طرف دعوای ایران، امریکاست

اعتماد/متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
مهدي ذاکريان/ اساسا روابط بينالملل بر اساس اعتماد شکل نميگيرند، بلکه بر مبناي منافع است. تهران اگر ميخواهد بر اساس منافع ملي در پرونده هستهاي و برجام اقدام کند، بايد بداند که در اين پرونده طرف اصلي دعاوي ايران، امريکاست. در چنين شرايطي ايران بايد از حرکات نمايشي در چنين موضوع حساسي اجتناب کند. ايران بايد آمادگي کامل داشتهباشد که استدلالها و ادعاهاي امريکاي تحت رهبري جو بايدن را پوچ کنيم. جمهوري اسلامي ايران موفق شد که ادعاهاي دولت دونالد ترامپ را با مقاومت پوچ کند. اگر فرض کنيم که همان تحريمها با همان روش ادامه پيدا کند، قطعا با همان روش هم ميتوان اين اقدامها را بار ديگر بياثر و پوچ کرد، اما تغيير دولت در امريکا باعث شده است که روش امريکا تغيير کند. جو بايدن روشي را در پيش گرفته است که تحريمهايي را که وجود دارد، بار ديگر با اهرم چندجانبهگرايي احيا کند. آنها تلاش ميکنند که استدلال کنند که براي بازگشت به تعهد تلاش کردند و تا پاي ميز گفتوگو آمدند، ادعا ميکنند که پيشنهاد دادهاند در صورت بازگشت ايران به تعهداتش، تحريمها را بر ميدارند و ادله ديپلماتپسندي در مورد تلاشهاي خودشان و انداختن تقصير بر گردن ايران تامين ميکنند. در چنين شرايط اين ريسک وجود دارد که با پيوستن تعداد بيشتري از کشورها به امريکا، تحريمهاي يکجانبه دولت پيشين امريکا، حالا در دولت جديد با استفاده از اهرم چندجانبهگرايي، بسيار شديدتر استمرار پيدا کند. اين يک تهديد است که ديپلماتهاي ايراني بايد تلاش کنند از اين اتفاق جلوگيري کنند و اجازه ندهند ايرانيها متهم شوند که آمادگي حل مسائل و همکاري نداشتند. بايد توجه کرد که در مذاکرات جاري ميان ايران و 1+4 در وين، پناه بردن به چين، روسيه، سه کشور اروپايي و اتحاديه اروپا نميتواند سببساز اين شود که حقانيت ايران در مقابل امريکا ثابت شود.
بايد تلاش کنيم که استدلالها و زمينهسازيهاي امريکا را به صفر برسانيم. من قبول نميکنم که ايستادن در مقابل طرف دعوا و مطرح کردن مستقيم شکايت، فريب يا تله باشد. اينکه در مقابل طرف خطاکار، نقضکننده اصول و معاهدات، بگوييم که خلاف کرده است و اين خلاف واضح را در مقابل چشمان ديگر اعضاي معاهده انجام داده است، من تصور نميکنم که اساسا کار اشتباهي باشد. امروز ايران صاحب حق است و ميز مذاکره محل اعتراض و احقاق حق. در کمتر از يک ماه گذشته، شاهد بوديم که در نشست آلاسکا ميان مقامهاي سياست خارجي و امنيت ملي چين و امريکا، گفتوگوي صريح و مستقيمي ميان چين و امريکا رخ داد. در ديداري که در آلاسکا انجام شد، طرف امريکايي با لحن تهاجمي و اتهامهاي نامربوط اظهاراتش را آغاز کرد، اما طرف چيني ساکت نماند و همانجا در مقابل دوربينهاي خبرنگاران به اظهارات وزير خارجه و مشاور امنيت ملي رييسجمهور امريکا پاسخ داد. به واقع چينيها با حضور در نشست و پاسخگويي صريح و مستقيم، آبروي طرف امريکايي را بردند. آيا ايرانيها نميتوانند آبروي طرف امريکايي را در وين ببرند؟ انقدر دست ايران پر است و استدلالهاي ايران واضح و روشن است، که قطعا به سادگي ميتوان آبروي امريکا را در گفتوگوي صريح و مستقيم در وين برد، درواقع اگر نتوانيم اين کار را بکنيم، ايراد در اصل گفتوگوي رودررو و صريح نيست، بلکه ايراد در نمايندگان دستگاه ديپلماسي است، که البته من معتقدم نمايندگان ما کاملا توانمند هستند و حتما توانايي دارند که موضع به حق ما را ثابت کنند. اين ديپلماتها هم در رسيدن به برجام و هم در منزوي کردن امريکا بعد از خروج اين کشور از برجام، موفق بودند و قطعا در دفاع از منافع مردم ايران در محکوم کردن اقدامهاي امريکا هم موفق خواهند بود و اگر فرصت فراهم شود، تجربه تلخ آلاسکا در مقابل چين، اينبار براي امريکا در مقابل ايران در وين رقم خواهد خورد. چينيها حاضر نشدند در خانه خودشان بنشينند و روسيه يا اتحاديه اروپا را براي رويارويي با امريکاييها به آلاسکا بفرستند. متأسفانه گروهي از سنگاندازان و مانعتراشان در مسير ديپلماسي و سياست خارجي، بعضا کساني هستند که خودشان حاضر به رعايت قوانين و قواعد جاري در کشور نيستند و گهگاه به جاي قرار گرفتن در خط ملت و منافع ملي، تمناي عبور از خطوط ويژه و داشتن منافع ويژه دارند. خط ملت اين است که همه ما به فکر برداشتهشدن تحريمها و فشارهايي باشيم که باعث آزار و مشکل ملت ايران شده است. اين ادعا به معناي آن نيست که در مديريت اجرايي کشور مشکلي وجود ندارد، اما يکي از مشکلات بزرگ، تحريم است. وظيفه دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي کشور، حل مساله تحريمهاست. وظيفه دستگاه ديپلماسي که حل گراني و صف مرغ نيست. دستگاههاي تخصصي زيادي در کشور درگير مسائل معيشتي و اقتصادي هستند، که قطعا هر کدام بايد در حوزه خودشان به اجراي صحيح مسووليتها و وظايف بپردازند تا مشکلات موجود حل شود.
اساسا روابط بينالملل بر اساس اعتماد شکل نميگيرند، بلکه بر مبناي منافع است. تهران اگر ميخواهد بر اساس منافع ملي در پرونده هستهاي و برجام اقدام کند، بايد بداند که در اين پرونده طرف اصلي دعاوي ايران، امريکاست. در چنين شرايطي ايران بايد از حرکات نمايشي در چنين موضوع حساسي اجتناب کند. ايران بايد آمادگي کامل داشتهباشد که استدلالها و ادعاهاي امريکاي تحت رهبري جو بايدن را پوچ کنيم. جمهوري اسلامي ايران موفق شد که ادعاهاي دولت دونالد ترامپ را با مقاومت پوچ کند. اگر فرض کنيم که همان تحريمها با همان روش ادامه پيدا کند، قطعا با همان روش هم ميتوان اين اقدامها را بار ديگر بياثر و پوچ کرد، اما تغيير دولت در امريکا باعث شده است که روش امريکا تغيير کند. جو بايدن روشي را در پيش گرفته است که تحريمهايي را که وجود دارد، بار ديگر با اهرم چندجانبهگرايي احيا کند. آنها تلاش ميکنند که استدلال کنند که براي بازگشت به تعهد تلاش کردند و تا پاي ميز گفتوگو آمدند، ادعا ميکنند که پيشنهاد دادهاند در صورت بازگشت ايران به تعهداتش، تحريمها را بر ميدارند و ادله ديپلماتپسندي در مورد تلاشهاي خودشان و انداختن تقصير بر گردن ايران تامين ميکنند. در چنين شرايط اين ريسک وجود دارد که با پيوستن تعداد بيشتري از کشورها به امريکا، تحريمهاي يکجانبه دولت پيشين امريکا، حالا در دولت جديد با استفاده از اهرم چندجانبهگرايي، بسيار شديدتر استمرار پيدا کند. اين يک تهديد است که ديپلماتهاي ايراني بايد تلاش کنند از اين اتفاق جلوگيري کنند و اجازه ندهند ايرانيها متهم شوند که آمادگي حل مسائل و همکاري نداشتند. بايد توجه کرد که در مذاکرات جاري ميان ايران و 1+4 در وين، پناه بردن به چين، روسيه، سه کشور اروپايي و اتحاديه اروپا نميتواند سببساز اين شود که حقانيت ايران در مقابل امريکا ثابت شود. بايد تلاش کنيم که استدلالها و زمينهسازيهاي امريکا را به صفر برسانيم. من قبول نميکنم که ايستادن در مقابل طرف دعوا و مطرح کردن مستقيم شکايت، فريب يا تله باشد. اينکه در مقابل طرف خطاکار، نقضکننده اصول و معاهدات، بگوييم که خلاف کرده است و اين خلاف واضح را در مقابل چشمان ديگر اعضاي معاهده انجام داده است، من تصور نميکنم که اساسا کار اشتباهي باشد. امروز ايران صاحب حق است و ميز مذاکره محل اعتراض و احقاق حق. در کمتر از يک ماه گذشته، شاهد بوديم که در نشست آلاسکا ميان مقامهاي سياست خارجي و امنيت ملي چين و امريکا، گفتوگوي صريح و مستقيمي ميان چين و امريکا رخ داد. در ديداري که در آلاسکا انجام شد، طرف امريکايي با لحن تهاجمي و اتهامهاي نامربوط اظهاراتش را آغاز کرد، اما طرف چيني ساکت نماند و همانجا در مقابل دوربينهاي خبرنگاران به اظهارات وزير خارجه و مشاور امنيت ملي رييسجمهور امريکا پاسخ داد. به واقع چينيها با حضور در نشست و پاسخگويي صريح و مستقيم، آبروي طرف امريکايي را بردند. آيا ايرانيها نميتوانند آبروي طرف امريکايي را در وين ببرند؟
انقدر دست ايران پر است و استدلالهاي ايران واضح و روشن است، که قطعا به سادگي ميتوان آبروي امريکا را در گفتوگوي صريح و مستقيم در وين برد، درواقع اگر نتوانيم اين کار را بکنيم، ايراد در اصل گفتوگوي رودررو و صريح نيست، بلکه ايراد در نمايندگان دستگاه ديپلماسي است، که البته من معتقدم نمايندگان ما کاملا توانمند هستند و حتما توانايي دارند که موضع به حق ما را ثابت کنند. اين ديپلماتها هم در رسيدن به برجام و هم در منزوي کردن امريکا بعد از خروج اين کشور از برجام، موفق بودند و قطعا در دفاع از منافع مردم ايران در محکوم کردن اقدامهاي امريکا هم موفق خواهند بود و اگر فرصت فراهم شود، تجربه تلخ آلاسکا در مقابل چين، اينبار براي امريکا در مقابل ايران در وين رقم خواهد خورد. چينيها حاضر نشدند در خانه خودشان بنشينند و روسيه يا اتحاديه اروپا را براي رويارويي با امريکاييها به آلاسکا بفرستند. متأسفانه گروهي از سنگاندازان و مانعتراشان در مسير ديپلماسي و سياست خارجي، بعضا کساني هستند که خودشان حاضر به رعايت قوانين و قواعد جاري در کشور نيستند و گهگاه به جاي قرار گرفتن در خط ملت و منافع ملي، تمناي عبور از خطوط ويژه و داشتن منافع ويژه دارند. خط ملت اين است که همه ما به فکر برداشتهشدن تحريمها و فشارهايي باشيم که باعث آزار و مشکل ملت ايران شده است. اين ادعا به معناي آن نيست که در مديريت اجرايي کشور مشکلي وجود ندارد، اما يکي از مشکلات بزرگ، تحريم است. وظيفه دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي کشور، حل مساله تحريمهاست. وظيفه دستگاه ديپلماسي که حل گراني و صف مرغ نيست. دستگاههاي تخصصي زيادي در کشور درگير مسائل معيشتي و اقتصادي هستند، که قطعا هر کدام بايد در حوزه خودشان به اجراي صحيح مسووليتها و وظايف بپردازند تا مشکلات موجود حل شود.