روسیه و برجام و برجام پلاس
ديپلماسي ايراني/متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
احمد زيد آبادي/ تا پيش از آغاز مذاکرات وين، دولت آمريکا و سه قدرت اروپايي خواهان گسترش و تقويت توافقنامۀ برجام بودند به طوري که مسائلي مانند سياست منطقه اي ايران و برنامۀ موشکي آن را هم در برگيرد. با شروع مذاکرات اما اين خواسته ها به ندرت از زبان نمايندگان آنها مطرح مي شود و عمدتاً بازگشت به تعهدات برجام و احياي آن مورد تأکيد قرار مي گيرد.
اين تغيير لحن به چه دليلي صورت گرفته است؟ آيا آمريکا و متحدان اروپايي اش از شروط خود عقب نشيني کرده و تسليم خواست ايران شده اند يا اينکه طرح ديگري در ميان است؟
به نظرم اظهارات سرگئي لاوروف، وزير امور خارجۀ روسيه در ديدارش با حسن روحاني در تهران از اين راز پرده مي گشايد. لاوروف در ديدار با آقاي روحاني گفت: "از نظر ما اين کاملاً غير مفيد است که از ايران خواسته شود در چارچوب برجام شرايط جديدي را بپذيرد و يا فراتر از تعهدات خود در قالب برجام عمل کند". وزير امور خارجه روسيه اما بلافاصله اضافه کرد: "هرگونه سند تکميلي و يا اضافي درخصوص مسائل مختلف از جمله منطقهاي يا توسعه نظامي ميتواند خارج از چارچوب برجام و در راستاي تأمين امنيت منطقه و خليجفارس با حضور کشورهاي منطقه به صورت جداگانه مورد بررسي قرار گيرد." (روزنامۀ کيهان، 24 فروردين)
در واقع سخن لاوروف اين است که برجام به صورت کنوني خود بايد حفظ و احياء شود و پس از آن، مذاکرات ديگري براي دستيابي به برجامهاي 2 و 3 و....بين ايران و اعضاي 1+5 به گفتۀ او "در خصوص مسائل مختلف منطقه اي يا توسعۀ نظامي" صورت گيرد. اين همان برنامهاي است که دولت باراک اومابا هم در پي آن بود، اما جمهوري اسلامي سرسختانه با آن مخالفت کرد و آن را به ناکامي کشاند.
اينک اما روسها همان برنامه را در دستور کار خود قرار دادهاند و از نوع روابط خود با ايران، به عنوان ضمانتي براي موفقيت اين طرح در نزد آمريکا و اروپاييها بهره ميبرند.
به نظرم آمريکا و سه کشور اروپايي هم در اين زمينه متقاعد شدهاند و به نفوذ روسيه و همينطور چين در ايران به عنوان اهرمهايي براي دستيابي به برجام پلاسهاي ديگر مينگرند!
در مجموع، اينطور به نظر ميرسد که قدرتهاي جهاني در مورد پايان دادن به مناقشات جاري در خاورميانه به نوعي توافق دست يافتهاند و اين درست خلاف آن چيزي است که محافل رسمي جمهوري اسلامي و نيروها و رسانههاي مخالف آنها در خارج از کشور بليغ ميکنند.
بازندۀ اصلي اين بازي از قضا نيروهاي "تندروي داخلي ايران" هستند که يا بايد با اين بازي همسو شوند و مواضع خود را از بنياد دگرگون کنند و يا اينکه در برابر ابتکار عمل روسيه و چين به مقابله برخيزند که با اين سطح از تبليغات در ستايش نزديکي به آنها، توان آن ندارند.
به واقع، ستايش افراطي جناح تندرو در ايران از سياست جهاني و منطقهاي مسکو و پکن، به جاي آنکه چيزي عايد آنان کند، عملاً در معرض تهديدشان قرار داده است. گويا آنان از اين کلام آندره فونتن خبر نداشتند که: ابرقدرتها، رؤياهاي مختلفي ميبينند اما در يک بستر ميخوابند!