سرمقاله رسالت/ کی آن دنیا را دیده!

رسالت/ « کي آن دنيا را ديده! » عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
مسئله بهشت و جهنم، قيامت و زندگي پس از مرگ از دغدغههاي بزرگ بشر از ابتداي پديداري او در زمين بوده است. پيامبران و اولياي خدا آمدند تا بگويند اين «دغدغه» جدي است.
اما بشر در رفتار ، گفتار و کردار خود نشان ميدهد، اگرچه معاد را قبول کرده يا محتمل ميداند اما جدي نگرفته است.
اين جمله «کي اون دنيا را ديده» را همواره از کساني شنيدهايم که وقتي آنها را به حساب و کتاب روز جزا و زندگي پس از مرگ و قيامت هشدار ميدهيم، بيمهابا آنرا تکرار ميکنند.امروز بشر و دنياي علم نشان داده به دغدغه دنياي پس از مرگ ورود کرده و پاسخهاي درست، واقعي و علمي براي آن پيدا کرده است. علما و دانشمندان بزرگي رفته اند سراغ کساني که «اون دنيا» را ديدهاند به گفتوگو نشستهاند و روايتهاي آنها را از تجربه ديدن آن دنيا را مورد بررسي و راستيآزمايي علمي قرار دادهاند. شبکه 4 سيما پارسال و امسال ايام ماه مبارک رمضان اين دستاورد بزرگ علمي را در برنامه «زندگي پس از زندگي» براي بينندگان خود به اشتراک گذاشت.
گزارههاي گوناگون کساني که تجربه مرگ موقت يا نزديک به مرگ را داشته اند حاکي است؛ ما وارد جهاني ميشويم وسيعتر و واقعيتر از اين دنياي مادي که ؛ سازههاي اصلي آن جهان محصول «قول» ، «فعل» و «تقرير» ما در اين جهان است.اين گزارهها حاکي است؛ آن جهان امتداد واقعي اين جهان است و ترديدي در آن نيست.
کساني که همه علائم حياتي خود را از دست دادهاند.کساني که جسد آنها روي تخت بيمارستان يا جايي که در اثر حادثهاي اين جهان را ترک کردهاند. چشم وگوش و زبان آنها از کار افتاده است و روح از بدن آنها به ديار باقي رفته و پزشکان، مرگ آنها را گواهي دادهاند، اما پس از اندک زماني روح آنها به جسد برگشته و گفتهاند حقايقي را ديدهاند و نيز شنيدهاند که با گزارههاي قرآني و روايي و نيز گزارههاي حقيقي در اديان الهي مطابقت دارد.
کار علمي و تحقيقاتي برادر بزرگوار جناب آقاي دکتر عباس موزون به عنوان يک پژوهشگر و ارتباط او با ديگر مراکز علمي جهان که در موضوع زندگي پس از مرگ کار پژوهشي و علمي ميکنند، پاسخ مثبت به اين پرسش کليدي است که ؛
«کي آن دنيا را ديده» است!
يقين به زندگي ابدي و دنياي پس از مرگ خيلي ساده نيست و حتي کساني که به لحاظ عقلي و شناخت فلسفي به آن رسيدهاند، نتوانستهاند به باور يقيني بهگونهاي برسند که آن را در سبک زندگي نشان دهند.
از آتش ار علمت يقين شد به سخن
پختگي جو در يقين منزل مکن
تا نسوزي نيست آن علم اليقين
اين يقين خواهي در آتش در نشين
نمونههايي که آقاي عباس موزون در برنامه «زندگي پس از زندگي» با آنها گفتوگو کرده و نيز در خارج از کشور به ويژه در اروپا و آمريکا مورد مطالعه و بررسي علمي قرار گرفته، نشان ميدهد آنها براي درک اين يقين يعني مسئله قيامت ، بهشت ، جهنم و زندگي پس از مرگ وسط اين آتش نشسته و به علم حضوري رسيدهاند.
آنها با يک يقيني از آن سخن ميگويند که جاي هيچ ترديدي حداقل براي خودشان نيست. تجربهگراياني که از آن وادي آمدهاند هيچ اصراري براي اينکه براي ما ثابت کنند «اون دنيا را ديدهاند» ندارند. حتي شمار زيادي از آنها از بازگوکردن آن ابا دارند. آنرا تجربه منحصر به فرد خود ميدانند و نشان داده اند اگر تا ديروز مسيري را طي کردند پس از آن تجربه، مسير درستي که حاکي از اعتقاد عميق به زندگي پس از مرگ و حساب و کتاب آن دنياست را آغاز کردهاند!
گزارههاي آنها حاکي است انسان وارد جهاني ميشود که نه «وهم» است و نه «خيال» به لحاظ واقعي بودن، فراتر از واقعي بودن همين جهان است!
آنها بيآنکه بگويند با مفهومي به نام «ابديت» و زندگي «ابدي» آشنا شدهاند، از فقد «زمان» و «مکان» در آن جهان سخن گفتند.تکيه آنها روي درک مفهومي چون «عشق» ، «زيبايي» و «مهرباني خداوند» است. آنها از هوشياري و ادراکاتي سخن ميگويند که جنس ابزار آن چشم و گوش و حس پنجگانه زميني نيست.آنها بدون استثنا ميگويند؛ ما در کسري از ثانيه همه اعمال و کردار و گفتار و زندگي خود را با جزئيات آن ديدهايم. از نتايج اعمال خوب خود آنقدر خوشحال و شادمان شده اند که هرگز نميخواستهاند به اين دنيا برگردند و از نتايج اعمال بد خود به قدري آزار ديدهاند که تقاضا کردهاند برگردند و جبران کنند.
آنانکه موفق شدند برگردند دو دسته اند و دو پيام آوردند؛ دسته اول کساني که تجربه خوب و زيبايي داشتهاند به ما ميگويند ؛ «ما آن دنيا را ديدهايم و يک حقيقت انکارناپذير است.»دسته دوم کساني هستند که اجازه يافتهاند بيايند و بديها را جبران کنند و با يک کارنامه مثبت به آن دنيا بروند. هر دو اين جماعت يک پيام واحد نيز دارند؛ ما وظيفه اي جز صدق ، کمک به خلق ، دوست داشتن و عشقورزي نداريم.
و از همه مهمتر کمک به خلق خدا! آنها يکصدا ميگويند؛ مرگ فقط يک پله براي رسيدن به جهان واقعي است.
من همواره به اين دغدغه آيتالله حسنزاده آملي در الهينامه فکر ميکنم که فرمود:
«خدايا عاقبت چه خواهد شد، با ابد چه بايد کرد.»
از صدا و سيما در ايام ماه مبارک رمضان بايد تشکر کرد که اقيانوسي از معارف الهي را در قالبهاي گوناگون از علما، دانشمندان اسلامي و گزارشهاي هوشمندانه از شبهاي قدر و ... در دسترس مردم قرار داد تا جان و تن و روح خود را در اين اقيانوس شستوشو دهند. از اين ميان برنامه «زندگي پس از زندگي» شبکه 4 که ساعتي قبل از افطار پخش مي شد واقعا آموزنده و رهگشا بود و هوشمندانه مسئله مرگ ، قبر ، قيامت ، بهشت و جهنم و بهتر بگويم «معادشناسي» را با زباني علمي و تجربي براي بينندگان خود به اشتراک گذاشت.
***
رفتار و گفتار برخي در اين ايام به گونه اي است که گويا فرياد ميزنند؛ «کي آن دنيا را ديده» است. در ايام انتخابات يک فايلي براي هر رجال سياسي و مذهبي و هوادارانشان باز مي شود که بعدها ميتوانند آن را تحت عنوان «معصيتهاي سياسي» در قعر جهنمي که خود مهيا کردهاند ببينند. البته برخي ممکن است همين فايل را تحت عنوان «ثوابهاي سياسي» ببينند. اين فايلها در همين دنيا هم براي اهل نظر قابل رؤيت است.
برخي به گونهاي حرف ميزنند و وارد کارزار انتخاباتي شدهاند که گويي از مرز «سکولاريسم» عبور کرده اند و به «لائيسم» رسيدهاند. خوب است در اين ايام براي خودمان و آنها از خداوند بزرگ دعاي عاقبت به خيري کنيم.
شهيد رجايي تنها دولتمردي بود که در زمان حيات خود صادقانه از سؤالهاي کليدي و احتمالي خود پس از مرگ آنهم در پايينترين نقطه جهنم خبر داده بود