سرمقاله شرق/ شیرین کردن یا شور کردن

شرق/ « شيرين کردن يا شور کردن » عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم سيدمصطفي هاشميطبا است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
سرانجام موضوع استفاده از آب دريا براي مصارف مختلف شکل اجرائي به خود گرفت. برخلاف همه دنيا که شهرهاي ساحلي دريا که نوعا فاقد آب شيرين هستند (برخي مانند خرمشهر يا ريودوژانيرو داراي آب شيرين هستند) و از آب دريا استفاده ميکنند، ما سالها آب شيرين شهرهاي ديگر را به ساحل ميبرديم مانند آنچه درباره آب سد ميناب رخ داد و آن را براي بندرعباس بردند که هم به ميناب لطمه وارد کرد و هم تکافوي نياز بندرعباس را نداد. البته به نظر ميرسد طرحهاي آبرساني به داخل ايران اندکي جاهطلبانه باشد و علاوه بر آن پس از مدتي کفاف مصرف را ندهد. براساس آنچه گفته شده، حدود 130 هزار ميليارد تومان هزينه سرمايهگذاري خطوط لوله شيرينسازي آب و آبرساني است که رقم قابل توجهي است. در اين رابطه نکات زير قابل توجه است.
اول آنکه حجم آبي که بايد شيرين شود، بسيار زياد است و نياز به انرژي و تجهيزات بسيار زيادي دارد که البته سيستم به کار بردهشده براي نويسنده روشن نيست اما بههرحال حسب آمار جهاني يا مصرف انرژي فوقالعاده دارد يا تغيير و جاگذاري برخي عناصر آبشيرينکن هزينه زيادي (و فعلا ارزي) ميطلبد.
دوم آنکه آب از ساحل دريا با ارتفاع صفر علاوه بر پيمودن صدها کيلومتر يا در حد هزار کيلومتر بايد به ارتفاع تا هزارو 500 متر به شهرهاي مقصد رسانده شود و بديهي است به دليل پستي و بلنديهاي مختلف و طبعا پيروي فاصله لوله از سطح زمين و نبود امکان احداث تونلهاي پيدرپي و طولاني براي نصب لوله، آب در دفعات مختلف بايد به ارتفاع برده شود و حتي ممکن است در برخي نقاط به شيرهاي فشارشکن نياز شود. انتقال آب در لوله و طي پستي و بلندي آن نياز به پمپهاي قوي دارد و مصرف برق بسياري را ميطلبد.
سوم آنکه سرمايهگذاري اين خطوط آب توسط چند شرکت بزرگ انجام شده است و طبعا شرکتهاي يادشده که عمدتا متعلق به سهامداران مختلف هستند، توقع دارند که اين سرمايهگذاري در حد معقول براي شرکت سودرساني داشته باشد و اگر چنين نباشد، طبعا ظلمي بر صاحبان سهام آن ميشود. از اين رو قيمت فروش آب بايد حسب قيمت تمامشده و سود منطقي محاسبه شود و به نظر ميرسد قيمت هر مترمکعب اين آب قابل مقايسه با قيمتهاي رايج در کشور نباشد و اين موجب دوگانگي در قيمتگذاري و بروز مشکلات ميشود.
چهارم آنکه معمولا وقتي جريان آب به يک منطقه ميرسد، برخلاف تعريفهاي ابتدايي درباره مصرف آن مانند آنکه بايد به مصارف شرب برسد، مشتريان جديدي پيدا ميکند و تصميمات جديدي از سوي مقامات سياسي اتخاذ ميشود و همين تصميمات باعث ناکافيشدن آب براي مصارف تعيينشده ميشود.
پنجم آنکه با توجه به نياز آب در سراسر خط لوله، امکان نقبزدن و استفاده از آب سرراهي و بدون تعهد مالي بسيار است و چهبسا از چشم مسئولان پنهان بماند يا آن را پنهان نگاه دارند.
ششم آنکه چنين آب گرانبهايي (البته آب اصالتا بسيار گرانبهاست ولي نزد عامه بيارزش است) را بايد به قول معروف قطرهچکاني مصرف کرد و براي مصرف آن حدود و ثغور لازم و تمهيدات ضروري انديشيد درحاليکه ما معمولا آن را رها ميکنيم زيرا اگر قادر به انجام چنين کاري بوديم، آب کشور در سالهاي گذشته و اکنون اينچنين دچار تاراج نميشد.
وقتي ما نميتوانيم تعريفي براي مصرف آب و صرفهجويي در آن پيدا کنيم، آب شيرينشده دريا بهزودي دچار مصرف بيرويه ميشود و هرچه تلاش کنيم، کمبود بيشتري را متوجه ميشويم.
هفتم آنکه وجود آب سبب تقاضاي کاذب و جديدي ميشود و اين امر يک چرخه معيوب ايجاد ميکند؛ يعني آب زياد، تقاضاي زياد، آب زيادتر، تقاضاي زيادتر. هشتم آنکه کار انجامشده بسيار خوب و قابل تقدير است ولي سؤال اينجاست که آيا از آبهاي داخلي حسن استفاده را کردهايم. آيا به صدها طرح تصفيه فاضلاب شهري که دولت با افتخار چندتايي از آنها را امسال با کم و زياد افتتاح کرد، نبايد اولويت داده شود. ميدانيم که هزينه تصفيه فاضلاب بسيار کمتر از سيستم نمکزدايي و انتقال آب است. تا وقتي آب را به مثابه يک موجود گرانبها درک نکنيم، اقدامات ابتر ميماند. در همين تهران همواره با خواهش و التماس از مردم تقاضاي کممصرفي شده و با شکست روبهرو شده است. امسال که سد اميرکبير و سد طالقان خالي مانده است، چه بايد کرد درحاليکه مردم عادت به مصرف بيرويه کردهاند و هنوز نيز تکميل طرحهاي فاضلاب شهري به کندي انجام ميشود؛ هرچند نشتي آب از لولهها در تهران به قول سازمان آب 30 درصد است و البته بعيد به نظر ميآيد. نهم آنکه ميگوييم حق مردم دانستن است ولي در عمل آن را مخفي نگاه ميداريم. خوب است مسئولان بهروشني درخصوص مسائل يادشده گزارش درستي به زبان فارسي قابل فهم (چون فارسي برخي گزارشات آنقدر پيچيده است که کليلهودمنه جلوي آن لنگ مياندازد) تهيه کنند و در اختيار مردم و بهخصوص سهامداران شرکتهاي سرمايهگذار بگذارند. در آخر اينکه اگر الگوي مصرف و روش مصرف را در کشاورزي، صنعت و مصارف خانگي با تأکيد بر صرفهجويي حداکثر تعريف نکنيم، اين طرحها فقط يک مسکن زودگذر است. راستي چرا ما آب شيرين کارون را شور ميکنيم و حاضر به تصحيح آن نيستيم؟ چرا اهواز در کنار کارون در فاضلاب است و مردم آب شيرين ندارند؟