اصلاح طلبان نباید خود را از انتخابات ریاست جمهوری حذف کنند

فرهيختگان/متن پيش رو در فرهيختگان منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
فعال سياسي اصلاح طلب گفت: من بر اين باورم که نبايد اصلاح طلبان خود را از الان در انتخابات حذف کنند. اصلاح طلبي يک گروه سياسي است که بايد در ميدان رقابت داخل بازي برود. همانند بازي فوتبال، نميتوان گفت چون دو کانديداي ما حذف شدند پس ما خود را از رقابت حذف کنيم.
جبهه اصلاحات ايران براي شرکت در انتخابات رياستجمهوري 1400 قرار است طي روزهاي آتي از بين 14 گزينه معرفيشده توسط احزاب اصلاحطلب کانديداهاي نهايي مورد حمايت خود را معرفي کند. به همين منظور با محمدتقي فاضلميبدي، فعال سياسي اصلاحطلب و عضو مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم پيرامون آخرين وضعيت انتخاباتي اردوگاه سياسي اصلاحطلبان به گفتوگو نشستيم، متن اين مصاحبه از نظر شما ميگذرد.
بهعنوان يک فعال سياسي و اصلاحطلب تحليل شما از آرايش انتخاباتي اصلاحطلبان چيست؟ ممکن است در اين شرايط اصلاحات سمت کارگزارانيها و گزينههايي همچون هاشمي و جهانگيري برود يا ترجيح ميدهد از عارف و پزشکيان حمايت کند؟
به نظر بنده اين روش حذف کانديداها که در انتخابات شوراي شهر درحال انجام است، اگر در انتخابات رياستجمهوري هم صورت گيرد، بعيد است براي اصلاحطلبان کانديدايي بماند. لذا پيشبيني اين امر مشکل است.
فکر ميکنيد چه کسي از کانديداهاي مطرحشده اصلاحطلبان توسط شوراي نگهبان رد خواهد شد؟
من نميتوانم نام ببرم چه فردي ردصلاحيت ميشود ولي بههرحال هرکس که از طرف اردوگاه اصلاحطلبي بخواهد کانديدا شود و جميع گروههاي اصلاحطلب حامي آن باشند، فکر نميکنم آن فرد تاييد شود. اصلاحطلبان قطعا کسي را بهعنوان کانديداي خود انتخاب ميکنند که با معيارهاي اصلاحطلبي همخواني داشته و سازگار باشد.
آنها کسي از اصولگرايان را براي خود کانديدا نميکنند. الان قضاوت کردن مشکل است ولي دو مساله است که بايد حل شود. آن فردي که کانديدا ميشود اجماع اصلاحطلبان را بايد داشته باشد و همگي روي آن اتحاد کنند، يعني اين شخص بايد با معيارهاي اصلاحطلبي سازگاري داشته باشد و شوراي نگهبان هم او را تاييد کند.
البته مشکل سومي هم وجود دارد که در جامعه با اقبال مردم روبهرو شود و راي بياورد. به نظر من موضوع سوم خيلي اهميت ندارد. دو مورد اول اهميت دارد که روي آن اصلاحطلبان اتفاقنظر داشته باشند و شوراي نگهبان هم تاييد کند. اگر اين دو مورد صورت بگيرد، اصلاحطلبان در انتخابات جا دارند والا اگر اين دو مورد اتفاق نيفتد، به نظرم کار قدري مشکل ميشود.
نزديک شدن احزاب اصلاحطلب بهسمت گزينههاي کارگزاران را چطور تحليل ميکنيد؟
بههرحال بحث کارگزاران و غيرکارگزاران نيست. بحث اين است فردي که کانديدا ميشود با آن معيارهايي که در اصلاحطلبي تعريف شده و يا تعريف ميشود، همساز باشد. همچنين اين گزينه را شوراي نگهبان تاييد کند و اگر کسي از طريق شوراي نگهبان رد شود يا با معيارهاي اصلاحطلبي همخواني نداشته باشد، ممکن است اصلاحطلبان راي بدهند اما اعلام حضورشان در انتخابات بعيد است انجام شود مگر روي کسي با معيارهاي کمتر توافق شود.
درباره بحث گفتمان جبهه اصلاحات به نظر شما اين جريان قرار است چه حرف تازهاي براي انتخابات 1400 بيان کند؟
به نظر من گفتمانها نبايد خيلي سطحي باشد. پارهاي از گفتمانهايي که اکنون مطرح ميشود هم تند و هم سلبي است و هم تقابل با اصل نظام دارد؛ اينچنين نبايد باشد. بايد گفتمانها ايجابي باشد و در مسائل اقتصادي، مسائل اجتماعي و سياست خارجي خطمشي مشخص باشد. آنچيزي که مهم است فردي که رئيسجمهور ميشود با اينکه اختيارات بالايي ندارد بايد بتواند با ديگر نهادهاي انتصابي کنار بيايد والا اگر بخواهد سازوکاري براي تقابل با نهادهاي انتصابي و حتي مجلس نداشته باشد، کار مشکل ميشود.
الان مجلس فعلي بعيد است با دولت اصلاحطلب راحت کار کند؛ درنتيجه دولت اصلاحطلب در آينده موانع زيادي خواهد داشت.
با توجه به تجربهاي که داريد بهخاطر وضعيت پايين مشارکت ممکن است اصلاحطلبان گزينهاي را براي انتخابات معرفي نکنند؟
هنوز نميتوان نظري داد و کسي نيز از اصلاحطلبان چيزي اعلام نکرده است. من بر اين باورم که نبايد اصلاحطلبان خود را از الان در انتخابات حذف کنند. اصلاحطلبي يک گروه سياسي است که بايد در ميدان رقابت داخل بازي برود. همانند بازي فوتبال، نميتوان گفت چون دو کانديداي ما حذف شدند پس ما خود را از رقابت حذف کنيم. مگر اينکه هر کانديدايي را اصلاحطلبان معرفي کردند، شوراي نگهبان رد کند. اينجا شرايط ديگر تغيير ميکند.