سرمقاله شرق/ چه نباید کرد؟

شرق/ « چه نبايد کرد؟ » عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم کيومرث اشتريان است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
پرسش اين است که در هنگامه بحرانهاي بينالمللي چه نبايد کرد؟ تصميمگيري در بحرانها موضوع مهمي براي مطالعه انديشمندان بوده است. در نگاه اول در مواجهه با بحران معمولا از خود ميپرسيم که چه بايد کرد؟ آنگاه درپي پاسخ و راهحل برميآييم. اما گاهي چنين پرسشي موضوعيت ندارد. چون اصطلاحا بحران به گرهکور ميرسد؛ چارهها اندک، راهحلها نامشخص و بنبستها از هر سو هويداست. در چنين هنگامههايي بايد پرسش را به گونهاي ديگر مطرح کرد: چه نبايد کرد؟ اين پرسش ازآنرو مهم است که در چنين وضعيتي انسان ممکن است گرايش به کنشِ بدون تفکر و احساسي بيابد. روانشناسي ترس اين آموزه را براي ما دارد که در زمان استيصال و هراس و فرسايش، انسانها و دولتها به سوي انتخابهاي نادرست و اشتباه ميل پيدا ميکنند. نظريهپردازي اقتصاد رفتاري درباره اشتباه در تصميمگيري اين حوزه مطالعاتي را غني کرده است. مطالعه و تبحر در اين موضوعات، از عناصر اساسي مهارتهاي تصميمگيري براي وزيران، سفيران، وکيلان و کارمندان ارشد است. اين، بههيچرو فعاليتي تفنني و روشنفکرانه يا صرفا آکادميک نيست. بيتوجهي مديران و مذاکرهکنندگان به مهارتهاي فني تصميمگيري گاه خسارتهاي چندين ميليارد دلاري درپي دارد. آنچه در ادامه ميآيد تنها شمهاي از نبايد کردهايي در هنگامههاي بحران يا بنبست در تصميمگيريهاست.
ميتوان موارد پرشمار ديگري بر آن افزود:
1- همواره اين را ملکه ذهن کنيم که از تصميمهاي تصادفي و لحظهاي اجتناب کنيم. اين يادآوريهاي لحظهاي بسيار مهم است و ما را در حالت هشدار رواني و دوري از تصميمهاي بيحوصله و خودسرانه قرار ميدهد.
2- ياد بگيريم که گاهي گزينهاي نداريم؛ پس هيچ تصميمي نگيريم. «بيتصميمي» ميتواند تصميم خوبي هم باشد.
3- فهرستي از «نبايد داد»ها را تهيه کنيم. در اين فهرست عناصر اصلي قدرت خود را قرار دهيم و از آن کوتاه نياييم. ابزارهاي اصلي قدرت خود را نبايد رها کنيم. مثلا قدرت موشکي و ابزارهاي قدرت منطقهاي در رأس اين فهرست است.
4- «نبايد کرد»هايي براي ارتباط با چين و روسيه تعيين کنيم. از پيش براي خود خط قرمزهايي سلبي مشخص کنيم تا در هنگام «فرسايش ديپلماسي» از آن گذر نکنيم. مثلا در موضوع روابط با روسيه و چين از خود بپرسيم که تفاوت همکاري و تبعيت چيست؟ مرز اين دو کدام است؟ تا کجا نبايد رفت؟
5- در معاملات و پروژههاي موردي در روابط اقتصادي و سياسي و... «نبايد کرد»هايي را تعيين کنيم. مثلا در پروژههاي «انتقال تکنولوژي و تسليم بازار داخلي» با چين يا فرانسه يا ديگران نبايد بدون سهمبردن از بازار مصرف بينالمللي انتقالدهنده، قراردادي منعقد کرد. در گذشته سهمي بزرگ از بازار داخلي خودرو به فرانسه داديم بدون آنکه از بازار بينالمللي آن سهمي داشته باشيم.
6- در برخوردهاي نظامي بايد خط قرمزِ تنش براي نظاميان روشن باشد. مقامات رسمي نظامي بايد بدانند که در عين نشاندادن شجاعت، دليري و بيباکي خود به جهانيان برخي عبارتها و جملات را نبايد بگويند. چون همان عبارتها ممکن است ابزار بهانهجويي حقوقي دشمن بشود. فهرستي از نبايد کردها، نبايد زدها و نبايد گفتها را بايد به آنها داد.
7- نبايد براي کنش بينالمللي عجله کرد بهويژه آنگاه که دامنه انتخاب محدود است. گاهي فرسايش زماني بهتر از تصميمهاي ناگهاني است. آنگاه که بازي بهغايت پيچيده است و گزينهاي هم نداريم ديپلماسي «شاهنامهخواني» (يا بيانيهخواني) به کار ميآيد. همزمان بايد به خود پرداخت و اسباب «ترهبون بِه» فراهم کرد. آنگاه که رقيبان يا دشمنان راهِ راهحل را بستهاند عجله نکنيم و استراتژي «افزايش قدرت» در ابعاد مختلف را در پيش بگيريم. پس از آن است که ميتوان گريزگاهي يافت: غنيسازي 60 درصد جواب ميدهد.
8- نبايد اسير حاشيهسازيهاي اسرائيل در موضوع برجام شد. اقدامات تخريبي اسرائيل نبايد تنش را به سطح اتمي يا درگيري طولانيمدت در تنگه هرمز بکشاند؛ گرفتاري چينيها در اين تنگه بيشتر است! ابزارهايي که ما داريم متنوعاند. از آن ابزارها بايد استفاده کرد. تنگه هرمز بيش از آنکه براي آمريکا مهم باشد اينک براي چين و آسياي دور مهمتر شده است.
9- نبايد کشورهاي ديگر به جمع 1+5 اضافه شوند. «بازي شلوغ ميشود» و تصميمگيري ناممکن. به همين دليل نبايد موضوعات ديگر را به برجام افزود.
10- روابط بينالمللي شبکهاي تارعنکبوتي است. وضعيت ژئوپليتيک ايران منحصربهفرد است، ازاينرو تاريخ ديپلماسي ايران از قاجار تاکنون بهصورت موازنه مثبت يا منفي نوسان داشته است. اغلب، موازنه که به هم ميخورده تغيير رژيم يا دگرديسي در ماهيت رژيم رخ ميداده است. ضديت با آمريکا نبايد کشور را اسير شبکه روسي- چيني کند. پيش از اين، در ديپلماسي هستهاي، رفتار اين شبکه سرد را تجربه کردهايم.
11- نبايد نمايندگان برجامي خود را در مذاکرات تخريب کرد. حد و مرزي براي اختلافات جناحي قائل شويد. گوشت هم را ميخوريد استخوان هم را دور نيندازيد. افکار عمومي را در موضوع برجام نبايد به «کودکان ريشوي تلويزيون» يا «مداحان » يا سخنرانان و مجريان بيتعهد، شهرتطلب و بيمسئوليت سپرد!
12- نبايد موشکها بيموقع يا زودهنگام شليک شوند؛ تهديد مهمتر از شليک است. سرمايه سياسي داخلي را نبايد با سرمايه نظامي جايگزين کرد؛ هر يک بهجاي خود کارايي دارند.
آموزهاي از شطرنج و فوتسال:
در بازي شطرنج گاه وضعيتي پيش ميآيد که مهرهها در هم پيچيدهاند، امکان حرکت و «مانور» مهرهها براي طرفين اندک است و انتخابهاي محدودي براي ادامه حرکت وجود دارد. در چنين شرايطي بايد بسيار صبورانه و با حرکتهاي محدود بازي کرد تا بتوان راه گريزي يافت. در بازي فوتسال نيز با توجه به کوچکبودن زمين، دو تيم نميتوانند در مجموع بيش از 10 بازيکن داشته باشند. هرچه تعداد بيشتر شود بازي بيشتر گره ميخورد و زمينه همکاري (پاسکاري) و بازيسازي (خلق فرصتهاي جديد) اندک ميشود و امکان تکروي بازيکنان بيشتر ميشود. پيشبينيناپذيري افزون ميشود و نقش تصادف و اتفاق و هرجومرج بيشتر ميشود. از افزايش بازيکنان و تکرويهاي سبکسرانه بايد حذر کرد.
همه سخن اين است:
در بحرانهاي بينالمللي آنگاه که گزينهها کم شمارند به «نبايد کردها» توجهي ويژه کنيم.