سرمقاله ایران/ امیرالمؤمنین(ع) امام انسانیت

ايران/ « اميرالمؤمنين(ع) امام انسانيت » عنوان يادداشت روزنامه ايران به قلم سيد ابوالحسن نواب است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
امام علي(ع) را بايد «امام انسانيت» ناميد. امامي که همّ اولش انســــان بود. براي او تنها انسان؛ بدوننژاد، رنگ و دين و مليت مطــــــرح بود. وقتي مالک اشتر مأمور اميرالمؤمنين(ع) در مصـــــــر شـــــــد، اميرالمؤمنين(ع) به وي فرمودند: «اي مالک، مردمي که در مصر هستند، يا هم دين تو هستند يا همزاد تو در خلقت هستند.» يعني حتي اگر مسلمان و همدين تو نباشند، انسان هستند؛ بايد رعايت آنان را کرد. يا در جاي ديگري فرمودند: «اگر از پاي يک زن يهودي خلخال به ظلم و جنايت در بياورند، انسان خوب است تا از اين غصه بميرد.» اين سخنان نماد آن است که حضرت علي(ع) «امام عدالت» هستند. به همين دليل بعد از 14 قرن از شهادت ايشان بهترين کتاب درباره امام اول شيعيان را مسيحيها مينويسند. جورج جرداق، کتابي به نام «الامام علي صوتالعداله الانسانيه» مينويسد درباره اينکه اميرالمؤمنين، صداي عدالت انسانيت است. يعني پس از 14 قرن پاسداشت آن نگاه بلند و انساني اميرالمؤمنين(ع) را حفظ کردهاند و اميرالمؤمنين امام بشريت است. از ابتدا تا انتهاي نهجالبلاغه، فرياد امام علي(ع)، فرياد عدالت و حقطلبي و دفاع از حقوق انسانها است.
اميرالمؤمنين در طول حکومت کوتاه 5 سالهاش نامه هاي زيادي به کارگزارانش نوشت و در اين نامه ها بر رسيدگي به محرومان، ظلم نکردن، جدايي از اشرافيت و درهم نياميختن با زورمندان و قدرتمندان و حيله گران تأکيد داشت. به حکام ميگفت: شما نبايد از مردم فاصله بگيريد. شما نبايد سر سفره هاي رنگين بنشينيد. شما نبايد از پاسخگويي به محرومان طفره برويد؛ بلکه بايد غمخوار محرومان باشيد. اين حکومت و اين پست و اين مقام، بر شما يک طعمه نيست؛ وسيله اي است براي خدمت کردن و نه وسيله اي براي زراندوزي و مالاندوزي و قدرتطلبي و تجاوز به حقوق انسانها.
اميرالمؤمنين(ع) در زماني که حکومت ظاهري نداشت، از نصيحت به کارگزاران و حاکمان وقت هيچ کوتاهي نميکرد و در دفاع از نظم و انضباط ظاهري حکومت، کوتاه نيامد؛ حتي آنگاه که شورشيان ميخواستند عثمان، خليفه مسلمين را بکشند، فرزندان خود را براي دفاع از وي فرستاد و در مشورت دادن به خليفه اول و دوم هم هيچ کوتاهي نکرد. اگرچه حکومت، حق او بود ولي اکنون که ديگران آن حکومت را گرفته بودند، با انتقامجويي و حرکتهاي ايذايي و غيرمنطقي نظم جامعه اسلامي را بر هم نزد. اميرالمؤمنين(ع) امام عقلانيت، منطق و نظم بود. اميرالمؤمنين(ع) نظم جامعه را حفظ کرد و در نهايت هم که حکومت را بر اثر اصرار مردم پذيرفت، فرمود: «اگر خواست شما نبود، من افسار اين شتر را بر گردنش ميانداختم.»
اميرالمؤمنين(ع) يک لحظه از کار و تلاش در زندگي شخصي فروگذار نکرد حتي امروز پس از 1400 سال به مدينه که مشرف ميشويم، منطقهاي است به نام «آبار علي»؛ يعني چاههايي که اميرالمؤمنين با دست مبارک خود کندهاند و ايجاد کار و اشتغال کردهاند. اميرالمؤمنين(ع) در ايجاد اشتغال، فعاليت و تلاش، يک لحظه از پا ننشستند.
امام علي(ع) «مرد ميدان جهاد» بود و هر آنگاه که اسلام مورد حمله قرار ميگرفت، در کنار رسول الله(ص) مانند يک سرباز فداکار تا سرحد جان از اسلام دفاع مي کردند و در جبهه جهاد هم اخلاق و معنويت را فراموش نميکردند. ايشان در جنگ با عمرو بن عبدود آنگاه که او به صورت اميرالمؤمنين آب دهان انداخت، از روي سينهاش بلند شدند تا کشتن او در آن لحظه، از روي خشم شخصي نباشد و دوباره به ميدان برگشتند و در مصاف با او سرش را از تن جدا کردند.
در بازگشت از جنگ صفين نيز وقتي از امام علي(ع) درباره معارف الهي (قضا و قدر) سؤال کردند ايشان با آرامش به سؤال کننده پاسخ داد. سپس ديگران به اميرالمؤمنين گفتند: «اين چه وقت پاسخ دادن بود؟»و ايشان فرمودند: «جنگ ما براي بيان حقيقت و معارف الهي است.» پس بهطور خلاصه مي توانيم بگوييم که امام علي(ع)، امام انسانيت، عدالت، اخلاق، تلاش، نظم، فداکاري، جهاد و دفاع از اسلام بود.