
سرمقاله اعتماد/ سیاست تنشزای ترکیه

اعتماد/ « سياست تنشزاي ترکيه » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته سيامک کاکايي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
سياست ترکيه در برابر دو همسايه جنوبياش يعني سوريه و عراق در سالهاي اخير بسيار درگيرانه و تهاجمي شده است. ترکيه عمليات متعددي را در سوريه انجام داد و نهايتا تصميم به حضور پايدار نظامي در مناطقي از شمال شرقي سوريه و حتي تا ادلب در غربيترين نقاط مرزي ميان دو کشور نظاميان خود را درون خاک سوريه مستقر و اقدام به ايجاد پايگاههاي نظامي دايمي در خاک کشور همسايه کرد. بعد از اين اقدامات، نظاميگري و عمليات تهاجمي ترکيه در قبال همسايگان و کشورهاي منطقه باز هم گسترش پيدا کرد. در ماههاي گذشته نمايي از چنين سياستي را در شمال عراق ديديم و به نظر ميرسد ترکيه درصدد است که در مناطقي از شمال عراق هم مانند سوريه اقدام به حضور دامنهدار و پايدار نظامي کند. به همين دليل است که اخيرا سليمان سويلو، وزير کشور ترکيه هم صحبت از ساخت پايگاههاي نظامي جديد درون خاک عراق کرده است. استدلال ترکيه در ارتباط با انجام عمليات نظامي، ادعاي حضور نيروهاي پکک در اين منطقه و در کوهستان منطقه اقليم کردستان عراق است. عمليات ترکيه در خاک عراق پيشينهاي چندين دههاي دارد و به دهه ۱۹۹۰ ميلادي بر ميگردد. از آن زمان ترکيه به صورت پيوسته عمليات نظامي زميني و هوايي در مناطق شمالي عراق انجام داده است. اين عمليات عمدتا با بهانه سرکوب نيروهاي پکک در اين منطقه و انهدام پايگاهها و مقرهاي استقرار نيروهاي مسلح اين گروه است. در طول يک سال اخير چنانچه از شيوه رفتار ترکيه برميآيد به نظر ميرسد رويکرد ترکيه از عمليات مقطعي فراتر رفته است و ديگر هدف آنها حمله به مقرها نيست، بلکه بحث از استقرار نيروهاي نظامي و ايجاد پايگاههاي دايمي درون کشور همسايه به ميان آمده است. ترکيه اينچنين رويکردي را دستکم در پنج سال گذشته به تدريج در مناطق مختلف از قفقاز جنوبي، آسياي غربي و شمال آفريقا در پيش گرفته است. اگر بخواهيم اين موضوع را در نماي وسيعتري نگاه کنيم، ميبينيم که اساسا رفتار منطقهاي ترکيه و عملکردش نسبت به سرزمينهاي پيراموني به شکل گستردهاي دستخوش تحول به سمت نظاميگري و رويکرد تهاجمي تمايل پيدا کرده است. اخيرا در نبردها ميان جمهوري آذربايجان و ارمنستان در قرهباغ، شاهد حضور فعالانه نظامي ترکيه در اين درگيريها بوديم.
در همين چارچوب تلاشهايي که ترکيه براي استقرار پايگاههاي نظامي در کشورها دارد، از جمله اعزام نيروهاي ترکيه به ليبي، ميتواند در همين چارچوب مورد ارزيابي قرار گيرد. واکنشها به رويکرد ترکيه در عراق نسبت به سوريه جديتر بود. در سوريه به نظر ميرسد که امريکا و روسيه به عنوان دو ابرقدرت اصلي بازيگر در تحولات ترکيه، توافق کردهاند که به ترکيه براي استقرار نيروهاي نظامي و تصرف بخشي از خاک سوريه، چراغ سبز نشان دهند يا دستکم از آن چشمپوشي کنند. در عراق اما شرايط متفاوت از سوريه است. خلأ امنيتي گستردهاي که در سوريه وجود دارد، در عراق به آن گستردگي وجود ندارد. با اين حال اين انتظار از دولت مرکزي عراق در بغداد و دولت خودمختار اقليم کردستان عراق وجود داشت که با جديت بيشتري به اين اقدامات واکنش نشان دهند. در چشمانداز بلندتري اگر بخواهيم به اين موضوع بپردازيم، تعلل بغداد و اربيل از واکنش جدي به اين اقدامات باعث شده است که به تدريج شاهد گستردهتر شدن حضور نظامي ترکيه در خاک عراق باشيم و به تدريج صداهايي در ميان مقامها و رسانههاي ترکيه از مقاصدي براي نفوذ بيشتر در عمق خاک عراق شنيده ميشود. از جمله گفته ميشود که ترکيه قصد دارد منطقه سنجار يا شنگال را نيز تحت تصرف خود در آورد. ترکيه مدعي است که اين اقدامات در جهت مقابله با تروريسم است، اما از منظر عراقيها اين رفتارها عليه حاکميت ملي عراق است و نقض تماميت ارضي اين کشور محسوب ميشود. قابل انتظار بود که در پي حضور بدون اجازه وزير دفاع ترکيه در خاک عراق و اظهارات وزير کشور ترکيه شاهد واکنشهايي ديپلماتيک از سوي بغداد باشيم. مشخص است که ترکيه همچنان اقدامات خود در خاک عراق را مشروع ميپندارد و با سکوت يا تعلل بغداد و اربيل، حقوق بيشتري براي خود قائل ميشود. ترکيه با وجود اينکه در مواضع اعلاني خود مدعي است تماميت ارضي و حاکميت ملي کشورهاي همسايه را محترم ميشمرد، اما عملا در برابر سوريه و عراق، نفوذ و تصرف خاک اين کشورها را حق خود تلقي ميکند.
ادامه اين سياست آنکارا ميتواند به تنشها در منطقه دامن بزند، آتش درگيريهاي تازهاي را شعلهور کند و دامنهاي از ناامني و بيثباتي در منطقه را استمرار ببخشد. اين مساله نه تنها از سوي عراق و سوريه، بلکه از جانب بقيه کشورهاي منطقه هم بايد مد نظر قرار بگيرد تا زمينه ناامني و بيثباتي جديد در منطقه ايجاد نشود. ترکيه در تمامي سالهاي سه دهه گذشته که اقدام به انجام عمليات نظامي در شمال عراق کرده است، از يک فرصت استفاده کرده و آن هم خلأ امنيتي در مناطق شمالي عراق و مشکلات امنيتي داخلي عراق بوده است. عراق در سالهاي گذشته در مواجهه با داعش و اختلافها ميان بغداد و اربيل، دچار مشکلات جدي در کنترل مرزهاي شمالي خود شده است. اين خلأ امنيتي به ترکيه بهانه داده است تا بتواند از اين خلأ بهرهبرداري کند و به شکل غيرمتمرکز بخشهايي از خاک عراق را تحت تصرف خود در بياورد. تا به امروز بغداد و اربيل به شکل جدي و عملي واکنشي به اين اقدام نشان ندادهاند و فقط به بيانيههاي ديپلماتيک بسنده کردهاند، هر چند يک بار در پي کشته شدن چند افسر عراقي در حملات ترکيه، از سازمان ملل متحد خواسته شد که براي جلوگيري از ادامه عمليات عراق مداخله کند. به نظر ميرسد تاکنون مساله تهاجم ترکيه، زير سايه گرفتاريهاي داخلي عراق پنهان شده است اما انتظار ميرود که عراقيها نسبت به اين موضوع جديتر برخورد کنند، چرا که تجربه سوريه نشان داد که اگر ترکيه اقدام به ايجاد پايگاههاي دايمي و حضور نظامي متمرکز در مرزها کند، خارج کردن آنها از مناطق متصرفه، دشوار و هزينهبر خواهد بود.