شاهد هيچ واکنش جدي و هيچ تغيير در روابط امريکا و عربستان سعودي نبوديم. چرا درباره سلب تابعيت، اعدام و تبعيد شهروندان بحريني، نه تنها امريکا، بلکه اروپايي‌ها هم سکوت مي‌کنند و هيچ واکنشي نشان نمي‌دهند؟ وضعيت بحران، تنش و ابهام باعث شده است که مسائل ايران از يک سو به شکل اغراق شده‌اي زيرذره‌بين قرار گيرند و در طرف مقابل اقدام‌هاي ديگر کشورهاي منطقه به حاشيه رانده شوند.هدايت جامعه بين‌الملل و همچنين ساير کشورها به سمت يک بازيگر عقلايي يکي از دستور کارهايي است که بايد در برنامه‌هاي ديپلماسي ايران باشد. براي اينکه به اين هدف برسيم بايد لوازم آن را هم فراهم کنيم، که متاسفانه بسياري از الزامات در کشور ما آماده نشده است. از لوازم اين کار اجازه فعاليت رسانه‌هاي بين‌المللي آزاد در کشور به گونه‌اي است که بتوانند واقعيت‌ها را منعکس کنند. توانايي و نفوذي که نشرياتي مانند فارن‌افرز، نشنال اينترست و کامنتري، براي حمايت از منافع و مطالبات اسراييل در دنيا حتي معاونان وزارت خارجه امريکا هم ندارند. ايران هم براي هدايت جامعه بين‌المللي به سمت تصميم‌گيري‌هاي عقلايي، نياز به چنين ابزارهايي دارد. يکي از ابزارهاي رايج در ديپلماسي امروز، ابزار ديپلماسي مسير دوم يا Track 2 Diplomacy است که شامل استفاده از دانشگاهيان توانمند، مجلات علمي و رسانه‌هاي توانمند براي اثرگذاري بر تصميم‌هاي کشورهاي خارجي در عرصه سياست بين‌المللي است. ديپلماسي عمومي هم ابزار بسيار مهمي است، يعني ارتباط مستقيم دستگاه ديپلماسي يک کشور با افکار عمومي در جهان. ابزاري که شايد در دوران رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد به سمت آن حرکت کرديم، اما نتيجه دلخواه نرسيد و شايد به اندازه کافي تخصصي و علمي به آن پرداخته‌ نشد. علاوه بر اينها استفاده از فضاي مجازي هم يک ابزار ديگر براي اثرگذاري در روابط بين‌المللي است که امروز شاهديم محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران، شخصا از آن استفاده زيادي مي‌برد، اما يک نفر به تنهايي کافي نيست و بايد چارچوب و زيربنايي براي آن ايجاد شود.
 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar