زخم کهنه کشتار بر تن شیعیان پاکستان

همشهري/ اقليت شيعيان هزاره پاکستان خواستار پايان خشونت گروههاي افراطي سني و تأمين امنيتشان از سوي دولت هستند
سمانه معظمي/ حدود 3دهه است که زندگي قوم مسلمان هزاره، يکي از اقليتهاي شيعه پاکستان، در وحشت و آزار و کشتار خلاصه ميشود. بيشتر جمعيت اين کشور، سني مذهب هستند و گروههاي افراطي سني، اقليت هزاره را مرتد ميدانند. مقامات دولتي نيز از پذيرفتن هر مسئوليتي در قبال اين گروه که در بين اقليتهاي ساکن پاکستان تاکنون با بيشترين ميزان خشونت از سوي سنيهاي افراطي روبهرو بودهاند، شانه خالي ميکنند.
بهگزارش گاردين، گروههاي افراطي سني ازجمله لشکر جهنگوي، سپاه صحابه و اخيرا داعش، سالهاست که شيعيان هزاره را هدف حملات خود قرار ميدهند. براساس گزارش کميسيون ملي حقوق بشر پاکستان در سال2019، دستکم 509نفر از شيعيان هزاره از سال2013 بهدليل اعتقادشان کشته شدهاند. اين نهاد مستقل و غيرانتفاعي اعلام کرده که از سال 2009 تا 2014 نيز حدود هزار مسلمان هزارهاي در درگيريهاي عقيدتي جان خود را از دست دادند و هزاران نفر نيز زخمي شدهاند. در سال2014، ديدهبان حقوق بشر گزارشي 62صفحهاي درباره آزار شيعيان هزاره در بلوچستان با عنوان «ما مردگان متحرک هستيم» منتشر کرد.
مسئولان دولتي در پاکستان با ايجاد ايست بازرسي و حصارکشي در اطراف مناطق مهرآباد و هزاره در شهر کويته، مرکز استان بلوچستان که600هزار نفر از شيعيان در آن زندگي ميکنند، وانمود ميکنند که تلاش دارند تا از آنها محافظت کنند. اما مردم هزاره، اين اقدامات را کافي نميدانند و خواهان حقوق برابر و رسيدگي دولت به مشکلات شان هستند.
کشتار معدن
آخرينبار حدود 3ماه پيش 10نفر از مسلمانان هزاره که در معدن زغال سنگ در شهر مچ استان بلوچستان کار ميکردند به طرز وحشيانهاي بهدست گروه داعش کشته شدند. عمران خان، نخستوزير پاکستان از اين حمله بهعنوان يک «اقدام تروريستي غيرانساني» ياد کرد، اما اين واکنش براي قوم هزاره کافي نبود.
خانوادههاي قربانيان کشتار داعش در تظاهراتي بيسابقه در پاکستان پيکر اين 10کارگر را به خيابان آوردند و با وجود سرماي شديد در خيابانها ماندند تا دولت به مطالبات شان رسيدگي کند. آنها يک هفته در خيابان ماندند و گفتند تا زماني که نخستوزير به خواستههايشان گوش نکند، اجساد را دفن نخواهند کرد. عمران خان اما در پاسخ، آنها را متهم به باجخواهي کرد و گفت تا وقتي که اجساد به خاک سپرده نشوند، حاضر نيست با خانوادهها ملاقات کند.
در نهايت قربانيان فاجعه مچ، در يک گور دستهجمعي در منطقه هزاره در حاشيه شهر کويته دفن شدند. قبرستان هزاره که ظرفيت آن در حال پُر شدن است، مملو از عکسهاي مردان، زنان و کودکان اين قوم است که اغلب کشته شدهاند.
سرنوشت شوم هزارهها
بيشتر مسلمانان هزاره ساکن کويته، اصالتا افغانستاني هستند. سرکوب اين قوم در دهه1880 موجب شد تا آنها به کشورهاي اطراف ازجمله پاکستان پناه ببرند. موج اعمال خشونت عليه اين قوم در پاکستان 100سال بعد يعني از دهه1980 و در زمان حکومت ديکتاتوري محمد ضياءالحق، رئيسجمهور وقت اين کشور آغاز شد.
به نوشته الجزيره، سالهاست که غير از آنها که مقيم پاکستان شدهاند، خيلي از هزارههاي ساکن استان دايکندي افغانستان نيز براي امرار معاش بهصورت فصلي به پاکستان ميآيند تا در معادن زغال سنگ کار کنند. گفته ميشود کارگران اين معادن ماهانه حدود 150دلار درآمد دارند.
احمد شاه يکي از قربانيان حادثه معدن است. او که آرزوهاي بزرگي داشت با اينکه فقط 17سالش بود، يکي از سختترين و خطرناکترين شغلهاي جهان را در معادن بلوچستان، واقع در جنوب غربي پاکستان تجربه ميکرد. احمد شاه قصد داشت که آنقدر درآمد داشته باشد تا بتواند هزينههاي تحصيلش را تأمين کند و خود را از زندگي سخت در جامعه هزاره در پاکستان برهاند. اما او اين آرزو را به گور برد.
صادق، پسرخاله شاه نيز در ميان کارگراني بود که در کشتار مچ جان خود را از دست دادند. او هزينه زندگي همسر، فرزندان و 6خواهرش را تأمين ميکرد. يکي از خواهرانش ميگويد: «اين جانيان تنها 10نفر را نکشتند، بلکه 10خانواده را نابود کردند. 2دهه است که مردم ما بيرحمانه کشته ميشوند، اما هنوز هيچ مجرمي در اين زمينه دستگير نشده است.»
علي، يکي از مردم هزاره پاکستان ميگويد: «ما در زندان زندگي ميکنيم. مردان و جوانان ما جرأت بيرون رفتن ندارند. اگر بيرون بروند، کشته ميشوند. قبرستانهاي ما پُر از اجساد مردان جوان است و ديگر جايي ندارد. هر سال تعداد زيادي کشته ميدهيم. با اين حال، عمران خان ميگويد که ما قصد باجخواهي داريم. او يک سنگدل است.»
چمن علي يکي ديگر از قربانيان کشتار مچ، يکي از افرادي بود که هر زمستان از افغانستان به کويته سفر ميکرد تا در معدن کار کند. خواهرش ميگويد: «من هميشه نگران بودم که مبادا بهدست طالبان بيفتد. فکر ميکردم در پاکستان جايش امنتر است، اما درنهايت آنجا جان خود را از دست داد.»
يکي از جوانان هزاره که کمپيني بهنام «آينده از آن جوانان است» در فيسبوک راه اندازي کرده ميگويد: «نسل ما در يک قفس زندگي کرده است. ما از بيم جانمان خانههايمان را روي کوهها ميسازيم و جرأت بيرون رفتن و ديدن ديگر مناطق کويته را نداريم. حتي ميترسيم که با ديگر اقوام هزاره، ملاقات داشته باشيم.»
جنبش جداييطلب بلوچ
اما از نظر نسيم جاويد، نويسنده و فعال سياسي، خشونتها عليه قوم هزاره فقط دليل فرقهاي و اعتقادي ندارد: «من فکر نميکنم که هزارهايها فقط بهدليل اعتقادشان مورد خشونت قرار ميگيرند. دليل اصلي آن منحرف کردن افکار عمومي از جنبش جداييطلب بلوچ است. اين منطقه همچنين به قطب فعاليت گروههاي بينالمللي مانند طالبان تبديل شده است.»
طي 20سال اخير يک جنبش جداييطلب در بلوچستان، فقيرترين استان پاکستان که در مجاورت مرز ايران قرار دارد، فعال شده است. جاويد که در مغازهاش مهر و جانماز ميفروشد، هميشه يک اسلحه کوچک با خود دارد. او ميگويد: «ما زير سايه اسلحه و ترس زندگي ميکنيم. اگر مقامات امنيتي نقشي در کشتارها ندارند، چرا تا الان هيچکس را در اين زمينه دستگير نکردهاند؟»
تنها راهي که براي خيلي از مردم هزاره باقي مانده، مهاجرت است. يکي از آنها به گاردين گفته که تا به حال 3بار تلاش کرده تا از مسير ايران و ترکيه خود را به اروپا برساند، اما هر بار ناکام مانده است. با اين حال او که هيچ آينده روشني براي امثال خود در پاکستان و افغانستان متصور نيست، تصميم دارد که اگر فرصتي دست بدهد دوباره راهي اروپا شود.