پیش بینی "پراجکت سندیکیت" از انتخابات ایران: تندروها می آیند

انتخاب/متن پيش رو در انتخاب منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
پراجکت سينديکيت نوشت: ميانه روها در ايران در آستانه خروج از قدرت هستند و در اين بين يک نفر به عنوان مقصر شماره يک معرفي ميشود، اين مقصر کسي نيست جز دونالد ترامپ، رئيس جمهور سابق آمريکا!
در سال 2018 ، ترامپ به طور يک جانبه از توافق هستهاي 2015 ايران يا همان برنامه جامع اقدام مشترک خارج شد و تحريمهاي شديد اقتصادي عليه جمهوري اسلامي را دوباره اعمال کرد. ايران حتي در اين شرايط نيز تا مدتها برجام را نقض نکرد. ترامپ قصد داشت تا با اعمال هر چه بيشتر فشار يا سران ايران را مجبور به پذيرش خواستههايش کند يا اينکه به کلي حکومت را تغيير دهد.
ترامپ اگرچه موفق شد تحول سياسي در ايران ايجاد کند اما اين تحول مطابق ميل و خواست وي نبود. تندروهاي ضد غرب مجلس در سال گذشته را با اختلاف بالا از آن خود کردند و رقباي ميانه رو و اصلاح طلب خود را در هم کوبيدند. اکنون، ايران خود را براي انتخابات رياست جمهوري در ماه ژوئن آماده ميکند و سياستمداران ميانه رو همسو با رئيس جمهور حسن روحاني، که مدافع برجام است، تقريباً شکست خود را قطعي ميدانند.
روحاني عمده شهرت و موفقيت خودش را در برجام ميديد. وي در سال 2013 با وعده لغو تحريمها و به سرانجام رساندن مذاکرات هستهاي توانست به قدرت برسد. اين وعده به ويژه براي طبقه متوسط ايران که مشتاق تغيير بودند قانع کننده به نظر ميرسيد.
ايران طبقه متوسط خود را مديون روساي جمهور اصلاح طلب گذشته است. اکبر هاشمي رفسنجاني و محمد خاتمي از سال 1989 تا 2005 اقتصاد ايران را که درگير جيره بندي و مالکيت عمومي بود به يک اقتصاد بازار محور مبتني بر بخش خصوصي پرتحرک تبديل کردند. اصلاحات آنها در بازار همراه با سرمايه گذاري در زيرساختها، ميليونها ايراني را از فقر نجات داد. بين سالهاي 1995 و 2010، طبقه متوسط ايران از 28٪ به 60٪ جمعيت رسيد و نرخ فقر نيز از 33٪ به 7٪ کاهش يافت.
اما با کنار رفتن خاتمي اوضاع بد شد. رئيس جمهور محمود احمدي نژاد از جمله محافظه کاراني بود که سبک زندگي به سبک غربي را مغاير با ارزشهاي انقلاب اسلامي 1979 ميدانند.
جاي تعجب نيست که روابط با غرب در دوره احمدي نژاد رو به نابودي رفت. در سال 2010، شوراي امنيت سازمان ملل متحد با وضع قطعنامه 1929، دور جديدي از تحريمها را عليه ايران به دليل نگراني از برنامه هستهاي تهران اعمال کرد. اين قطعنامه نقطه آغاز رکود اقتصادي در کشور بود.
ظهور روحاني در سال 2013 به معناي شورش طبقه متوسط عليه احمدي نژاد و ويراني اقتصادي برجاي مانده از دوران رياست جمهوري وي بود. وقتي برجام به امضا رسيد دروازه جديدي نيز رو به سوي ايران گشوده شد، به لطف لغو تحريمها، اقتصاد ايران در سال 2016 به ميزان قابل توجهي 13 درصد و در سال 2017 به ميزان 7 درصد رشد کرد.
روحاني که از اين پيشرفت خوشحال بود با کسب 57٪ آرا با اختلاف بيشتر از دور اول در انتخابات 2017 پيروز شد و اين نشان دهنده دستاورد اقدامات او در مناطق شهري بود.
کنار گذاشتن برجام توسط ترامپ اما همه چيز را تغيير داد. محافظه کاران ايراني با دستاويز قرار دادن خروج ترامپ از برجام سعي داشتند تا ايرانيها را متقاعد کنند که تلاشهاي روحاني براي تعامل با غرب کاملاً نادرست بوده است.
افکار عمومي ايران نيز همين روند را دنبال کرده است. در سال 2015، هنگامي که برجام براي اولين بار به امضا رسيد، از هر چهار ايراني سه نفر به توافقنامه نگاهي مطلوب داشتند. امروز اما اين سهم به 51 درصد رسيده است.
در نظرسنجيها انتخاباتي اخير سهم محبوبيت تعدادي از اصولگرايان که در انتخابات 2017 شکست خورد به مراتب بيشتر از حسن روحاني است به طوري که از هر 4 نفر، 3 نفر نگاه مطلوبي به اصولگرايان دارند.
بايد گفت بار بخشي از کاهش محبوبيت بر دوش روحاني است. دستاوردهاي اقتصادي پس از لغو تحريمها به نوعي تا حدي به ثروتمندان رسيد. به عنوان مثال از جمله اولين ميوههاي برجام خريد 200 جت مسافربري جديد بود که براي بهبود کيفيت سفر 1٪ ايرانياني که به خارج از کشور سفر ميکنند به انجام رسيد.
علاوه بر اين، در سال 2018، دولت روحاني به يکباره افزايش سنگين قيمت بنزين را اعلام کرد اقدامي که به طور نامتناسبي به فقرا آسيب ميرساند. هنگامي که احمدي نژاد در سال 2010 همين کار را انجام داد، حداقل براي جبران فشار اقتصادي ناشي از اين اقدام دست به پرداخت يارانه نقدي زد. روحاني اما اين کار را نکرد و ايرانيها با تظاهرات در کف خيابان نارضايتي خود را نشان دادند، تظاهراتي که البته به شديدترين شکل ممکن توسط نيروهاي امنيتي سرکوب شد.
اين عدم توجه به عدالت اقتصادي به اين معني بود که بهبود مختصر ناشي از برجام عملا باعث افزايش هزينههاي واقعي زندگي شده بود. در سال 2018-2019، هنگامي که اقتصاد ايران کوچکتر شد، در حالي که سطح زندگي در تهران و مناطق اطراف آن تقريبا ثابت مانده بود، اما در مناطق روستايي 15٪ سقوط کرد.
تندروهاي آمريکا ميگويند که تحريمهاي ترامپ ميتواند اهرم قدرت مناسبي در دست بايدن باشد. اين ادعا البته پويايي سياسي در ايران را ناديده ميگيرد. تندروها بر قوه مقننه، نهادي مختلف و رسانههاي کشور تسلط دارند بنابراين انتظار مي رود به محض تحويل قوه مجريه در ماه ژوئن، احتمال احياي توافق هستهاي و بهبود روابط ايران و غرب به حداقل برسد. با اين حال همه اميدها براي دولت بايدن يا ايران از بين نميرود. گرچه بعيد است مذاکرات بتواند به انعقاد توافقي جديد قبل از انتخابات ژوئن منجر شود، اما ميتواند مسير احياي برجام را روشن کند. اين موضوع مي تواند کار را براي رئيس جمعور بعدي ايران براي خروج از برجا»، هر چقدر هم که مخالف اين توافق باشد، دشوار کند.